کتاب درباره عادت
معرفی کتاب درباره عادت
کتاب الکترونیکی «درباره عادت» نوشتهٔ کلر کارلاین با ترجمهٔ حیدر خسروی در انتشارات نگاه چاپ شده است. کلر کارلاین این کتاب را با ارائهٔ توضیحی روشن دربارهٔ عادت از دریچهٔ تاریخ فلسفه آغاز میکند و سپس شرح میدهد که هم پذیرش تغییر و هم مقاومت در برابر آن، اصول بنیادین شکلگیری عادت هستند.
درباره کتاب درباره عادت
تمایلمان به نادیده گرفتن عادت را میتوان با یکی از جنبههای خود عادت توضیح داد: شیوهای که طی آن آشنایی و تکرارْ حواسمان را مختل میکنند. مارسل پروست عادت را «پردهای کدر» میداند که «تقریباً سراسر جهان هستی را از ما پنهان میکند و مانع شناختمان از خود میشود.» عادت «ارتباطمان را با چیزهایی قطع میکند که بارها و بارها شاهد آثار عمیقشان و اندیشهای بودهایم که معنای واقعیشان را به آنها میبخشد.»
عادت در آن واحد هم مسئلهٔ فلسفی غریبی است و هم خصلت مهم و اساسی زندگی هرروزهٔ ما. عادات ما را به ماشین بدل میکنند یا دستوبالمان را میگشایند تا کارهای خلاقانهتر بکنیم؟ آیا ایمان مذهبی باید عادتوار باشد؟ عادت به کنش فلسفی یاری میرساند یا راه بر آن میبندد؟ چرا لوتر، اسپینوزا، کانت، کییرکگور و برگسون همگی عادت را به نقد میکشند؟ اگر عادت را هم نعمت بدانیم و هم لعنت، چطور میتوانیم در عین عاداتمان، نیک زندگی کنیم؟
این کتاب نگاهی دقیقتر به این دیدگاههای گوناگون دربارهٔ عادت و پیچیدگیها و ابهامات اساسیشان خواهد انداخت. اگر سنت فلسفی در پرداختن به مسئلهٔ عادت یکپارچه عمل نمیکند، دلیلش دوپهلویی خود مفهوم عادت است. عادت در آن واحد هم نعمت است هم لعنت.
کتاب درباره عادت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به فلسفه و کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب درباره عادت
«از دل این سنت پژوهشی دیرینه در باب عادت، دو تعبیر سر برمیآورد. طبق اولی، عادت مانع تفکر و تهدیدی برای آزادی است. تا جایی که اعمال و افکارمان مطابق با عادت باشد، از شناخت خودمان و تفکر انتقادی دربارهٔ جهان ناتوانیم و در نتیجه به لحاظ فکری، اخلاقی و معنوی بیمایهایم؛ عادت تباهی زندگی است، تقلیل خودانگیختگی و سرزندگی به یکنواختی مکانیکی است؛ عادت ملالی است که در آن گیر افتادهایم و ما را از خودمان خسته و برای دیگران حوصلهسربر میکند. طبق تعبیر دوم، عادت بخشی ناگزیر از زندگی است؛ نهتنها نظم، تداوم و آسایش را در دل تجاربِ دائماً متغیرمان میدمد، بلکه امکان خلاقیت و آزادی را هم به ما میبخشد. از این منظر، عادت تجسد زنده و پویای تفکر و میل ماست. درست است که عادت خصلت متمایز هر موجودی را برجسته میکند، ولی عادات مشترک افراد را برای تشکیل اجتماع گرد هم میآورند؛ بدینرو عادت بنیان زیست اخلاقی و مذهبی را میسازد.
این دو دیدگاه متعارض حتی در پاسخ به پرسش ارتباط میان عادت و فلسفه نیز رخ مینمایند. به گفتهٔ من دوبیرا، عادت مانعی بر سر راه تفکر است و از همین نظر، صدای او انعکاس صدای بسیار فیلسوفان دیگری است که علیه نیروی عادت به پا خاستهاند. در قرن پنجم پیش از میلاد، پارمنیدس هشداری به زبان آورد که در دل سنت فلسفی ما بازتاب یافته است: «مگذار عادت با بخشیدن چشمی نابینا و گوش و زبانی پرغوغا به اعمالت تو را آسیبی رسانَد، بل خِردَت را به کار گیر.» در این منازعه میتوان روش فلسفی را ابزاری دانست که هم فیلسوف و هم شاگرد را از روشهای ریشهدواندهٔ تفکر میرهاند. پرسشگری سقراط، شک دکارت، واژگان یکتای هایدگر و نیز همهٔ اندیشههای شگفت فیلسوفان، فنون بدیع آنان در مبارزه با عادت است. با این حال، میتوان به خود گفت فلسفه چطور بدون عادت ممکن میشود. برای مثال، فلسفه بدون قواعد زبانی ازپیشآموخته که ارتباط را تسهیل میکنند یا بدون عادات عینیِ نوشتن و تایپ کردن که میتوانند شرط لازم اندیشیدن باشند، چطور امکان بروز مییابد؟ راوِسون در یادداشتی از این هم متافیزیکیتر میگوید تأمل دربارهٔ عادت کمکمان میکند بر دوگانههایی که عموماً فکر میکنیم طاعون اندیشهٔ غربی است، فائق آییم؛ دوگانههایی چون فکر و جسم، آزادی و طبیعت. (حتی اگر چنین دوانگاریای _ چنانکه اغلب ادعا میشود _ اینقدر عمیق در سنت فلسفیمان ریشه ندوانده باشد، باز هم بسیاری از فیلسوفان ظاهراً به شکایت از آن عادت کردهاند.)»
حجم
۱۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه
حجم
۱۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه