دانلود و خرید کتاب میل هاروکی موراکامی ترجمه حسین کاظمی یزدی

معرفی کتاب میل

کتاب میل نوشتهٔ هاروکی موراکامی و ترجمهٔ حسین کاظمی یزدی است. انتشارات کتاب‌سرای نیک (مجموعه تکه‌های نیکاین کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، گلچینی از برخی از آثار هاروکی موراکامی با درون‌مایهٔ «میل» است که خواندن آن می‌تواند شما را با سبک و نثر این نویسندهٔ مشهور، آشنا و برای خواندن آثار وی ترغیب و تشویق کند.

درباره کتاب میل

کتاب میل، کتابی کوچک و گزیده‌ای است از آثار هاروکی موراکامی، حول موضوع میل. این کتاب، متن اصلی این نویسندهٔ مشهور و محبوب را در خود ندارد اما عین جملات نویسنده پیرامون موضوع اصلی از آثار مختلف او گلچین شده است. چنین شیوه‌ای در گردآوری این کتاب‌ها می‌توانند باعث شوند تا پس از خواندن گزیده‌هایی از این دست، اشتیاق خواندن کتاب اصلی در دل خواننده شعله‌ورتر شود.

«فولکلوری برای نسل من: تاریخ قبل از مرحلهٔ آخر نظام سرمایه‌داری»، «زامزای عاشق»، «تولد دختر»، «دربارهٔ دیدن دختری صد درصد کامل در یک صبح زیبا از ماه آوریل»، و «دومین حمله به نانوایی» از بخش‌های این مجموعه هستند.

در ابتدای کتاب میل، دربارهٔ کتاب‌های مجموعه «تکه‌های نیک» این توضیح آمده است:

«تکه‌های نیک، ترجمهٔ مجموعهٔ وینتِیج مینی انتشارات پنگوئن، حاوی تکه خوراک‌های کوچکی است از متون ادبی. این تکه خوراک‌ها بر خلاف یک وعدهٔ غذایی کامل، اندکی گرسنگی را برطرف می‌کند، ولی بی‌شک گرسنه را سیر نمی‌کند. هر کدام از تکه‌های نیک نمونه‌ای از یک وعدهٔ غذایی بزرگ‌تر و کامل‌تر است که از طعم و بوی آن وعدهٔ اصلی خبر می‌دهد و تازه با پایین دادنشان است که شعلهٔ اشتیاق به آن وعدهٔ بزرگ‌تر در دل روشن می‌شود.»

خواندن کتاب میل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ به دنیا آمد. وی یک نویسندهٔ ژاپنی است که کتاب‌ها و داستان‌هایش در ژاپن و همچنین در سطح جهان پرفروش شده و به ۵۰ زبان دنیا برگردانده شده‌اند.

موراکامی برخلاف بخشی از مردم در فرهنگ ژاپن، ابتدا ازدواج کرد، بعد کارکردن را شروع کرد و سپس موفق شد فارغ‌التحصیل شود؛ به عبارت دیگر، ترتیبی که او انتخاب کرد، خلاف شیوهٔ مرسوم بود.

او و همسرش، در سال سال ۱۹۷۴ و در ابتدای زندگی مشترک، همهٔ پولشان را خرجِ باز کردن یک کافه-میخانهٔ کوچک در «کوکوبونجی» کردند؛ پاتوقی دانشجویی در حومهٔ غربی توکیو. دههٔ بیستم عمر این نویسنده، به بازپرداخت وام‌ها و کار یدی سخت (درست کردن ساندویچ، کوکتل و بدرقهٔ مشتریان دهان‌پُر) گذشت. با نزدیک شدن به پایان دههٔ سوم زندگی‌اش، خانوادۀ او هنوز، بدهکار بودند و کاسبی‌شان هم بالاوپایین داشت.

اما چه شد که موراکامی نوشتن را آغاز کرد؟ او تعریف می‌کند که:

یک بعدازظهر آفتابی در سال ۱۹۷۸، برای تماشای مسابقهٔ بیس‌بال به استادیوم رفته بود. تعداد کمی طرف‌دار بیرون حصار محوطه نشسته بودند. او آبجودردست، لم داد تا بازی را ببیند. وقتی موراکامی بازی را تماشا می‌کرد، بدون هیچ دلیلی و بدون تکیه بر هیچ زمینی، ناگهان به ذهنش رسید: «می‌توانم رمانی بنویسم».

او پس از بازی، سوار قطار شد و دسته‌ای کاغذ تحریر و یک خودنویس خرید. او می‌گوید: «حس نوشتن بسیار تازگی داشت. به یاد می‌آورم چه‌قدر هیجان داشتم. از آخرین‌باری که نوک خودنویس را روی کاغذ گذاشته بودم، مدت‌ها می‌گذشت».

آثار موراکامی، جوایز متعددی را از جمله جایزه جهانی فانتزی، جایزه بین‌المللی داستان کوتاه فرانک اوکانر، جایزه فرانتس کافکا و جایزه اورشلیم را دریافت کرده است.

برجسته‌ترین آثار موراکامی عبارت‌اند از: «تعقیب گوسفند وحشی»، «جنگل نروژی»، «کافکا در کرانه» و «کشتن کمانداتور» (مردی که می‌خواست پرتره نیستی را بکشد).

داستان‌های موراکامی، در برهه‌ای از زمان، از سوی ادبیات ژاپن محکوم به غیرژاپنی بودن می‌شوند و مورد انتقاد قرار می‌گیرد. برخی منتقدان معتقد بودند که نوشته‌های او تأثیرگرفته از ریموند چندلر، کرت وونه‌گات و ریچارد براتیگان هستند. داستان‌های او بیشتر سرنوشت‌باور، سوررئالیستی و دارای درون‌مایۀ تنهایی و ازخودبیگانگی‌اند.

هاروکی موراکامی در ژوئن ۲۰۱۴ دربارۀ خود می‌گوید: «بعضی گفته‌اند «کارهای تو حس اثر ترجمه‌شده را منتقل می‌کنند.» معنای دقیق این عبارت را نمی‌فهمم، اما به‌نظرم از طرفی درست به هدف می‌زدند و از طرف دیگر خطا می‌کردند. از آن‌جا که اولین قطعهٔ داستان بلندم به معنای دقیق کلمه، ترجمه بود، این حرف کاملاً غلط نیست، اما تنها در مورد فرایندِ نوشتنم کاربرد دارد. آن‌چه من با نوشتن به زبان انگلیسی و ترجمهٔ آن به ژاپنی دنبال می‌کردم، چیزی کمتر از آفرینش سبکی بی‌پیرایه و خنثا نبود که به من آزادیِ حرکت بیشتری بدهد. علاقه نداشتم یک شکل رقیق ژاپنی ایجاد کنم. می‌خواستم شیوهٔ بیانی در زبان ژاپنی پیاده کنم که تا حد ممکن از زبان به اصطلاح ادبی دور باشد، که با صدای طبیعی خودم بنویسم. این کار، نیازمند معیارهای بسیار سختی بود. آن زمان تا جایی پیش رفتم که ژاپنی را بیشتر از یک ابزار کاربردی در نظر نمی‌آوردم.»

استیون پول از روزنامهٔ گاردین، این نویسندۀ ژاپنی را برای دستاوردها و آثارش، در میان بزرگ‌ترین نویسندگان قرار داده است.

بخش‌هایی از کتاب میل

«هنوز مطمئن نیستم که گفتن ماجرای حمله به نانوایی به همسرم تصمیم درستی بود یا نه. از سوی دیگر، شاید مسئلهٔ درست و غلطی مطرح نباشد. یعنی تصمیم‌های غلط می‌توانند نتایج درستی داشته باشند و برعکس. من خودم این موضع را پذیرفته‌ام که ما هیچ وقت چیزی را انتخاب نمی‌کنیم. همه چیز پیش می‌آید؛ یا نمی‌آید.

اگر این‌طوری به ماجرا نگاه کنید پیش آمد که من ماجرای حمله به نانوایی را برای همسرم تعریف کردم. برنامه‌ای برای مطرح کردن آن نداشتم ــ همه چیز را در آن‌باره فراموش کرده بودم ــ ولی این از آن دسته مسائلِ حالاــ که‌ــ گفتی هم نبود.

آنچه از حمله به نانوایی به یاد من مانده بود یک گرسنگی تحمل‌ناپذیر بود. ساعت نزدیک‌های دوی نیمه‌شب بود. ما ساعت شش شامی سبک خورده و ساعت نه و نیم به رخت‌خواب رفته بودیم. نمی‌دانم چرا هر دو در یک لحظه از خواب بیدار شدیم. چند دقیقه بعد، دردی با شدت طوفانی در جادوگر شهر اُز۱ به سراغم آمد. این درد شدید گرسنگی بسیار مهیبی بود.

یخچالمان فاقد اندک چیزی بود که بتوان نام غذا رویش گذاشت. ما یک بطری سس فرانسوی داشتیم، شش قوطی آبجو، دو پیاز چروکیده، یک تکه کره و بوگیر یخچال. بعد از فقط دو هفته از ازدواجمان هنوز درک زناشویی دقیقی از قواعد رژیم غذایی نداشتیم؛ حالا از مسائل دیگر که بگذریم.

من در شرکتی حقوقی کار می‌کردم و همسرم در یک مدرسهٔ طراحی منشی بود. من ۲۸ یا ۲۹ ساله بودم ــ چرا سال دقیق ازدواجم را به یاد نمی‌آورم؟ ــ و او دو سال و هشت ماه از من جوان‌تر بود. مواد غذایی آخرین چیزی بود که از ذهنمان می‌گذشت.

هر دو آن‌قدر گرسنه بودیم که دیگر خوابمان نمی‌برد، ولی همان‌طور دراز کشیدن هم دردناک بود. از دیگر سو، آن‌قدر گرسنه بودیم که نمی‌توانستیم کار به دردبخوری انجام دهیم. از رخت‌خواب بلند شدیم، کشان‌کشان به آشپزخانه رفتیم و رو به روی هم در دو طرف میز ایستادیم. دلیل چنین گرسنگی شدیدی چه می‌توانست باشد؟»

معرفی نویسنده
عکس هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه سال ۱۹۴۹ میلادی در توکیوی ژاپن چشم به جهان گشود. پدر و مادر او، هر دو معلم بودند و در مدارس مختلف، ادبیات ژاپنی تدریس می‌کردند. پدرِ هاروکی از سربازان جنگ دوم امپراتوری ژاپن و چین بود و در طی این درگیری‌ها به‌شدت دچار جراحت شده بود. موراکامی بعدها در مقاله‌ای به نام از «پدرم که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» بیان کرد که آسیب‌های وارده بر پدرش در زندگی او تأثیر به‌سزایی داشته است.

کاربر ۳۰۵۳۵۶۴
۱۴۰۳/۰۱/۲۵

خواندن این مجموعه قبل از خواب رویاهایتان را خلاق و شگفت انگیز می‌کند.

حجم

۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

حجم

۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان