دانلود و خرید کتاب روانشناسی ملال جیمز دانکرت ترجمه مریم حیدری
تصویر جلد کتاب روانشناسی ملال

کتاب روانشناسی ملال

معرفی کتاب روانشناسی ملال

کتاب روانشناسی ملال نوشتهٔ جیمز دانکرت و جان دی. ایستوود با ترجمهٔ مریم حیدری در انتشارات نوین منتشر شده است.  این کتاب شرح بی‌حوصلگی‌های انسان است.

درباره کتاب روانشناسی ملال

ما انسان‌ها به برقراری رابطه‌ای خودمختارانه و مؤثر با دنیا نیاز داریم. باید مشغولیت داشته باشیم، ذهنمان را درگیر کنیم، تمایلاتمان را بیان کنیم و مهارت‌ها و استعدادهایمان را عملی سازیم. به بیان کوتاه، نیاز به عاملیت داریم؛ اگر این نیاز رفع شود، شکوفا می‌شویم. اما هنگامی که این نیاز برطرف نشود احساس بی‌حوصلگی و بطالت می‌کنیم.

ملال نشان‌‌دهندۀ یکی از ابعاد مهم انسان‌بودن است: نیاز مبرم ما به مشغولیت با دنیای پیرامونمان.

نویسندگان کتاب روانشناسی ملال معتقدند که ملال برای ما بد نیست، موضوع این‌ است که ما بد عمل می‌کنیم و به راهنمایی‌های آن بی‌اعتنا هستیم. وقتی دچار ملال می‌شویم، مغز به ما می‌گوید که هرآنچه انجام می‌دهید بی‌فایده است، ما نمی‌توانیم نیاز اساسی روانی خود را برای مشارکت و اثرگذاری رفع کنیم. این کتاب به شما کمک می‌کند ملال و راه برخورد با آن را بهتر بشناسید و برای زندگی خود راحت‌تر تصمیم بگیرید. 

خواندن کتاب روانشناسی ملال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به یک زندگی موفق‌تر و شادتر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب روانشناسی ملال

«پیتر توهی، در کتاب بی‌نظیرش، ملال یک تاریخ زنده، ریشه‌های احساس بی‌حوصلگی را تا عهد عتیق دنبال می‌کند. سنکا - فیلسوف رومی- شاید نخستین فردی باشد که مطالبی دربارهٔ ملال نوشته است و آن را با تهوع و انزجار ناشی از یکنواختی زندگی روزمره مرتبط می‌داند:

تا به کی کارهای تکراری؟ بدون شک خمیازه خواهم کشید، خواهم خوابید، خواهم خورد، تشنه خواهم شد، سردم خواهد شد، گرمم خواهد شد. آیا پایانی وجود ندارد؟ آیا همه چیز حول دایره‌ای می‌چرخد و تکرار می‌شود؟ بعد از روز، شب می‌شود و پس از شب، روز فرامی‌رسد، تابستان می‌رود و پاییز می‌آید، در پسِ پاییز زمستان است که پس از آن نوبت به بهار می‌رسد. همه چیز می‌گذرد و دوباره برمی‌گردد. من هیچ کار تازه‌ای نمی‌کنم، هیچ چیز تازه‌ای نمی‌بینم. گاه این وضعیت باعث تهوعم می‌شود. بسیاری از مردم زندگی را نه دردناک، بلکه پوچ می‌پندارند.

تأسف سنکا در اعتراضش به تکرار و اینکه چیز جدیدی زیر خورشید وجود ندارد، قطعاً اتفاق مدرنی به نظر می‌رسد. می‌توان گفت که حتی کتاب جامعه بن داوود شرح قدیمی‌تری از یک تأسف مشابه برای یکنواختی ارائه می‌دهد. راوی کتاب جامعه بن داوود، بعد از توضیح نحوهٔ دستیابی به ثروت و موقعیت عالی، می‌نویسد: «بااین‌حال وقتی به تمام کارهایی فکر کردم که دست‌هایم انجام داده بودند و به تمام آنچه با سختی بدان رسیده بودم، همه چیز برایم بی‌معنا شد، گویی باد را تعقیب کرده بودم؛ گویی زیر این خورشید هیچ چیز به دست نیامده بود.»هر دو اعتراض به دو مؤلفهٔ ملال اشاره می‌کنند: اول، اینکه ملال یک احساس منفی است و دوم، حس بی‌هدف بودن دارد و کاری می‌کند که زندگی پوچ به نظر برسد. توهی حتی ما را با یک روستای رومی در قرن دوم میلادی آشنا می‌کند که یاد یکی از مقامات رسمی خود را به این دلیل گرامی می‌داشتند که آن‌ها را از ملال تحمل‌ناپذیری رها کرده بود!

ملالِ ناشی از فقدانِ رغبت به انجام دادن امور تکراری روزمره در قرون وسطی نیز پررنگ به نظر می‌رسید. اندیشمندان معتقدند آنچه ملال نامیده و درک می‌شود در کلمهٔ لاتینِ acedia ریشه دارد. این کلمه به فقدان اشتیاق نسبت به اموری معنوی اشاره داشت که اصل و پایهٔ زندگی رُهبانی را تشکیل می‌داد - رخوتی معنوی توأم با بی‌میلی که به موجب آن مراسمی مانند دفن اموات اهمیت خود را از دست می‌دهند.»

مرضیه توفیقی
۱۴۰۱/۱۲/۲۲

سلام دوستان یه سری اطلاعات گلچین در مورد محتوای کتاب براتون شرح می دم: ـ ملال یه پیام داره، اونم اینکه به لحاظ ذهنی مشغول نیستی، توی این موقعیت مهم ترین هدف ما پیدا کردن یه هدفه اما هیچ هدفی

- بیشتر
Mina
۱۴۰۲/۰۲/۰۳

یکی از کاربردی ترین کتاب ها بود برای من. من تاحالا به بی حوصلگی اینجوری نگاه نکرده بودم، حقیقتا باعث شد واکنشاتم رو تغییر بدم و اتفاق مثبتی رخ بده. خوندن این کتاب رو به همه کسانی که مدام حس میکنن

- بیشتر
B.A
۱۴۰۲/۱۰/۲۳

سلام شروع کتاب مقداری کسل کننده هستش ولی در ادامه خیلی بهتر میشه.در واقع از فصل۲ به بعد تازه یه چیزایی میفهمی.به نظرم برای کسی که تازه شروع به کتاب خوندن کرده خوب نیست.مفهوم ماجرا(ملال) جالب و مفیده ولی درکش یک

- بیشتر
maryam620
۱۴۰۳/۰۵/۱۴

اگر شماهم دائما دنبال یه کاری میگردین که انجام بدین و هی به خودتون و دیگران میگید حوصله ام سر رفته حتما این کتاب رو بخونید. به نظرم از بهترین روش های حل مشکل شناختن اون مشکله! وقتی میگیم حوصله ام

- بیشتر
کاربر ۴۶۷۷۱۰۶
۱۴۰۲/۰۱/۳۱

سلام مهدی خانمرادی هستم درایم کتاب ودرمشکلاتی دالرن عریزت ودرعقب انداخنم درکتابها ودرکتاب ما بک ملت هستم مهدی خانمرادی هستم

ما معمولاً به یک فرد بی‌حوصله می‌گوییم: «از این حال بیرون بیا»، یا به او راه‌هایی پیشنهاد می‌دهیم که فکر می‌کنیم باید مفید باشند: «کتاب بخوان. برو بدو. تلویزیون تماشا کن. به دوستت زنگ بزن». درواقع آنچه را می‌گوییم خودش می‌داند -او گزینه‌های زیادی دارد که می‌تواند خود را با آنها مشغول کند. واکنش آنی ما به بی‌حوصلگی دیگران نشان‌دهندهٔ بی‌اطلاعی ما از سازوکارهای اساسی و علل پدیدآورندهٔ ملال است. فرد کسل به‌خوبی می‌داند که گزینه‌هایی برای مشغولیت در اختیار دارد، فقط نمی‌تواند خودش را با هیچ‌یک از این گزینه‌ها مشغول کند. اگر می‌توانست، حتماً این کار را می‌کرد. اگر ملال عبارت باشد از ناتوانی در اقدام به یک کار، صرفاً گفتن این جمله به فرد که «آن کار را انجام بده»، باعث معجزه و انجام دادن آن کار نمی‌شود. ما نمی‌توانیم به فردی که در حال غرق شدن است و شنا بلد نیست، چنین حرفی بزنیم: «فقط تا ساحل شنا کن.» پی‌بردن به علل ملال کار دشواری است.
Mina
بسیاری از مردم زندگی را نه دردناک، بلکه پوچ می‌پندارند
کاربر ۴۲۵۰۶۲۰
پس وقتی که احساس بی‌حوصلگی می‌کنیم، چه اتفاقی در ذهن ما می‌افتد؟ به نظر می‌رسد که دو سازوکار در این فرایند ایفای نقش می‌کنند: اول، ملال زمانی رخ می‌دهد که ما در یک چیستان تمایل گیر می‌افتیم؛ درواقع می‌خواهیم کاری انجام بدهیم، اما نمی‌خواهیم هیچ کاری بکنیم. در آن لحظه، نمی‌توانیم میل به انجام دادن کاری را در خودمان ایجاد کنیم. شاید آرزوی شرایطی متفاوت را داریم و به همین دلیل ناامید می‌شویم. اما نکته اینجاست که نمی‌توانیم میلی را در خودمان به وجود بیاوریم تا کار عملی در آن لحظه را انجام دهیم و بنابراین کسل می‌شویم. دوم، ملال زمانی رخ می‌دهد که ظرفیت‌های ذهنی، مهارت‌ها و استعدادهایمان به‌کار گرفته نمی‌شوند - یعنی وقتی که از نظر ذهنی بیکار هستیم. هنگامی که هر دو سازوکار وجود دارند، ما کسل می‌شویم و بدون آن‌ها کسل نیستیم
•آیــدا•
ملال در عمیق‌ترین سطوحش به ما می‌گوید که داریم توانایی‌هایمان را هدر می‌دهیم و با جهان به شکلی که عاملیتمان را ارضا کند، ارتباط برقرار نمی‌کنیم.
Mina
محققان ملال را برای حداقل یک مورد خوب می‌دانند و آن خلاقیت است؛ ملال می‌تواند محرکی برای بروز خلاقیت باشد.
Mina
هسه می‌گوید: «چه حرف باارزشی می‌توانم به تو بگویم جز اینکه آنچه بسیار به دنبالش می‌گردی، شاید درنتیجهٔ جست‌وجوهای فراوان تو یافت نشود.»
هـ.ن
ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که محصول تفسیرهای ماست: هر چه می‌بینیم، می‌بوییم، می‌شنویم، می‌چشیم و لمس می‌کنیم آغشته به معنایی است که ما به آن می‌دهیم.
Mina
اصل مهم برای انسان‌ها و حیوانات این است که باید مصمم باشیم و طبق معیارهای خودمان وارد دنیا شویم؛ باید آزاد باشیم تا بر اساس آنچه برایمان مهم است، دست به انتخاب بزنیم. تنوع و هیجان فی‌نفسه کافی نیستند.
Mina
ملال زمانی رخ می‌دهد که ما در یک چیستان تمایل گیر می‌افتیم؛ درواقع می‌خواهیم کاری انجام بدهیم، اما نمی‌خواهیم هیچ کاری بکنیم. در آن لحظه، نمی‌توانیم میل به انجام دادن کاری را در خودمان ایجاد کنیم. شاید آرزوی شرایطی متفاوت را داریم و به همین دلیل ناامید می‌شویم. اما نکته اینجاست که نمی‌توانیم میلی را در خودمان به وجود بیاوریم تا کار عملی در آن لحظه را انجام دهیم و بنابراین کسل می‌شویم.
•آیــدا•
ملال نیز، مانند درد، به ما انگیزهٔ اقدام به عمل می‌دهد تا تأثیر منفی عدم‌مشغولیت را تعدیل کنیم.
هـ.ن
«زمانی خود را واقعاً خوشبخت می‌پنداریم که هنوز آرزویی داریم و برای به دست آوردنش تلاش می‌کنیم و این کار را آن‌قدر ادامه می‌دهیم که میل پیوسته به رضایتِ خاطر تبدیل شود و رضایت خاطر مولد میلی تازه شود. چنان که سرعت این جریان زیاد باشد، نام شادی بر آن می‌نهیم و اگر کند باشد، نامش اندوه است. این حالت دوم خود را در قالب ملالی هولناک و عبث، در اشتیاقی بی‌جان و بدون هدف و در نوعی درماندگی مرگبار نشان خواهد داد.
کاربر ۴۲۵۰۶۲۰
ملال لحظاتی به سراغ ما می‌آید که نمی‌توانیم راهی به جلو پیدا کنیم؛ آنگاه که می‌خواهیم کاری کنیم، اما تمایل نداریم کاری را انجام دهیم که اکنون در دسترسمان قرار دارد. می‌توانیم اسمش را تنبلی یا بی‌میلی بگذاریم. یا شاید برعکس، نوعی حس «بی‌تابی»، بی‌قراری برای کاری که مطمئن نیستیم بتواند رضایت ما را جلب کند
fateme.gha.l.r.y
صرفاً گفتن این جمله به فرد که «آن کار را انجام بده»، باعث معجزه و انجام دادن آن کار نمی‌شود. ما نمی‌توانیم به فردی که در حال غرق شدن است و شنا بلد نیست، چنین حرفی بزنیم: «فقط تا ساحل شنا کن.» پی‌بردن به علل ملال کار دشواری است.
sara.kh
می‌کنیم. قضیه این نیست که دربارهٔ چه موضوعی فکر می‌کنیم، بلکه مسئله چگونگی فکر کردن ماست.
sara.kh
ملال در قالب وضعیتی بغرنج ظهور می‌یابد؛ دلمان می‌خواهد کاری کنیم، میل به مشغولیت داریم، اما هیچ‌یک از کارهایی که پیش رویمان است به نظر گزینهٔ ارضاکننده‌ای نیستند. این همان موضوعی است که به آن چیستانِ ملال می‌گوییم. برای رهایی از این میل، می‌توانیم
SiB
شوپنهاور این وضعیت را به‌خوبی توصیف کرده است: «زمانی خود را واقعاً خوشبخت می‌پنداریم که هنوز آرزویی داریم و برای به دست آوردنش تلاش می‌کنیم و این کار را آن‌قدر ادامه می‌دهیم که میل پیوسته به رضایتِ خاطر تبدیل شود و رضایت خاطر مولد میلی تازه شود. چنان که سرعت این جریان زیاد باشد، نام شادی بر آن می‌نهیم و اگر کند باشد، نامش اندوه است. این حالت دوم خود را در قالب ملالی هولناک و عبث، در اشتیاقی بی‌جان و بدون هدف و در نوعی درماندگی مرگبار نشان خواهد داد.»
znhosein
مهارت‌های توجهی ضعیف یکی از علل منطقی ملال هستند.
محمد1381__
ناخوشایندی می‌دانند که محصول تمایل به انجام دادن فعالیتی ارضاکننده و ناتوانی عملی در انجام دادن آن است.
Birdy
ملال میلی به امیال است.
کاربر ۴۲۵۰۶۲۰
ملال دعوت به عمل و هشداری برای مشغولیت بیشتر است.
کاربر ۴۲۵۰۶۲۰

حجم

۶۲۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۶۲۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان