کتاب گذارها به دموکراسی
معرفی کتاب گذارها به دموکراسی
کتاب گذارها به دموکراسی نوشتهٔ حسن قاضیمرادی است و انتشارات اختران آن را منتشر کرده است. این کتاب تاریخچهٔ پنجاه سال نظریههای دموکراسیسازی است.
درباره کتاب گذارها به دموکراسی
در جهان کنونی و در عرصهٔ سیاست، «گذار به دموکراسی» مهمترین دغدغهٔ مردمان هرچه بیشتری میشود. این پرسش که «جوامع چگونه دموکراتیک میشوند؟» یعنی «گذار از حکومت غیردموکراتیک به حکومت دموکراتیک چگونه ممکن است؟» مهمترین پرسشی است که مردم هر جامعهای حتی در دورههای افول جنبشهای دموکراسیخواهی میکوشند به آن پاسخ دهند و به آن پاسخ میدهند:
ــ بسیاری میگویند: برای اینکه دموکراسی در جامعهای حاکم شود اول باید فرهنگ جامعه تغییر کند. برای دموکراسی، فرهنگ دموکراتیک لازم است. چون اگر مردم فرهنگ و آموزش دموکراتیک نداشته باشند اصلاً دموکراسی را نمیشناسند چه رسد به اینکه آن را بخواهند. اگر هم به آنها آزادی داده شود یا خودشان آزادی کسب کنند چون فرهنگاش را ندارند آن را به دیکتاتوری میکشانند.
ــ دیگرانِ بسیاری میگویند: تا جامعه از نظر اقتصادی رشد نکند، از نظر علمی رشد نکند یعنی جامعهای صنعتی نشود یا فرهنگ و روابط شهرنشینی توسعه نیابد و مردم از فقر خلاص نشوند محال است به دموکراسی برسد. در یک جامعهٔ صنعتی با روابط شهری و گسترش علم و بالا رفتن ثروت، مردم چه بخواهند و چه نخواهند بهسوی دموکراسی کشیده می شوند. استبداد و دیکتاتوری، همهاش، نتیجهٔ فقر و عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی است.
ــ بسیاری بر این باورند: درست است که بشر از دورههای قدیم دنبال دموکراسی بوده اما این دموکراسی که وجود دارد محصول جامعهٔ مدرن و اقتصاد سرمایهداری است. اگر این مناسبات سرمایهداری نباشد یعنی اگر طبقهٔ بورژوا و طبقهٔ کارگر نباشند اصلاً زمینهٔ مبارزه برای دموکراسی وجود ندارد. در مناسبات فئودالی با طبقهٔ زمیندار و کشاورز که نمیشود دموکراسی ساخت. اما در مناسبات سرمایهداری قشرهای متوسط رشد میکنند و اینها همراه با کارگران و همهٔ فرودستان برای رسیدن به دموکراسی علیه طبقات بهرهکش دست به مبارزه میزنند.
ــ چه بسیار که معتقدند: فقر اقتصادی و عقبماندگی فرهنگی اصلاً مانع مبارزهٔ مردم برای رسیدن به دموکراسی نیست. دموکراسی وقتی به دست میآید که مردمی باشند که واقعاً آن را بخواهند و برای تحقق آن دست به عمل و مبارزه بزنند. اینها فقیر باشند یا ثروتمند، تحصیلکرده باشند یا کمسواد، چندان فرقی نمیکند. کافی است که نخبگان سیاسی واقعاً دموکراسی را بخواهند و مردم را برای رسیدن به آن بسیج کنند. دموکراسی قابلدسترس است، باید آن را خواست و مستقر کرد.
ــ و هستند بسیاری که میپذیرند هرگز یک عامل اصلی ــ اقتصادی باشد یا اجتماعی یا فرهنگی یا اینکه انتخاب عاملان سیاسی باشد ــ بهتنهایی موجب دموکراسی نمیشود. دموکراسی نتیجهٔ عوامل گوناگونی است و وقتی این عوامل ایجاد شوند در بزنگاههای تاریخی تحقق مییابد.
این نظرات در پاسخ به پرسش «چگونه جوامعْ دموکراتیک میشوند؟» هریک، دانسته یا نادانسته، به یکی از نظریههایی اشاره دارند که به چگونگی گذار به دموکراسی میپردازند؛ آنچه «نظریههای دموکراسیسازی» خوانده میشود. «گذار به دموکراسی» و «نظریههای دموکراسیسازی» مهمترین موضوع جامعهشناسی سیاسی در عصر کنونی است. در این عصر «خیالِ» دموکراسیسازی تودههای هرچه گستردهتری را فرامیگیرد.
کتاب گذارها به دموکراسی گزارشی انتقادی از مهمترین و شناختهشدهترین نظریههای دموکراسیسازی در حدوداً نیمسدهٔ اخیر است. نظریههای دموکراسیسازی، بهتقریب، در سه مرحله تدوین شدند. در عین حال، هریک از این نظریهها در مراحل بعد بازنگری شده و صورتهای کاملتری از آنها تدوین میشد:
۱ ـ در مرحلهٔ نخست، اواخر دههٔ ۱۹۵۰ و دههٔ ۱۹۶۰، نظریههای دموکراسیسازی مبتنی بر سنجش تحولات ساختاری جوامع، ساختار اقتصادی، ساختار فرهنگی و ساختار اجتماعی (طبقاتی) ارائه شدند. این نظریهها را نظریههای ساختاری دموکراسیسازی میخوانند. در عین حال، صورتهای تحولیافته و تکمیلشدهٔ این نظریهها، عمدتاً، در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ تدوین شدند.
فصل دوم کتاب به معرفی انتقادی سه نوع اصلی نظریههای ساختاری دموکراسیسازی و نیز مطرحترین نمونههای تحولات بعدیشان اختصاص دارد.
۲ ـ در مرحلهٔ دوم در دههٔ ۱۹۷۰ نظریهٔ کنشگری که تحول دموکراتیک را بر محور تلاشها و مبارزات عاملان سیاسی توضیح میداد ارائه شد. صورتهای تحولیافتهٔ این نظریه در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی تدوین شدند.
فصل سوم کتاب شامل گزارشی از نظریهٔ کنشگری دموکراسیسازی و تحولات بعدی آن است.
۳ ـ هر دو دسته نظریههای ساختاری و کنشگری دموکراسیسازی پیوسته با انتقاداتی مواجه میشدند که محور آنها عمدتاً در جداسازی نقش و تأثیر ساختارهای اجتماعی و عاملیت سیاسی در روند دموکراسیسازی بود. پس، عمدتاً در دههٔ ۱۹۹۰ و بعدتر، با توجه به رابطهٔ متقابل ساختار و عاملیت در تحولات جامعه، نظریههای جامع دموکراسیسازی تدوین شدند.
در فصل چهارم سه نظریهٔ جامع دموکراسیسازی معرفی میشوند.
نکتهٔ بسیار مهم در تحولات دموکراسیسازی در کشورهای مختلف به ویژه در دهههای ۱۹۷۰، ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ پررنگ شدن نقش نخبگان سیاسی حاکم و مخالف در این تحولات و پیامدهای منفی برجستهشدن این نقش در روندهای دموکراسیسازی بود.
پیگفتار شامل بحثی مقدماتی دربارهٔ رابطهٔ جامعهٔ مدنی و دموکراسیسازی در یکی از نظریههای مطرح شده در آستانهٔ سدهٔ بیستویکم است.
فصل اول کتاب شامل توضیحاتی دربارهٔ مفاهیم اصلی روند دموکراسیسازی، در معنای گذار از حکومت اقتدارگرا به حکومت دموکراتیک است. در این فصل به چهار مفهوم «گذار»، «اقتدارگرایی»، «دموکراسی» (در معنای حداقلی و حداکثری آن) و نیز «دموکراسیسازی» پرداخته میشود. بهعلاوه، این فصل شامل اشارهٔ مختصری است به دو مفهوم «ساختار» و «عاملیت» در نظریههای دموکراسیسازی.
کتاب گذارها به دموکراسی گزارشی مقدماتی از نظریههای دموکراسیسازی است. اما مهمتر، تحلیل گذارهای موفق و ناموفق به دموکراسی در کشورهای گوناگون جهان در پرتو این نظریههاست. با چنین تحلیلهایی میتوان با رویکرد انتقادی به این نظریهها و چگونگی بهکاربستن آنها در وضعیتهای معین تاریخی هریک از جوامع پرداخت.
خواندن کتاب گذارها به دموکراسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران فلسفه، علومسیاسی، تاریخ و جامعهشناسی و ایراندوستان پیشنهاد میکنیم.
درباره حسن قاضی مرادی
حسن قاضیمرادی در سال ۱۳۳۲ در تهران به دنیا آمد. وی پژوهشگرِ حوزهٔ جامعهشناسی و مترجم است.
پژوهشهای قاضی مرادی، عمدتاً، در حوزهٔ روانشناسی اجتماعی مردم ایران و تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران بوده است.
عنوان برخی از کتابهای حسن قاضیمرادی عبارت است از:
«در فضیلت مدنیت»، «در پیرامون خودمداری ایرانیان: رسالهای در روانشناسی اجتماعی مردم ایران»، «استبداد در ایران»، «ملکمخان: نظریهپرداز نوسازی سیاسی در عصر مشروطه»، «پویایی نقد»، «در ستایش شرم: جامعهشناسی حس شرم در ایران» و «تأملی بر عقبماندگی ما: نگاهی به کتاب دیباچهای بر انحطاط ایران نوشته دکتر جواد طباطبایی».
بخشی از کتاب گذارها به دموکراسی
«در نظریههای دموکراسیسازی، «گذار» معانی گوناگونی دارد. در بعضی از نظریهها گذار صرفاً معطوف به مرحلهٔ فروپاشی حکومت اقتدارگرا و جایگزینی حکومتی دیگر ــ حتا یک حکومت اقتدارگرای دیگر ــ به جای آن یا استقرار دموکراسی است. در این حال، گذار بهمعنای «گذار از اقتدارگرایی» است. در برخی دیگر از نظریهها گذار بهمعنای فروپاشی حکومت اقتدارگرا و استقرار دموکراسی به جای آن است. در این صورت، استقرار اولیهٔ دموکراسی، حتا نه تثبیت آن، بهمعنای تحقق گذار است. در نظریههایی نیز بر این تأکید میشود که، چه بسا، پس از استقرار دموکراسی و به هر علتی حکومت دموکراتیک تضعیف شود و در پی فروپاشی جای خود را به حکومت اقتدارگرای دیگری دهد. پس هرچند گذار از حکومت اقتدارگرا به حکومت دموکراتیک معرف مرحلهای از دموکراسیسازی است اما گذار به دموکراسی وقتی پایان مییابد که حکومت دموکراتیک در پی تثبیت، تحکیم نیز شده باشد.
هریک از تعاریف فوق را دربارهٔ گذار درنظر بگیریم در هرحال، وقتی بحث «گذار» در نظریههای دموکراسیسازی مطرح میشود که، دستکم، معرف تلاش برای «گذار از اقتدارگرایی» باشد. از این رو، هر تغییر و تحول سیاسی که در حکومت اقتدارگرا انجام شود بهمعنای گذار و مرحلهای از روند دموکراسیسازی نیست. هر حکومتی ــ اقتدارگرا یا دموکراتیک ــ در پی استقرار، به منظور تثبیت شدن و تحکیم یافتن تغییر میکند. برای نمونه، اگر حکومت اقتدارگرا برای تثبیت خود به حدی از سرکوبی نیاز دارد اما روند تحکیم آن لزوماً نیازمند همان میزان سرکوبی یا بیشتر از آن نیست. اگر حکومت اقتدارگرا کمتر مردم را سرکوبی کند این بهمعنای اقدام به گذار نیست؛ تغییری است برای تضمین و تداوم حاکمیت خود. حتا پذیرش انتخابات بیشترْ رقابتی اگر برآمدهٔ تاکتیک یک گام عقب نهادن برای مقابله با بحران اقتصادی، اجتماعی و... یا ناشی از تشدید تقابل جناحهای مختلف حکومت اقتدارگرا باشد و در پی رفع بحران و رفع تقابل، انتخابات نیز انحصاریتر شود این تاکتیک بهمعنای اقدام به گذار نیست. «اصلاحات» در حکومت اقتدارگرا بهشرطی معرف «اصلاح» است که هدف آن حذف حکومت اقتدارگرا باشد. در سیطرهٔ اقتدارگرایی تغییرات بهشرطی بهمعنای گذار است که حکومت در مواجهه با مخالفان خود ناگزیر به تصمیمات و اقداماتی تن دهد که به محدودیت اقتدار سیاسیاش بینجامد و امکان مبارزه با آن را برای مردم بگستراند.
با توجه به اینکه گذار روندی با پیامدهای نامتعین، غیرقطعی و بازگشتپذیر دانسته میشود در این کتاب، گذار در معنای «گذار به دموکراسی» است که تا تحکیم حکومت دموکراتیک تداوم مییابد. روند دموکراسیسازی وقتی به پیروزی میرسد و گذار وقتی پایان مییابد که تحولات ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به تحکیم دموکراسی انجامیده باشد. پایان گذار به این معنا نیست که دیگر قطعاً حکومت اقتدارگرا جایگزین حکومت دموکراتیک نمیشود. اما، در هر حال، با تحکیم دموکراسی احتمال این جایگزینی بسیار کاهش مییابد.»
حجم
۳۱۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه
حجم
۳۱۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه