دانلود و خرید کتاب هفت و نیم درس درباره مغز لیزا فلدمن بارت ترجمه پیام یزدانی
تصویر جلد کتاب هفت و نیم درس درباره مغز

کتاب هفت و نیم درس درباره مغز

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هفت و نیم درس درباره مغز

کتاب هفت و نیم درس درباره مغز نوشتهٔ لیزا فلدمن بارت و ترجمهٔ پیام یزدانی است و انتشارات اختران آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب هفت و نیم درس درباره مغز

این کتاب دربردارندهٔ چند مقالهٔ کوتاه با لحنی خودمانی دربارهٔ مغز است. درنتیجه آن را به چشم یک کتاب درسی متعارف دربارهٔ مغز نباید دید. هریک از این مقاله‌ها دربردارندهٔ چند یافتهٔ جالب علمی دربارهٔ مغز است و تأملاتی دربارهٔ آنچه چنین یافته‌هایی درمورد سرشت بشر آشکار می‌کنند. مقاله‌ها را بهتر است به همان ترتیبی که در کتاب آمده بخوانید، ولی اگر پس‌وپیش هم بخوانیدشان به جایی برنمی‌خورد.

چرا «هفت‌ونیم» درس در این کتاب آمده و نه هشت درس؟ مقالهٔ آغازین این کتاب درواقع روایتی است از چگونگی تکامل مغز انسان. منتها روایت لیزا فلدمن بارت از این فرایند چندمیلیون‌سالهٔ بسیار گسترده آن قدر اجمالی است که بهتر دیده این مقاله را نیم درس به حساب بیاورد؛ هرچند مفاهیمی که در آن آمده برای درک بقیهٔ درس‌ها ضروری است.

این کتاب دربارهٔ مغز است. «انسانیت» ما انسان‌ها ناشی از همین تودهٔ تقریباً نیم کیلوییِ بین دو گوشمان یعنی مغز است. مقاله‌های این کتاب قرار نیست به شما بگوید درمورد ماهیت موجودی به نام انسان چطور فکر کنید، اما دعوتی است به اندیشیدن در این باب که چه جور انسانی هستید یا می‌خواهید باشید.

خواندن کتاب هفت و نیم درس درباره مغز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند با زبانی صمیمی و سرراست دربارهٔ مغز بیشتر بدانند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هفت و نیم درس درباره مغز

«دوهزار سال پیش، در یونان باستان، فیلسوفی به نام افلاطون از وقوع جنگی خبر داد. نه جنگ میان شهرها یا ملت‌ها، بلکه جنگی که در درون تک‌تک انسان‌ها برپاست. افلاطون نوشت ذهن هر انسان عرصهٔ نبرد بی‌پایانی است میان سه نیروی درونی برای در اختیار گرفتن مهار رفتار او. یکی از این نیروها دربردارندهٔ غرایز ابتدایی بقاست، رانه‌هایی مثل گرسنگی و تولیدمثل. نیروی دوم هم شامل هیجاناتی است چون وجد و خشم و ترس. این دو نیرو در کنار هم همچون جانورانی‌اند که می‌توانند ما را به هر سو، و بیش‌تر به سوی بدکاری، بکشانند.

برای مقابله با این آشوب، نیروی سومی درون ما هست به نام عقل تا افسار این جانوران را بکشد و ما را به راه راست و آدمیت هدایت کند.

روایت اخلاقی خیره‌کنندهٔ افلاطون از تضادهای درونی ما تا همین امروز هم یکی از موردپسندترین روایت‌ها در تمدن غرب بوده است. و خب کیست که هیچ‌وقت این مسابقهٔ طناب‌کشی میان عقل و خواهش‌های نفس را در درونش احساس نکرده باشد؟

بنابراین چندان جای تعجب ندارد که بعدها دانشمندان در توضیح نحوهٔ تکامل مغز انسان، این نبرد افلاطونی را وارد مغز کردند. گفتند روزی روزگاری ما انسان‌ها جزو خزندگان بودیم. سیصدمیلیون سال پیش، مغز سوسماری ما فقط برای نیازهای ابتدایی مانند خوردن و جنگیدن و جفت‌گیری مداربندی شده بود. صدمیلیون سال گذشت و مغز تکامل یافت و بخش جدیدی در آن شکل گرفت که سرمنشأ هیجانات و احساسات است؛ و اینجا ما دیگر جزو پستانداران شده بودیم. گذشت و گذشت تا در روند تکامل یک بخش عقلانی هم در مغز به وجود آمد تا وحوش درون ما را دربند کند. و از آن به بعد همهٔ انسان‌ها به‌خوبی و خوشی و خردمندانه زندگانی کردند. پایان.

بر اساس این قصهٔ تکامل درنهایت سه لایه در مغز انسان به وجود آمد؛ یکی برای بقا، یکی برای هیجانات، و دیگری برای تفکر ــ وضعیتی که معروف است به نظریهٔ مغز سه‌گانه. این نظریه می‌گوید که عمیق‌ترین لایهٔ مغز، یا مغز سوسمار، جای غرایز زنده‌مانی است. لایهٔ میانی، موسوم به دستگاه کناره‌ای، موضع هیجان است و دربردارندهٔ بخش‌های قدیمی که از پستانداران پیشاتاریخ به ما رسیده. بیرونی‌ترین لایه هم که بخشی از قشر مخ است و می‌گویند مختص انسان‌هاست و سرچشمهٔ تفکر منطقی، موسوم است به نوقشر. به روایت این نظریه بخشی از نوقشر به نام قشر پیش‌پیشانی، کارش نظارت بر مغز هیجانی و مغز سوسماری شماست تا نفْس حیوانی بی‌عقلتان دست از پا خطا نکند. طرفداران این نظریه به این واقعیت اشاره می‌کنند که انسان قشر پیش‌پیشانی بسیار بزرگی دارد که در نظر آنان شاهدی است بر طبیعت به‌وضوح عقلانی او.

احتمالاً متوجه شده‌اید که من دو تبیین متفاوت درمورد تکامل مغز به دست دادم. پیش‌تر، در درس نیمُم، گفتم که درروند تکامل مغز و در حین بودجه‌بندی منابع انرژی برای بدنی که مدام پیچیده‌تر می‌شد، دستگاه‌های حرکتی و حسی پیچیده‌تر و پیچیده‌تری به وجود آمد. از طرف دیگر، نظریهٔ مغز سه‌گانه می‌گوید که به‌تدریج سه لایه در مغز به وجود آمد که باعث می‌شود تعقل بر امیال و هیجانات حیوانی ما چیره شود. حالا این دو نگرهٔ علمی را چطور می‌شود با هم آشتی داد؟»








اسما
۱۴۰۳/۰۱/۱۰

نویسنده در سراسر کتاب برای فهم بهتر از مثال های متعدد استفاده کرده بود و بیشتر باعث گیج شدنمون میشد بهتر بود اول علمی صحبت میکرد و بعد مثال میزد برای درک بهتر موضوع نه اینکه کل نظریه رو با مثال بیان

- بیشتر
اگر شما دو ساعت پیش یا پس از غذا خوردن در معرض تنش اجتماعی باشید، بدنتان طوری غذا را سوخت‌وساز می‌کند که ۱۰۴ کالری به غذا اضافه می‌شود. حساب کرده‌اند که اگر هرروز این اتفاق بیفتد، سر سال تقریباً پنج کیلو به وزنتان اضافه می‌شود! بدتر از آن، تحقیق دوم نشان داده که در هنگام وجود تنش، اگر تا یک روز قبل یا بعدش خوراکی‌هایی بخورید که چربی‌های سالم غیراشباع دارند (مثلاً آجیل)، این بدن نفهم این خوراکی‌ها را جوری سوخت‌وساز می‌کند که انگار مملو از چربی ناسالم‌اند.
اسما
تصویری که شما از جهان دارید مثل عکس یا فیلم نیست. برساختهٔ مغز شماست؛ و چنان موزون و باورپذیر است که کاملاً مطابق واقعیت می‌نماید. اما گاهی نیست.
کاربر ۶۹۱۴۷۴

حجم

۴۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

حجم

۴۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان