کتاب ساعت بی عقربه
معرفی کتاب ساعت بی عقربه
کتاب ساعت بی عقربه نوشتهٔ کارسون مک کالرز و ترجمهٔ مصطفی شایان و اکرم شایان است. نشر کتاب کوله پشتی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر رمان بهروشنی برههای اساسی از تاریخ آمریکا را به تصویر میکشد؛ آمریکایی در آستانهٔ برابری سفیدپوستان و سیاهپوستان.
درباره کتاب ساعت بی عقربه
کتاب ساعت بی عقربه در سال ۱۹۶۱ منتشر شد. این آخرین اثر کارسون مککالرز پیش از مرگ او در سال ۱۹۶۷ بوده است.
این رمان ۴ شخصیت اصلی دارد که هرکدام جهان خاص خود را دارند. مردی در آستانهٔ مرگ که میکوشد بیماریاش را انکار کند و اندیشهٔ وجود یا عدموجود جهان پس از مرگ ذهنش را درگیر کرده است. قاضی سالخوردهای که روزگاری نمایندهٔ کنگره نیز بوده است و اکنون با تمام وجود تلاش میکند مانع همزیستی سفیدپوستان و سیاهپوستان شود. «جِستر» نوهٔ قاضی که مخالف اندیشهٔ اوست و تقابل این ۲، تفاوت نسلها را بهخوبی نمایان میکند و «شِرمَن پیو» بردهٔ سیاهپوستی که سرانجام نمیتواند تحقیرهای قاضی را تاب آورد و او را ترک میکند و اتفاق هولانگیزی برایش رخ میدهد.
رمان ساعت بی عقربه نوشتهٔ کارسون مک کالرز یک حرف اساسی دارد و آن اینکه ما که هستیم و به کجا میرویم. این کتاب در ۱۴ فصل نوشته شده است.
خواندن کتاب ساعت بی عقربه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره کارسون مک کالرز
کارسون مککالرز ۱۹ فوریهٔ سال ۱۹۱۷ در کلمبوسِ جورجیا به دنیا آمد. او یک رماننویس، نمایشنامهنویس و شاعر آمریکایی است. او با انتشار اولین رمانش «قلب شکارچی تنها» در سال ۱۹۴۰ خودش را بهعنوان نویسندهای خوشقریحه و جدی شناساند؛ رمانی که باورش دشوار بود نویسندهای۲۳ساله آن را نوشته باشد، اما او بهمدد همهٔ رنجها و مشقتهایی که در زندگی از سر گذرانده بود، چنین اثری را خلق کرده بود. این نویسنده در دههٔ ۱۹۴۰ با «تنسی ویلیامز» (نمایشنامهنویس آمریکایی) دیدار کرد. آنها با هم رابطهٔ دوستانهای برقرار کردند. تنسی ویلیامز، کارسون را تشویق کرد از رمان «مهمان عروسی» خود نمایشنامهای اقتباس کند. این نمایشنامه به اندازهٔ خود رمان موفق بود و چندینبار روی صحنه رفت و در سال ۱۹۵۲ بر اساس آن فیلمی هم ساخته شد.
شخصیتهای داستانهای مککالرز اغلب از مشکلات جسمانی یا روانی رنج میبرند و در جستوجوی یافتن همدمی برای رسیدن به آرامش هستند. او شخصیتهایی بهغایت واقعی میآفریند. خودش جایی گفته است: «من با شخصیتهایی که میآفرینم زندگی میکنم و این از تنهاییام میکاهد.» ساعت بی عقربه یکی از رمانهای اوست.
بخشهایی از کتاب ساعت بی عقربه
«در آن ماهها علاوه بر جِی. تی مِلون، جِستر هم خیلی نگران قاضی بود. او با تمام غرور و خودخواهی و مشغلههایی که خودش داشت، نگران پدربزرگش هم بود. علاقهٔ دیوانهوار قاضی به محرّرش، جِستر را به حاشیه رانده بود. تمام روز حرف شِرمَن بود، که شِرمَن فلان و شِرمَن بهمان. صبح که میشد قاضی میگفت و او مینوشت و ظهر باهم لبی تر میکردند. سپس وقتی جِستر و پدربزرگش در اتاق غذاخوری ناهار میخوردند، شِرمَن برای خودش ساندویچ کوچکی درست میکرد و در کتابخانه مینشست و میخورد. به قاضی هم میگفت که میخواهد نامههای صبحشان را بازبینی کند و نمیخواهد با حرف زدن با وِریلی در آشپزخانه حواسش پرت شود و اینکه خوردن ناهارِ سنگین برای تمرکز و کارش خوب نیست.
قاضی این را پذیرفته بود و از اینکه مکاتباتش با جدیت پیگیری میشد، بسیار خرسند بود و انگار در آسمان پرواز میکرد... همیشه خدمتکارانش را پررو میکرد. گاهی به مناسبت کریسمس یا تولدشان هدایای گرانقیمت ولی عجیبوغریبی برایشان میخرید؛ مثلاً لباس زیبایی که سایز طرف نبود، کلاهی که هیچوقت حاضر نمیشدند به سر کنند یا کفشهای مارکداری که اندازهشان نبود. اکثر خدمتکارانش زنانی بودند که دائم به کلیسا میرفتند و هیچوقت لب به شراب نمیزدند، اما چند نفر هم بودند که رویهٔ متفاوتی داشتند. بااینحال چه مخالف شراب بودند چه اهل نوشیدن، قاضی هیچوقت حساب نوشیدنیهایش را نداشت. باغبان پیرش پُل (متخصص رز و گلهای اطراف باغچه) بعد از بیست سال باغبانی و نوشیدن در خانهٔ قاضی بر اثر سیروز کبدی از دنیا رفته بود.
وِریلی بااینکه خوب میدانست قاضی زاده شده تا همه را پررو کند، بازهم از آزادی عمل شِرمَن پیو در آنجا تعجب میکرد.
او غرولندکنان گفت: «توی آشپزخونه غذا نمیخوره، چون میخواد به نامهها فکر کنه. آره جون خودش. اینها همهش بهونهست. اون خودش رو باکلاستر از اونی میدونه که بیاد توی آشپزخونه، و جایی که بهش تعلق داره بشینه و کنار من غذا بخوره. واسه خودش ساندویچهای کوچولو درست میکنه و میبره توی کتابخونه میخوره. فقط میخواد میز کتابخونه رو داغون کنه.»
قاضی پرسید: «چطور؟»
وِریلی لجوجانه گفت: «میز رو کرده سینی ساندویچهای کوچولوش.»»
حجم
۲۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه