کتاب چطور مثل فروید فکر کنیم
معرفی کتاب چطور مثل فروید فکر کنیم
کتاب چطور مثل فروید فکر کنیم نوشتهٔ دانیل اسمیت با ترجمهٔ سیامک دشتی در انتشارات ایرانبان منتشر شده است.
درباره کتاب چطور مثل فروید فکر کنیم
کتاب چطور مثل فروید فکر کنیم یکی از آثار مجموعهٔ از نگاه نوابغ است. این مجموعه به ما کمک میکند نوابغ مهم و تأثیرگذار جهان را بشناسیم و مانند آنها فکر کنید.
نویسنده در مقدمهٔ کتاب توضیح میدهد فروید «پدر روانکاوی» بود. فروید مفهوم نوینی با عنوان «ناخودآگاه» در روان انسان را به ما شناساند. او ما را بر آن داشت که به کندوکاو در اعماق تاریک روح خود بپردازیم و به پدیدههایی نوین در اندیشههای پنهان در روان خود، بهویژه از طریق تفسیر و تحلیل خوابهایی که میبینیم، پی ببریم. فروید با دانش خود همچون امواج خروشان دریا به رویکرد ما دربارهٔ بیماری روانی حملهور شد که نتیجهٔ آن تحولی شگرف و عمیق در شیوههای رواندرمانی بود. درحالیکه پیش از او گروه کثیری از مردم بیماریهای روانی را علاجناپذیر و حاصل تباهی انسانها یا حتی دمیده شدن روح شیطان در روان بیمار میپنداشتند، فروید علل این بیماریها را برملا کرد و دلایل بهوجودآمدن عدم تعادل در روح و روان انسان را به ما نشان داد. هرچند گذر زمان بسیاری از نظرات فروید را رد کرد؛ اما تأثیر او بر روانشناسی بسیار عمیق بود. این کتاب فروید و زندگی و نگاه او به روان انسان را بررسی میکند.
خواندن کتاب چطور مثل فروید فکر کنیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چطور مثل فروید فکر کنیم
«اما زمان این خوشی و خوشحالی کوتاه بود. وقتی «زیگی» چهارساله شد، وضعیت تجاری پدرش وخیم شد. یاکوب چاره را در این دید که همراه خانوادهٔ خود ابتدا به لایپزیگ و سپس به وین نقل مکان کند. در آن زمان وین یکی از پایتختهای مهم اروپا به حساب میآمد و دوران شکوفایی خود را میگذراند. اما زیگموندِ کوچک از این شهر خوشش نمیآمد. حتی محیط آن برایش غمافزا و حزنانگیز بود. بهویژه به خاطر این که گرایشهای ضد یهودی در این شهر در حال شکل گرفتن بود و روز به روز شدیدتر میشد. با این که پدر و مادر زیگموند یهودیان متدینی نبودند، فروید برای اولین بار احساس کرد که اطرافیاناش او و خانوادهاش را «بیگانه» و در برخی موارد حتی «دشمن» میپندارند. بعدا خواهیم دید که یهودی بودنِ فروید چه تأثیر ناگواری بر زندگی او، حرفه و شخصیتاش باقی گذاشت.
احساس ناخوشایند فروید نسبت به شهر وین روز به روز بیشتر میشد، چون اقامت زیگموند و خانوادهاش در این شهر با فقر روزافزون و خفقانآور آنها نیز همراه بود. با اینحال، مادر فروید که پسرش را «یکی یکدانه» میدانست و اغلب او را «زیگی طلایی من» خطاب میکرد، سعی داشت تا آنجا که ممکن است یک زندگی معمولی و قابل قبول برای او تأمین کند. به عنوان مثال، «زیگی» تنها بچهای در خانوادههای محلهشان بود که اتاق مخصوص به خود را داشت و در حالی که کودکان هم سن و سال و نزدیک به او مجبور بودند شبها را با نور شمع سر کنند، زیگموند در اتاقش یک لامپ گازی داشت.
یکی از دلایل وضعیت بهتر زیگموند این بود که استعدادهای ذاتی او در تحصیل هر روز بیش از روز گذشته شکوفاتر میشد. فروید ابتدا در خانه آموزش میدید، اما پس از چند سال تحصیل را در «مدرسهٔ محلهٔ لئوپولد در وین» (که در آن به خصوص دستور زبان آلمانی هم تدریس میشد)، آغاز کرد. او هفت سال دانشآموز این مدرسه بود و در تمام این مدت رتبهٔ «شاگرد اولی» را در کلاس خود حفظ کرد. زیگموند در انتخاب دوستان خود در مدرسه بسیار زیرکانه عمل میکرد و معمولا دانشآموزانی را به «محفل» خود راه میداد که بتوانند در انجام تکالیف مدرسه به او کمک کنند.»
حجم
۲۶۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۶۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه