دانلود و خرید کتاب شیخیه و بابیه در ایران مهدی نورمحمدی
تصویر جلد کتاب شیخیه و بابیه در ایران

کتاب شیخیه و بابیه در ایران

انتشارات:انتشارات نگاه
امتیاز:
۳.۳از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شیخیه و بابیه در ایران

کتاب شیخیه و بابیه در ایران نوشتهٔ مهدی نورمحمدی است و انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب شیخیه و بابیه در ایران

یکی از عوامل مهمی که از دیرباز تاکنون، وحدت مسلمانان را با آسیب‌های جدی مواجه ساخته و یکپارچگی آنان را خدشه‌دار نموده، ظهور فرقه‌ها و مذاهب دروغین و ساختگی است. برای مقابله با جهل، باید غبار خرافات، پیرایه‌ها و بدعت‌ها از اسلام زدوده شود و تعالیم ناب اسلامی بدون تحریف و دخل و تصرف میان مسلمانان رواج یابد. در این صورت است که می‌توان به برچیده شدن بساط جهل از جوامع اسلامی امیدوار بود و این رسالت خطیر، بر عهده عالمان و متفکران اسلامی است.

از جمله فرقه‌های ساختگی در این خصوص، دو فرقه شیخیه و بابیه است که هر یک به نوبه خود، آسیب‌های اساسی و جدی بر پیکره جامعه اسلامی وارد آوردند و موجب قتل، غارت و گمراهی مسلمانان گردیدند.

از آن جا که تاکنون، درباره دو فرقه شیخیه و بابیه کتاب تحقیقی مبسوط و مستقلی نوشته نشده است و محققان صرفاً در ضمن نقد و رد بهائیت، اشاره‌وار به آن‌ها به عنوان زمینه ایجاد بهائیت پرداخته‌اند، کتاب شیخیه و بابیه در ایران نوشته شده است.

این کتاب، حاوی اطلاعات مختلف تاریخی است و سعی نگارنده بر این بوده است که از شرح کوچک‌ترین رویدادها نیز غفلت نکند. بنابراین سیر مطالب به گونه‌ای است که خواننده را به طور کامل در جریان وقایع قرار می‌دهد.

علاوه بر شرح مبسوط رویدادها، به تحلیل پیرامون چگونگی وقایع و بررسی و ریشه‌یابی رفتار افراد نیز پرداخته شده است.

کتاب حاضر، جامع‌ترین کتابی است که تا کنون در این باره تألیف شده است. 

خواندن کتاب شیخیه و بابیه در ایران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های اسلام و تاریخ ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شیخیه و بابیه در ایران

«فتنه خونین دیگری که بابیان در ایران بر پا کردند، فتنه سید یحیی دارابی بود که در نیریز فارس به وقوع پیوست. سید یحیی در جوانی تحصیلات متعارف را به پایان رساند و نه تنها در وعظ، خطابه، بیان و استدلال، شخصی متبحر و توانا بود، بلکه از نیرو و زور بازو نیز بهره داشت.

پدرش سید جعفر دارابی فرزند آقا سید اسحاق علوی بود و در سال ۱۱۸۰ قمری در اصطهبانات به دنیا آمد. او در جوانی به نجف رفت و سال‌ها به تحصیل و ریاضت‌های سخت پرداخت و چون مدعی کشف و شهود بود، به کشفی معروف شد. وی محل زندگی خود را در بروجرد، اصفهان، یزد و اصطهبانات قرار داده بود و هر چند سال یک بار به مدت دو سال در این مناطق اقامت می‌کرد. سید جعفر در تفسیر آیات، تأویل احادیث و آرای فقهی و فلسفی، افکاری مخالف با فقهای اصولی، شیخ احمد احسایی و ملا صدرا داشت. از او آثاری چون سنابرق، تحفة‌الملوک، رقّ منشور، بلدالامین و کفایه باقی مانده است.

سید یحیی دارابی پسر بزرگ سید جعفر کشفی است. او از لحاظ سطح علمی، نسبت به پدرش از مرتبه پایین‌تری برخوردار بود و به خاطر اختلاف عقیده‌ای که همواره با او داشت، مجبور به ترک شیراز و اقامت در تهران شد. سید یحیی که بسیار جاه طلب بود و سودای رسیدن به شهرت و ثروت را در سر می‌پروراند، به واسطه شخصیت و عنوان پدرش و همچنین خودش، با رجال دولتی و حکومتی ارتباط و حشر و نشر پیدا کرد، اما در میان علمای صاحب نفوذ و مشهور پایتخت نتوانست به عنوان و مقامی که در انتظار آن بود برسد.»


mohamad NIKKHOO
۱۴۰۲/۰۹/۱۱

کاش بشه این به کتاب صوتی تبدیل بشه

bidel
۱۴۰۳/۰۵/۲۴

اسم خشگلی داره، بهائیت که معلوم الحال، شیخیه و مُلائیه رو کاش بیشتر توضیح و تفسیر میکرد، فرقه شیطان کِی از هم جداست؟ فرقه شیطان بی دل آشناست!

باب در اواخر اقامت در قلعه ماکو و از صفر سال ۱۲۶۴، معتقد شد که امام غایب وجودِ شخصی ندارد، بلکه دارای وجودِ نوعی است. او این تفکر را از سخنان شیخ احمد احسایی اقتباس کرد. احسایی اعتقاد داشت که امام زمان، دارای صورت (حجاب) و حقیقت (روح) است و شیعیان کامل در هر عصر و زمانی مظهر تجلی او می‌باشند و روح امام می‌تواند در کالبد شیعیان کامل تجلی پیدا کند. باب با استفاده از این نظریه، معتقد بود هر کس صفات شخص دیگری را به طور کامل داشته باشد، در حقیقت همان شخص است و به همین خاطر، مدعی شد که جسم لطیف روحانیت و حقیقت امام مهدی در وجود او ظهور کرده است.
muhammad shirkhodaei
پس از زندانی شدن باب در ماکو و ادعای قائمیت توسط وی، پیروانش برای تصمیم‌گیری پیرامون چند مسئله مهم و از جمله بحث و تبادل نظر درباره نحوه آزادسازی او، در صحرای بَدَشت که محیطی خوش آب و هوا و آرام بود تجمع کردند. در این گردهم‌آیی که قرة‌العین، ملا محمدعلی بارفروشی و میرزا حسینعلی نوری نقش آفرینان اصلی آن بودند، نسخ دین اسلام به طور رسمی اعلام گردید و چون باب از این تصمیم بی خبر بود، برای اولین بار مجبور شد بر اساس اعمال پیروان خود، به نزول آیه بپردازد و این مطلب در هیچ جا سابقه نداشت که پیروان آئینی با پیشوای خود در امر دین‌سازی شرکت کنند.
muhammad shirkhodaei
باب از جمادی‌الثانی ۱۲۶۴ تا شعبان ۱۲۶۶ ـ به جز مدت کوتاهی که برای مناظره با علما به تبریز احضار شد ـ به مدت دو سال و سه ماه در چهریق زندانی بود و در آن جا ادعای خود را از قائمیت به نبوت و سپس الوهیت ارتقا داد! تنها کسی که در این مدت دمی از او جدا نمی‌شد و همیشه با او به سر می‌برد، سید حسین یزدی کاتب او بود که نوشتن آیات باب را بر عهده داشت.
muhammad shirkhodaei
اما باب، پس تیر به طناب وی خورده، طناب بریده شده و او به زمین افتاده بود و فوری به درون یکی از حجره‌های سرباز خانه که نزدیک محل سقوط وی بود فرار کرده و در آن جا پنهان شده بود. تماشاچیان و سربازان از زیادی دود نتوانستند سقوط باب و فرارش را ببینند و چون مردم باب را ندیدند، فریادشان بلند شد و در وهم و خیال افتادند. پیش خود چنین فکر می‌کردند: آیا باب به هوا پرواز کرده؟ آیا به آسمان بالا رفته؟ آیا از نظرها غایب شده؟ سرکرده فوج و سرجوخه‌های لشکر از هیجان مردم و هجوم آن‌ها به وحشت و اضطراب افتادند. لاجرم سام خان فرمان داد تا نظامیان خطِ سه گوشِ نظامی تشکیل دادند و بدین واسطه جلو هجوم مردم را گرفت. آن گاه سرکردگان فوج را در فشار گذاشت تا حجرات میدان را بگردند و باب را پیدا کنند.
muhammad shirkhodaei
خواندن کتب آسمانی قبل از ظهور خود و تعلیم و تدریس آن‌ها را حرام و سوزانیدن جمیع کتب آسمانی و علمی را واجب قرار داده است. هر استدلالی را به غیر کتب خودش لغو و باطل دانسته و نقل هر معجزه و کرامتی را غیر از آیات کتاب خود ممنوع کرده است. او در باب ششم از واحد دوم کتاب بیان، در این باره چنین می‌نویسد: «باب ششم از واحد دوم از کتاب بیان درباره نابود کردن کتاب‌هاست، مگر کتاب‌هایی که من نوشته‌ام و یا درباره آئین باب نوشته می‌شود.»
muhammad shirkhodaei
باب رباخواری و بیع ربوی را که در اسلام به شدت حکم به تحریم آن داده شده حلال دانسته و در باب ۱۸ از واحد پنجم بیان در این باره چنین گفته است: «و اذن فرموده خداوند تجّار را در تنزیل که معمول و دأب است امروز مابین ایشان و اذن داده بر آن که تناقض و تزاید به اجل در معاملات خود قرار دهند تا آن که کل در سعه باشند و از فضل حق شاکر.»
muhammad shirkhodaei
احسایی که در دوره جوانی از نزدیک شاهد قتل عام شیعیان و حتی سنّی‌های غیر حنبلی توسط وهابیون در عربستان بود، قصد داشت مکتبی را به وجود بیاورد که در مقابل موج گسترش وهابیت ایستادگی کند. این جریان فکری که سرانجام منجر به تأسیس فرقه شیخیه شد، قرائت جدیدی از مذهب تشیع ارائه می‌کرد که مبتنی بر غلو درباره مقام ائمه، تلفیق فلسفه و تشیع و ادعای کشف و شهود و الهام و موهومات بود. اندیشه‌های احسایی و بخصوص آن قسمت که مربوط به افراط درباره مقام ائمه بود، با توجه به تعصب و علاقه شدید مردم ایران به اهل بیت (ع) با استقبال زیادی مواجه شد و طرفداران و پیروان متعددی یافت. علاوه بر این، حمایت‌های مادی و معنوی شاه و مقامات سلطنتی، در نشر و گسترش افکار او در سراسر ایران نقش مهمی داشت.
muhammad shirkhodaei
«شیخ احمد احسایی چهارده معصوم را مظاهر الهی و دارای صفات الهی می‌دانست و معتقد بود پیامبر و امامان آفریننده و گرداننده جهان و روزی دهنده خلایق‌اند. وی همچنین بر این اعتقاد بود که خدا در آفرینش دنیا از آنان کمک گرفته و رشته امور دنیا را به دست ایشان سپرده است. هستی موجودات به آنان وابسته و قائم است و مردم بندگان و بردگان پیامبر (ص) و امامانند». این عقاید در حالی عنوان گردید که در قرآن و احادیث، از این تعابیرِ شرک‌آمیز خبری نیست و پیامبر و ائمه هرگز چنین ادعاهایی را مطرح نکرده و مردم را به بندگی خود فرا نخوانده‌اند. بعدها سید علی‌محمد باب در هنگام طرح ادعای خدایی، از این عقیده استفاده‌های فراوان برده است.
muhammad shirkhodaei
«احسایی نه تنها معتقد به حلول روح امام زمان (ع) در کالبد شیعه کامل بود، بلکه باور داشت هرگاه امامی بخواهد به تن یک نفر حلول نماید، امری شدنی است و امامان می‌توانند در صورتی که شرایط آن شخص مساعد باشد، در جسم او حلول نمایند و از این راه بود که حضرت علی توانست در یک شب، در چهل محل مختلف در یک زمان میهمان باشد.» این نظریه که، باید گوهر امام زمانی در کالبد دیگری پدید آید، راه ادعای مهدی گری یا امام زمانی را در هر زمان به روی همه کس باز نگه می‌داشت و همین عقیده بود که بعدها سید علی‌محمد باب از آن بهره‌های فراوان برد.
muhammad shirkhodaei
شیخ احمد احسایی در ایام اقامت در کرمانشاه، در قبال دریافت هزار تومان، یک درِ بهشت را شاهزاده محمدعلی میرزا فروخت. میرزا محمد تنکابنی در این باره می‌نویسد: «در بعضی از ازمنه، شیخ را قروضی پیدا شده بود. پس شاهزاده آزاده محمدعلی میرزا به شیخ گفت که: یک باب بهشت به من بفروش، من هزار تومان به تو می‌دهم که به قروض خود داده باشی. پس شیخ، یک باب بهشت به او فروخت و به خط خود وثیقه نوشت و آن را به خاتم خویش مختوم ساخته، به شاهزاده داد و هزار تومان از او گرفته و قروض خود را پرداخت ...
muhammad shirkhodaei

حجم

۳٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۵۱ صفحه

حجم

۳٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۵۱ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان