کتاب سنگ زنده راز میکل آنژ
معرفی کتاب سنگ زنده راز میکل آنژ
کتاب سنگ زنده راز میکل آنژ نوشتهٔ لئونور دو رکندو با ترجمهٔ بهمن یغمایی و ستاره یغمایی در نشر روشنگران و مطالعات زنان چاپ شده است. میکلآنژ که هنرمند و نابغهٔ دوره رنسانس است در چهارم مارس سال ۱۴۷۵ در دهکده کوچک کاپرس در توسکانی فلورانس و در خانوادهای متوسط به دنیا میآید. مادر اکثراً مریض، او را به دایهای که دختر و زن یک سنگتراش است میسپارد و درنهایت در کودکیِ میکلآنژ فوت میکند. نویسنده کتاب «سنگ زنده» خانم «لئونور دو، رکندو» فرانسوی است. او که در سال ۱۹۷۶ در پاریس به دنیا آمده است نویسنده چهار کتاب با زمینههای اومانیستی است که معروفترین آن «خاطرات فراموش شده» درباره جنگهای داخلی اسپانیا و بهویژه کتاب «سنگ زنده» است. آخرین کتاب او «بیانیه» است که اخیراً در فرانسه چاپ شده است.
درباره کتاب سنگ زنده راز میکل آنژ
روایت ماههایی طولانی از زندگی میکلآنژ در معدن کاراره «کارارا» در فلورانس ایتالیاست. او که از طرف پاپ مأمور طراحی و ساخت مقبرهاش در رم شده است به این معدن اعزام و در تلاش است تا بهترین سنگها را انتخاب و به رم بفرستد. میکلآنژ روزهای طولانی و تماممدت را همراه با کارگران در معدن به سر میبَرَد، گهگاه احساسات ضد و نقیضی از خود بروز میدهد و در اندیشه و رویاهای دور و درازِ مجسمههایی است که باید بسازد. او میخواهد در سنگ مرمر بدمد، زندهاش کند.
«رکندو» نویسندگی را در سال ۲۰۱۰ اغاز و برنده جوایز متعدد ادبی گردیده است که از جمله آنها جایزه ادبی«بورگن» در سال ۲۰۱۳، جایزه بزرگ RTL در ۲۰۱۵، جایزه دانشجویان فرانکوفون «که به نویسندگان جوان اروپایی اهدا میشود» در سال ۲۰۱۶، و نیز جایزه ویژه کتابخانهها را میتوان نام برد. نویسنده که ویولونیست ماهری نیز بوده و اکثراً در ارکسترهای معروفِ موسیقیِ کلاسیک، آثار بتهوون را اجرا میکند با مهارت فوقالعادهای توانسته است در قالب رمانی بسیار جذاب و شیرین، با لحن و آهنگی شاعرانه «که در ترجمه کتاب سعی شده است قالب آن حفظ شود» شخصیت میکلآنژ به خصوص نقاط ضعف و قوتِ روحی روانی او در مدت کار در معدن کارارا و ویژگی رفتاریاش را با معدنکاران و اهالی دهکده و مخصوصاً در برابر پسرک ۶ ساله به هنگام وداع، به زیباترین وجهی به تصویر بکشد. کتاب روایتی است سرشار از احساسات و عواطف انسانی و بعضاً خودخواهیهای بیهوده بشری.
و سرانجام اینکه به گفته رادیو تلویزیون فرانسه در معرفی این رمان، کتابی است جادوئی، شگفتانگیز و البته پرفروشترین
کتاب سنگ زنده راز میکل آنژ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات فرانسه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب سنگ زنده راز میکل آنژ
دو برادر جسدی را روی میز مرمری میگذارند. جسد، زیر ملافه هنوز نرم و انعطافپذیر است. باید زمانی کوتاه از مرگش گذشته باشد.
«برادر «آندریا» امروز صبح همراه شما نبوده است؟»
نگاه «گیدو» از پاسخ طفره میرود. دعایش را شروع کرده است.
قلب میکلآنژ بیشتر فشرده میشود. به فکر سوراخ کردن جسد با مته میافتد.
دعا تمام شده است. برادران ایستادهاند. پاهایشان قادر به حرکت و بازگشت نیست. میکلآنژ در تردید است. در انتظار عزیمت آنهاست تا کالبدشکافی را شروع کند.
نگاهی به کفن میاندازد، وزن کتان او را مصمم میکند تا کار را شروع کند. با صدایی خشک قطعهای از بافت دامن کفن میافتد، پای برهنهٔ مردی ظاهر میشود. میکلآنژ با دقت به آن نگاه میکند. پرزهایش دراز و بلوند است. داخل زانویش پوشیده از کرکهای سبک است. نیازی به بُرش برای تعیین وزن مخصوص عضلاتی که به کاسهٔ زانو متصلاند نیست. پا نازک است. ناخنها تمیز و کاملاً گرفته شدهاند. مرد، جوان بوده، شاید بیست سال داشته است.
میکلآنژ حضور برادران را کاملاً فراموش میکند، به قسمتهای نرم بدن دست میزند، همانطور که حدس زده بود پوست آن انعطافپذیر است، کمی سیاه شده است.
قلب میکلآنژ به شدت میتپد.
با ظرافت، جسد را کاملاً باز میکند. آلت تناسلیاش زیر پارچهٔ کهنهای پنهان شده است. بهصورت جسد نگاه نمیکند، هنوز زود است. فکری که آزارش میداده اینک به ذهنش هجوم آورده است.
بالا تنهاش بدون مو است، پستانها مرجانی رنگ، روی تپهٔ کوچکِ عضلانی قرار گرفته است. انگار روی پوست سفید و خالصی شناور است. همانطور که تصورش را داشته است تناسب اندام جسد کامل است.
- آندریا! این تویی که جلوی چشمان من بیحرکت دراز کشیدهای؟ این توئی؟
چگونه میتوان مدت بیشتری را صرف نگاه به چانه، دهان، بینی و پلک چشمهای بستهاش کرد؟ چشمهایی که برای همیشه بسته شدهاند.
فریادی از گلوی میکلآنژ برمیخیزد و به سقف قوسی میخورَد.
این فریاد، برادران را که بیحرکت ایستادهاند تکان میدهد. «گیدو» انجیل کوچکی را به طرف میکلآنژ دراز میکند.
حجم
۲۲۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۲۲۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
نظرات کاربران
عالی یی
عالی بود