کتاب چهره های منفور در تاریخ معاصر ایران
معرفی کتاب چهره های منفور در تاریخ معاصر ایران
کتاب چهره های منفور در تاریخ معاصر ایران نوشتهٔ حبیب الله تابانی و ویراستهٔ یاسمن رنج کش است و انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب چهره های منفور در تاریخ معاصر ایران
حبیب الله تابانی در کتاب چهره های منفور در تاریخ معاصر ایران سعی میکند چهرههای منفور در تاریخ معاصر ایران را معرفی و بررسی کند. این چهرهها از این قرار هستند:
سرسلسلهٔ مردان نامطلوب تاریخ معاصر ایران حاجی ابراهیمخان شیرازی (کلانتر)
میرزا نصرالله آقاخان نوری منفورترین چهرهٔ تاریخ معاصر ایران
وثوقالدوله با چهرهای پرخط
سرتیپ محمد درگاهی (قلعهبیگی)
سرلشکر محمدحسین آیرم
میرزا هاشمخان نوری اسفندیار چهرهای منفور دیگر
حضرت والا شاهزاده سلطان عبدالمجید میرزا عینالدوله
سید ضیاءالدین طباطبایی چهرهای کمزمان در فعالیت رسمی اما مؤثر تا مرگ در گزینش مهرهها
خواندن کتاب چهره های منفور در تاریخ معاصر ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چهره های منفور در تاریخ معاصر ایران
«این غلامبچهٔ اندرون شاهی، هرچند جزو پستترین حقوقبگیران انگلیس در ایران بود، ولی باید با القاب رسواترین و بیآبروترین و بیشرمترین و... هم از او یاد کرد، زیرا وی علاوهبر رسواییهایی که در جهت خیانت به وطن به بار آورد، با کارهای خود شرف ایرانی را هم در آن زمان و بعد لکهدار کرد.
میرزا هاشم نوری اسفندیاری، پسر میرزا رحیمخان، خواهرزادهٔ محمداسماعیل وکیلالملک کرمانی بوده است. هرچند که وی شجرهنامهای از خود به جای گذاشته که نام بیش از هفتصدوچهلودو نفر از زنان و مردان در سراسر ایران، مخصوصاً کرمان و تهران و فارس و مازندران، را در بر میگیرد، اما واقعیتی که از او در دست داریم، به شرح زیر است:
میرزا هاشمخان نوری اسفندیاری، در زمان کودکی و نوجوانی، در دورهٔ سلطنت محمدشاه قاجار، به علت سیمای جالبش، شغل شریف «غلامبچگی» اندرون شاهی را به دست آورد و در خدمت اندرونیان بود. وقتی هم که ولیعهد ناصرالدینشاه قاجار به تبریز رفت، او هم در رکابش به تبریز رفت و ترقی کرد و به مقام «غلام پیشخدمتی» رسید. در همین دوران بود که با پروین خانم، دختر احمدعلی میرزا، پسر بزرگوار فتحعلیشاه قاجار آشنایی پیدا کرد. این زن بسیار زیبا و دلربا بیاندازه هم عیاش و خوشگذران بوده است. زمانی که خواهرش «گلین خانم» رسماً به عقد ازدواج ناصرالدینشاه درآمد و جزو زنان عقدی ناصرالدینشاه شد، میدان فعالیت برای پروین خانم هم گسترش یافت و نه یکی و نه دو تا، بلکه در کوتاهمدتی سه شوهر کرد، ولی خیلی زود دلش را زدند تا بالاخره آن کسی را که دنبالش میگشت پیدا کرد؛ آن هم کسی جز میرزا هاشمخان غلامبچه نبود. زیرا وی شوهری میخواست که هم تودلبرو باشد و هم آلت بلااراده! پس خیلی زود به نام شوهر چهارم پروین خانم و باجناق ناصرالدینشاه معرفی شد و در این راه آنچه به جایی نرسید فریاد بود. یعنی مخالفتها در تصمیم پروین خانم برای ازدواج با میرزا هاشم نوری اسفندیاری مؤثر نیفتاد.
حالا دیگر میرزا هاشم باید ترقی میکرد. پس در زمانی که میرزا تقیخان امیرکبیر وزیر نظام در تبریز بود، میرزا هاشم هم جزو سپاهیان وارد قشون شد. مخصوصاً فرصت بزرگی هم برایش پیش آمده بود و آن اینکه «گلین خانم»، خواهر زنش، مادر ولیعهد شد؛ چون میدانیم قبل از مظفرالدینشاه، محمود میرزا که از این گلین خانم بود، ولایتعهدی ناصرالدینشاه را داشت که از بخت بد میرزا هاشمخان و پروین خانم محمود میرزا در کودکی درگذشت. «در باب ولیعهد روحی فداه مقرر داشته بودند که انشاءالله تعالی احوال ایشان خوب است. در باب اطمینان از ناخوشی، پاک و صاف، من از این مادر و این خانه و آن دایه چشمم آب نمیخورد و بسیار میترسم. مثل اینکه نظرش صحیح بود، ولیعهد چند ماه بعد به کودکی در جمادیالثانی ۱۲۶۵ مرد.»»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۵۹ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۵۹ صفحه
نظرات کاربران
اطلاعات تاریخی خوبی داشت، اگر نویسنده به جای لعن و نفرین مداوم و ناسزاگویی، فقط به تاریخ میپرداخت. از سبک و سیاق نوشتار آماتور بودن نویسنده مشخص است.
واقعاً یه برنامه عالیه ازش خوشم اومد