کتاب دوباره اوج بگیر
معرفی کتاب دوباره اوج بگیر
کتاب دوباره اوج بگیر نوشتهٔ آنی میهان و ترجمهٔ شاهین غفاری است. موسسه انتشارات فلسفه این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب برخاستن از میان طوفانهای زندگی و کار.
درباره کتاب دوباره اوج بگیر
کتاب دوباره اوج بگیر ابزاری را برای حفظ امید، سلامتی و شادمانی در حین طوفانهای زندگی ارائه داده است. نویسنده، این ابزار را در قالب حروف اول کلمهٔ STORMS (بهمعنای طوفانها) ارائه کرده است؛ سکون، سکوت و گاهی اندوه (Stillness, Silence, Sadness)، زمان (Time)، پذیرش (Openness)، روابط (Relationships)، ذهنآگاهی (Mindfulness) و اوج گرفتن بر فراز طوفان (Soaring above the Storm). آنی میهان به ما یادآوری کرده است که تنها نیستیم. «شارون گروسمن» در پیشگفتار کتاب حاضر گفته است که میتوانیم به خرد آنی میهان تکیه کنیم تا از طوفانهای خود به سلامت عبور و انتخاب کنیم که دوباره اوج بگیریم. کلام آنی میهان سرشار از امید، همدلی و نیرو است. مطالعهٔ این کتاب به هر فردی که با چالشی طوفانی در زندگی روبهرو است، بهشدت توصیه شده است. بسیاری از مباحث کتاب حاضر (بازگشتپذیری، رهبری، اختلاف، روابط، هیجانات) را در دستهبندی هوش هیجانی قرار دادهاند. این کتاب صرفاً مجموعهای از داستانها و روایت سختیها نیست؛ بلکه نقشهٔ راهی است برای یافتن امید، سلامتی و شادمانی. نویسنده درک میکند که بهبودیافتنْ یک فرایند است و سؤالاتی مطرح میکند که ما معمولاً در اوقات پرچالش با آنها روبهرو میشویم. طوفان برای شما چه تعریفی دارد؟ در گذشته چه طوفانهایی داشتید؟ در حال حاضر چه طوفانهایی را سپری میکنید؟ این سؤالات به شما کمک میکند با واقعیتهای خود روبهرو شوید و زمینهٔ لازم برای سفر فردی بهسمت شفا و بهبودی را فراهم کنید. دوباره اوج بگیر.
خواندن کتاب دوباره اوج بگیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد طوفانهای زندگی و کار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دوباره اوج بگیر
«من و گرگ به خیال خام خودمان، میخواستیم بعد از چند هفته یا حداکثر یک ماه به فلوریدا برگردیم، غافل از اینکه بازگشت به وضعیتی حتی شبیه به قبل از طوفان، مدت زیادی زمان میبرد. درنهایت، چهار ماه و یک هفته به دور از خانه بودیم و تازه بعد از این مدت هنوز درها و پنجرهها و سیستم سرمایش و گرمایش بازسازی نشده بودند و لولههای آب بر اثر طوفان جابهجا شده بودند، بنابراین امکان اقامت شبانه وجود نداشت. آنجا بیشتر شبیه یک سرپناه بود تا خانه.
خیلیها از من میپرسند "چرا قبل از رسیدن طوفان، آنجا را ترک نکردید؟" دلایل زیادی وجود داشت؛ یکی اینکه افراد بومی که بیش از سی سال آنجا زندگی کرده بودند، به ما گفتند مشکلی نیست اگر بمانیم. دوم اینکه طبق پیشبینی هواشناسی، قرار نبود طوفان به ساحل فورتمیر برسد.
در تمام فلوریدا فقط یک بزرگراه وجود دارد که از جنوب به شمال کشیده شده و قبل از ورود طوفان به فلوریدا کاملاً قفل شده بود. مردم در ماشینهای خود گرفتار شدند و سیلاب وارد بزرگراه شد. بسیاری در ماشین خود تلف شدند. وقتی در اخبار اعلام شد که طوفان قطعاً به فورتمیر خواهد رسید، ما نمیخواستیم در ماشینمان در بزرگراه بمیریم، بنابراین تصمیم گرفتیم بمانیم.
بعد از وقوع طوفانهای زندگی نیز معمولاً به خود میگوییم که فلان کار را نباید انجام میدادم یا فلان کار را باید انجام میدادم. ناخودآگاه تصور میکنیم که اگر تصمیم دیگری میگرفتیم، بهتر بود و گرفتار باید و نبایدهای گذشته میشویم. من هم این روزها مدام به خودم میگویم باید قبل از طوفان، میرفتیم. از اول نباید آنجا خانه میساختیم. باید الان به خانه برگردیم. باید احساس امنیت کنم. اصلاً نباید به فلوریدا میآمدم. نباید در فصل بعدی طوفان، آنجا باشم.
وقتی به این باید و نبایدها فکر میکنیم، همیشه دچار یک احساس شرمساری نسبت به خود یا دیگران میشویم. یک حسرت ناسالم در این نوع افکار نهفته است.
من به خودم یادآوری میکنم که باید و نبایدهای گذشته را کنار بگذارم، چون مرا به نقش قربانی فرو میبرد.»
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه