دانلود و خرید کتاب زندگی خردمندانه مایکل نینان ترجمه زهرا اندوز
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب زندگی خردمندانه

کتاب زندگی خردمندانه نوشته مایکل نینان و ویندی درایدن است که با ترجمه حسن حمید‌پور منتشر شده است. کتاب حاضر از جمله کتابهایی است که با استفاده از آخرین یافته‌های علمی و پژوهشی به ارائه راه‌حل‌هایی برای حل و فصل مشکلاتی از قبیل اهمال‌کاری، کم‌رویی، برخورد نامناسب با انتقاد، تصمیم‌گیری نادرست یا عجولانه و ناتوانی در حل مشکلات می‌پردازد.

درباره کتاب زندگی خردمندانه

نام اصلی کتاب «Life Coaching» است که در ترجمه عنوان «زندگی خردمندانه» برای آن انتخاب شد. زندگی نه می‌تواند بر پایه عقل و استدلال بچرخد، نه بر پایه عشق و احساس. هر کدام از اینها اگر بخواهند به تنهایی بر رفتار حکمرانی کنند، مشکلاتی را در پی خواهند داشت. ذهن خردمند، ترکیب ذهنی منطقی و ذهنی و هیجانی است. نوع تفکر شما در مورد رویدادهای زندگی‌تان، تأثیر شگرفی بر شیوه احساس شما درباره این رویدادها دارد. بنابراین، تغییر نوع تفکر، تغییر احساس را به دنبال خواهد داشت. این کتاب سعی دارد بهترین رویکرد در زندگی را به شما نشان دهد.

خواندن کتاب زندگی خردمندانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به یک زندگی در تعادل با عقل و احساس و سرشار از آرامش پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب زندگی خردمندانه

چه  می‌شود اگر نتوانم به سؤالها جواب بدهم؟

بعدش اذعان می‌کنم که جواب را نمی‌دانم. از حضار می‌خواهم اگر کسی جواب را می‌داند بگوید یا به سؤال کننده می‌گویم بعدآ جواب سؤالتان را پیدا می‌کنم و به شما می‌دهم.

چه می‌شود اگر آنها فکر کنند من آدم احمقی هستم؟

بعدش می‌فهمم که حتی اگر بعضی از آنها این‌طوری فکر کنند، با این حال، در این مورد با آنها موافق نیستم و احتمالا زود نتیجه‌گیری کردم.

چه می‌شود اگر قبول کنم که آدم احمقی هستم؟

بعدش به این نتیجه می‌رسم که احتمالا خیلی به خودم سخت گرفته‌ام. اینکه نتوانستم به یک سؤال جواب بدهم، مشکل خاصی نیست. مسئله را زیاد بزرگش می‌کنم. به جای آنکه خودم را تحقیر کنم، سعی می‌کنم کارم را بهتر ارائه بدهم.

چه می‌شود اگر نتوانم یاد بگیرم؟

بعدش می‌فهمم که کم شانس هستم، اما به احتمال زیاد اگر هر روز تمرین کنم تا به صورت یک عادت دربیاید می‌توانم مطالبی را یاد بگیرم.

راه دیگر چالش با تفکر منفی «چه می‌شود اگر...؟» این است که چنین سؤالاتی را به صورت سؤال مثبت مطرح کنیم، مثلا «چه می‌شود اگر کنترلم را حفظ کنم؟ چه می‌شود اگر آن خانم مرا دوست داشته باشد؟ چه می‌شود اگر هواپیما سقوط نکند؟»

وقتی مضطرب هستید به ندرت فرصت پیدا می‌کنید سؤالات متضاد در ذهنتان طرح کنید مثل «چه می‌شود اگر موفق بشوم؟» عدم موفقیت در طرح سؤال متضاد ناشی از سوگیری شناختی۵۲ زیربنایی است، زیرا ارزیابی دقیق نتایج آینده احتیاج به در نظر گرفتن احتمالات مثبت و منفی دارد (نیومن۵۳ ۲۰۰۰، ص ۱۴۰، تأکید از نویسنده اصلی) بدیهی است که برای مقابله با اضطراب باید با ترسهایتان روبه‌رو شوید. برای برطرف کردن اضطرابتان می‌توانید سلسله مراتبی از ترسها درست کنید (از پایین‌ترین حد ترس تا بالاترین حد آن) و خودتان را با آنها روبه‌رو کنید یا اینکه می‌توانید خود را با صراحت و شجاعت با بدترین خطر مواجه سازید (این روش غرقه‌سازی۵۴ نام دارد.) نکته مهم این است که هر کدام از این روشها را که بر می‌گزینید این‌قدر در موقعیت ترس‌زا بمانید تا اضطرابتان کاهش پیدا کند و بازسازی شناختی۵۵ رخ بدهد. مثلا

تفکر شما تغییر کند، «قبلا فکر می‌کردم اشتباه کردن واقعآ افتضاح است ولی حالا فکر می‌کنم این کار ناخوشایند است.» ما هم مثل بسیاری از صاحب نظران رویکرد شناختی ــ رفتاری (از قبیل بارلو۵۶ و کراسکی۵۷، ۱۹۸۹، الیس، ۱۹۹۴) معتقدیم خودگوییهایمان می‌تواند در ما ایجاد اضطراب کند، مثلا «نمی‌توانم این واقعه را تحمل کنم»، «وحشتناک است»، «افتضاح می‌شود اگر چنین چیزی رخ بدهد»، وقتی به خودمان می‌گوییم «نمی‌توانم این حادثه را تحمل کنم»، «این حادثه وحشتناک است»، «خیلی سریع می‌میرید یا دنیا به آخر می‌رسد» برای شما چه معنایی دارد. ضمیر آن معمولا به ناراحتی زیاد شما اشاره دارد که به جای اجتناب از موقعیتهای ترسناک با آنها روبه‌رو می‌شوید. شما می‌توانید عنوان فاجعه‌زدایی را انتخاب کنید تا وضعیت را قابل تحمل کنید یا جای وحشتناک را با کلماتی مثل ناخوشایند و ناراحت عوض کنید.

نباید منتظر بمانید که احساس راحتی و اعتماد به نفس کنید تا بعدش بتوانید با ترسهایتان مقابله کنید زیرا چنین انتظاری هیچ‌گاه جامه عمل به خود نخواهد پوشید و ممکن است اصلا هیچ‌گاه چنین احساسی به وجود نیاید. شما در عین اینکه احساس اضطراب می‌کنید، می‌توانید با اضطرابتان بجنگید. روبه‌رو شدن با چیزی که از آن می‌ترسید، ترس را کاهش می‌دهد و در نتیجه زندگی سالم‌تر و رضایتمندانه‌تری خواهید داشت.

افسردگی۵۸

مضمون افسردگی معمولا فقدان است مثل از دست دادن همسر، شغل، احساس ارزشمندی۵۹، ایمان مذهبی، و توان جنسی. معمولا فرد افسرده به دنبال فقدان، دست به خود ناارزنده‌سازی۶۰ مداوم می‌زند. مثلا «چون از نظر جنسی ناتوانم پس یک مرد واقعی نیستم.» وقتی که افراد افسرده هستند، معمولا فعالیتهایی که قبلا برایشان لذتبخش بوده‌اند را انجام نمی‌دهند و با این کار، افسردگی‌شان تقویت می‌شود. محتوای شناختی تفکر فرد افسرده را مثلث شناختی افسردگی۶۱ می‌نامند (بک و همکاران،

۱۹۷۹): به خودتان، جهان اطراف و آینده دیدی منفی دارید. مثلا خودتان را آدم بی‌کفایت، جهان اطراف را بر ضد خود می‌بینید و معتقدید که در آینده هیچ وقت از شر افسردگی خلاص نخواهید شد. علاوه بر چنین دیدگاه منفی‌بینانه‌ای، افراد افسرده، علائم 

نظرات کاربران

az
۱۴۰۲/۰۳/۱۵

ترجمه دکتر حمید پور عزیز بسیار روان و جذاب و قابل فهم است . این کتاب یکی از بهترین و کاربردی ترین کتابهایی است که تاحالا مطالعه کرده ام و به دوستان عزیزم پیشنهاد میکنم حتما مطالعه بفرمایند

پژمان ابوالقاسمی
۱۴۰۰/۰۸/۱۸

بسیار مفید و کاربردی است.

کاربر ۴۶۵۵۰۷۴
۱۴۰۲/۰۷/۱۹

عاااالیه کتابش ،چقدر خوب و روان ترجمه شده حتما بخونش

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۷)
اغلب اوقات این‌طوری است: یک کار سخت، مشکل و خسته کننده، نهایت یک یا دو ساعت وقت می‌گیرد ولی افراد ساعتها، روزها یا هفته‌ها و حتی سالها وقت تلف می‌کنند تا آن کار را انجام ندهند.
آفتاب
فردی که جرئت دارد، بدون سرزنش خود اشتباهات و محدودیتهای خودش را می‌پذیرد.
آفتاب
ممکن است به نظر مسخره برسد که مشکل اجتناب از کار با کار بیشتر حل می‌شود
آفتاب
در مدلی که با دیوید در میان گذاشته شد، مشخص گردید او در برخی از حوزه‌های زندگی‌اش (نه فقط کار) خیلی کم طاقت است: «اگر احساس کنم از کاری خوشم نمی‌آید یا خیلی طول می‌کشد، آن را به تأخیر می‌اندازم چون حال و حوصله تحمل احساسات ناخوشایند را ندارم». پادزهر کم طاقتی، درونی‌سازی طرز فکر مقابله با مشکلات هیجانی، ناراحتیها و دردسرهای زندگی است مثلا «دوست ندارم هیجانهای ناخوشایند را تجربه کنم، اما می‌توانم یاد بگیرم آنها را تحمل کنم چون این کار مرا در دستیابی به اهدافم کمک می‌کند».
بهاره مظاهری
ـ ابتدا با زدن برچسبهایی مثل تنبل، ناامید، کندکار به خودتان، از انتقادهای دیگران جلوگیری می‌کنید و بعد به نوعی سر خودتان شیره می‌مالید (خودتان را توجیه می‌کنید). مثلا «دست خودم نیست، نمی‌توانم طور دیگری رفتار کنم.» اگر از پشت برچسبی که به خودتان می‌زنید بیرون بیایید و شروع به کار کنید، ممکن است مشکل واقعی را بشناسید. به عنوان مثال، مشکل واقعی شما تنبلی نیست بلکه ترس از شکست است. ـ گاهی منتظر می‌مانید تا انگیزه لازم برای کار را به دست بیاورید. خودتان را این‌گونه مجاب می‌کنید که اگر انگیزه لازم را پیدا کنید، کار را با تمام سرعت انجام می‌دهید، ولی اگر انگیزه یا حال و حوصله نداشته باشید، نمی‌توانید دست به کار شوید. برنز در این‌باره می‌گوید: «انگیزه قدم اول نیست بلکه انگیزه حاصل کار است. شما مجبورید کار را شروع کنید چه حس و حالش را داشته باشید چه نداشته باشید، بعد از اینکه کار را شروع کردید انگیزه بیشتری پیدا می‌کنید (۱۹۸۰، ص ۱۷۰).
بهاره مظاهری
ـ وقتی می‌گویید: «فردا انجامش می‌دهم» تلاش می‌کنید خودتان را متقاعد کنید که واقعآ فردا کار را انجام می‌دهید یا اینکه می‌خواهید تسلط خود را نشان دهید. در واقع از نظر فرد اهمال‌کار، فردا روز بعد نیست بلکه زمانی نامعلوم در آینده است. وقتی می‌گویید: «قول می‌دهم فردا انجامش بدهم» مطمئن باشید که فردا این کار را نخواهید کرد. کار کردن امروز نگرانی کمتری دارد و فردا فرصت بیشتری دارید. ـ نوع دیگری از طرز تفکر «فردا انجامش می‌دهم» این است که عمل آینده را به حل مشکل فعلی وابسته می‌کنید. مثلا «می‌خواهید برای پایان ترم یک مقاله خیلی خوب به عنوان کار عملی انجام دهید اما در این کار تعلل می‌کنید، به این دلیل که می‌گویید: (بگذار کمی سرم خلوت شود و امتحانات را پشت‌سر بگذارم، آن موقع شروع می‌کنم.)» مشکل فعلی بهانه‌ای می‌شود که کار انجام ندهید. در چنین موقعیتی شما از مشکل خود می‌ترسید (ترس از نوشتن مقاله) وهمین خاطر آن را به تعویق می‌اندازید.
بهاره مظاهری
هشت مرحله برای بروز رفتار جرئتمندانه (درایدن، ۱۹۹۲)
آفتاب
۱ ـ مشکلتان را بیان کنید (State your problem) ۲ ـ به طور خلاصه اهدافتان را بیان کنید (Outline your goals) ۳ ـ راه‌حل ها را بنویسید (List your alternative) ۴ ـ پیامدها را در نظر بگیرد (View the consequences) ۵ ـ نتایجتان را ارزیابی کنید (Evaluate your results)
آفتاب
به تعویق انداختن کارها رفتارهای اجتنابی و دلیل‌تراشیها می‌توانند به شکلهای زیر خودشان را نشان بدهند: ـ فکر کردن درباره مشکل، بدون اینکه دست به هیچ کاری بزنید. مثلا «مدت زیادی روی کاناپه دراز می‌کشید و فکر می‌کنید که قفسه کتابها را مرتب کنید» با خودتان می‌گویید: (قبل از اینکه دست به کار شوم، باید حال و حوصله پیدا کنم.)» لم دادن روی کاناپه و فکر کردن به قفسه‌های کتاب هیچ کمکی به شما نمی‌کند که حال و حوصله پیدا کنید. برای اینکه حال و حوصله پیدا کنید، بهتر است دست به کار شوید.
بهاره مظاهری
انگیزه بعد از عمل به دست می‌آید: وقتی خودتان را مجبور کنید کاری انجام دهید، انگیزه لازم را برای ادامه کار پیدا خواهید کرد. فعالیت منظم به شما کمک می‌کند که انرژی خود را افزایش دهید. فکر کردن و عمل کردن علیه افکار افسرده‌ساز به شما کمک می‌کند تا بر احساس درماندگی (هیچ کاری از دستم برنمی‌آید) و ناامیدی (چه فایده؟!) غلبه کنید تا دوباره بتوانید زندگی رضایتمندانه‌ای را از سر بگیرید.
بهاره مظاهری

حجم

۲۷۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

حجم

۲۷۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان