کتاب روزگار تب آنهاراد واکر + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب روزگار تب

کتاب روزگار تب

انتشارات:ایران‌بان
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب روزگار تب

کتاب الکترونیکی «روزگار تب» نوشتهٔ آنهاراد واکر و با ترجمهٔ شقایق قندهاری، توسط نشر ایران‌بان منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمان‌های نوجوان و فانتزی قرار می‌گیرد و داستانی پرکشش را در فضایی بیمارستانی و رازآلود روایت می‌کند. محوریت داستان بر دو خواهر نوجوان است که درگیر بیماری مرموزی به نام «تب آب» و معماهای پنهان بیمارستان کینگ‌جود می‌شوند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب روزگار تب

«روزگار تب» رمانی فانتزی و نوجوانانه است که فضای آن در بیمارستانی به نام کینگ‌جود شکل می‌گیرد؛ جایی که مرز میان واقعیت و خیال، بیماری و احساس، به‌طرز عجیبی درهم‌تنیده شده است. آنهاراد واکر در این کتاب، جهانی را خلق کرده که در آن احساسات انسان‌ها می‌توانند منشأ بیماری‌های عجیب و گاه مرگبار باشند. داستان حول محور خانوادهٔ دارکه، به‌ویژه دو خواهر نوجوان به نام‌های پیتون و آنی، می‌چرخد که مادرشان به بیماری «تب آب» مبتلا شده و در مخزنی شیشه‌ای میان مرگ و زندگی معلق است. روایت کتاب با نگاهی به ساختار صنفی پزشکان و سرمایه‌گذاران، و همچنین گذشته‌ای پررمزوراز که به «عصر تحول» معروف است، پیش می‌رود. ساختار رمان به‌گونه‌ای است که با روایت سوم‌شخص و تمرکز بر ذهنیت شخصیت‌ها، هم‌زمان فضای رازآلود و احساسی را حفظ می‌کند. «روزگار تب» با ترکیب عناصر فانتزی، معمایی و خانوادگی، تجربه‌ای متفاوت از رمان نوجوان ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب روزگار تب

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با شبی در بیمارستان کینگ‌جود آغاز می‌شود؛ جایی که پیتون و آنی، دو خواهر نوجوان، مخفیانه وارد آزمایشگاه قدیمی و متروکهٔ بیمارستان می‌شوند. آن‌ها در جست‌وجوی ماده‌ای به نام «آب خاموش» هستند که شاید بتواند مادرشان را از بیماری «تب آب» نجات دهد. مادر خانواده، ایونا دارکه، سال‌هاست در مخزن شیشه‌ای بیمارستان به‌خاطر این بیماری عجیب در حالت بیهوشی نگهداری می‌شود؛ بیماری‌ای که ریشه در احساسات شدید و کنترل‌نشده دارد و مرز میان جسم و روان را درهم می‌شکند. در جریان جست‌وجو، خواهران با رازهایی دربارهٔ گذشتهٔ بیمارستان، آزمایش‌های ممنوعه و نقش احساسات در سلامت انسان روبه‌رو می‌شوند. پیتون، که به دانش پزشکی علاقه‌مند است، تلاش می‌کند با استفاده از آب خاموش درمانی برای مادرش بیابد، اما با موانع اخلاقی و قانونی صنف پزشکان مواجه می‌شود. آنی، خواهر کوچک‌تر، درگیر ماجرای پسربچه‌ای به نام کیت می‌شود که به‌دلیل بیماری نادر «انگشت طلایی» در سلولی مخفی زندانی شده است. این دو خط داستانی به‌تدریج به هم نزدیک می‌شوند و پرده از رازهای پنهان خانواده و بیمارستان برمی‌دارند. در این میان، روابط خانوادگی، تعارض میان احساس و منطق، و جست‌وجوی هویت و آزادی، در بستر فضایی وهم‌آلود و پرتعلیق روایت می‌شود.

چرا باید کتاب روزگار تب را بخوانیم؟

«روزگار تب» با خلق دنیایی متفاوت که در آن احساسات منشأ بیماری‌اند، به دغدغه‌هایی چون کنترل عواطف، مرز میان علم و اخلاق، و نقش خانواده در مواجهه با بحران می‌پردازد. روایت داستان از زاویهٔ دید نوجوانان، امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌ها را فراهم می‌کند و فضای بیمارستانی رازآلود، تعلیق و کشش داستان را افزایش می‌دهد. این کتاب برای کسانی که به داستان‌های فانتزی با مضامین عمیق انسانی علاقه دارند، تجربه‌ای تازه و متفاوت رقم می‌زند. همچنین، پرداختن به موضوعاتی چون بیماری، فقدان، امید و مقاومت، آن را به اثری تأمل‌برانگیز برای نوجوانان و حتی بزرگسالان تبدیل کرده است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای نوجوانان و جوانانی مناسب است که به داستان‌های فانتزی، معمایی و خانوادگی علاقه دارند. همچنین برای کسانی که دغدغه‌هایی دربارهٔ هویت، احساسات، روابط خانوادگی و عبور از بحران دارند، می‌تواند جذاب و الهام‌بخش باشد. علاقه‌مندان به رمان‌هایی با فضای رازآلود و شخصیت‌پردازی عمیق نیز مخاطبان اصلی این کتاب هستند.

بخشی از کتاب روزگار تب

«پیتون با ناراحتی و تنفر متوجه شد که چند هفته‌ای می‌شود که پدرش را در آزمایشگاه ندیده است. او آب خاموش را کنار جایگاه مخصوص لوله‌های آزمایشگاهی‌ای قرار داد که طیف‌های رنگی متفاوتی داشتند؛ از بنفش سیر گرفته تا ارغوانی. به سراغ یادداشت‌هایش رفت و با دقت اندازه‌گیری‌هایش را انجام داد؛ البته این کار کاملا تشریفاتی بود. می‌دانست چه‌کار دارد می‌کند. دو قطره از آب خاموش را به یکی از لوله‌های آزمایش اضافه کرد و بقیه‌اش را در همان گوشه‌ی مخصوص دورریز مواد شیمیایی گذاشت. زمانی که لوله‌ی آزمایش را در جیبش جا داد، هیچ‌کس نگاهش نکرد. از آزمایشگاه بیرون آمد و وارد فضایی کم‌وبیش آفتابی شد که به محوطه‌ی سنگ‌فرش‌شده‌ی منتهی به «بخش سستی و بی‌حالی» می‌رسید؛ وجودش به‌طرز عجیبی لبریز از امید بود. * «بخش سستی و بی‌حالی» در یکی از قدیمی‌ترین قسمت‌های بیمارستان واقع شده بود؛ «آسایشگاه حمله‌های عصبی، درماندگی و دل‌مردگی». به‌اندازه‌ی کار کردن با مواد سمی و مواد منفجره هیجان‌انگیز و جالب نبود، و به‌اندازه‌ی بخش رؤیاها، توهمات و افکار پریشان عجیب‌وغریب و شگفت‌انگیز نبود. به همین دلیل هم توجه باانگیزه‌ترین پزشکان را جلب نمی‌کرد. آن‌جا بخش‌هایی داشت که چند روز سپری می‌شد بدون این‌که کسی حتی یک کلمه به زبان بیاورد. پزشکان آن‌جا بیشتر با انواع مختلف دل‌شکستگی سروکار داشتند؛ چند بیمار وحشت‌زده هم بودند که جیغ‌وفریادهای تیز و گوش‌خراششان تنها چیزی بود که روال یکنواخت وکسالت‌بار آن بخش را به هم می‌ریخت، همراه با زن جوانی که کم‌کم داشت دچار نابینایی ـ مردمی می‌شد؛ یعنی توانایی‌اش برای دیدن بقیه‌ی آدم‌ها آهسته‌آهسته اُفت می‌کرد، گرچه هم‌زمان دنیایش لبریز از صداهای مهربان و ضعیف می‌شد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۲۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

حجم

۲۲۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۹۶,۰۰۰
۲۰%
تومان