دانلود و خرید کتاب سرکش رویا رستمی (روها)
تصویر جلد کتاب سرکش

کتاب سرکش

امتیاز:
۲.۸از ۲۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سرکش

کتاب سرکش نوشته رویا رستمی(رها) است. این کتاب را نشر شقایق منتشر کرده است.

درباره کتاب سرکش

سرکش داستان زندگی وصال است، مادری مجرد است که همسرش پاشا مدت‌ها قبل او را رها کرده است و او در جوانی باید از پس زندگی دخترش نیکی بربیاید. حال زمانی که نیکی فقط هشت سال دارد، پاشا به ایران برمی‌گردد و وقتی که وصال که به‌عنوان حسابرس برای ملاقات به یک هتل رفته است پاشا را می‌بیند. همه‌چیز دوباره شروع می‌شود. 

در این کتاب به گذشته وصال می‌رویم و ماجرای زندگی‌اش را می‌خوانیم. 

خواندن کتاب سرکش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب سرکش

روبه‌روی هتل عباسی مجموعه‌ای از مغازه‌های وسایل نقاشی و کتاب فروشی بود.

با عجله به آن سمت خیابان رفت و بعد از چرخیدن در دو مغازه، آبرنگ دوازده تایی مرغوبی خرید.

کار می‌کرد که بهترین‌ها را برای دخترکش بخرد. این چیزها هیچ قابلی برای آن فرشتهٔ کوچک نداشت.

آبرنگ را درون کیفش چپاند و به سمت هتل رفت.

الان بود که آقای حسنی سرو کله‌اش پیدا شود. زیادی مقرراتی و وقت شناس بود. در لابی هتل نشست و سفارش قهوه داد. هیچ چیز اندازهٔ قهوهٔ شیرین با کلی خامه مزه نمی‌داد. این هم از معدود عادت‌هایی بود که از نوزده سالگی‌اش مانده بود. کتاب کوچک مجموعه داستان های ملل را درآورد و مشغول شد.

گارسون قهوه را جلویش گذاشت و او تشکر کرد. جرعه‌ای از قهوه‌اش را مزمزه کرد. چقدر مزه می‌داد.

- سلام خانم کریمی.

با عجله بلند شد و لبخند زد:

- سلام آقای حسنی... بفرمایید.

حسنی نشست و گفت:

- دیر که نکردم خانم؟

- ابدا، من کمی زود رسیدم.

روبرویش نشست و پرونده را روی میز گذاشت.

- قبلا مهندس مهدودی اطلاع دادن. من فقط اومدم پرونده رو مطالعه کنید.

حسنی عینک مطالعه‌اش را روی چشم زد و پرونده را برداشت.

از این مرد خوشش می‌آمد. دقیق و منظم، گاهی خشک و جدی، گاهی شوخ طبع... و در کارش بسیار حسابگر.

قهوه‌اش را کامل خورد که گارسون قهوه‌ای برای حسنی هم آورد.

حسنی سر بلند کرد و گفت:

- بند هفت چرا تغییری نکرده؟

لبخند زد، دست درهم گره کرد و با خونسردی گفت:

- برای سهولت کار فکر نمی‌کنین بهترین کاره؟

- من خواسته بودم تغییر کنه.

- مشکل فقط بند هفته؟

- بله.

- چشم، من به مهندس مهدودی اطلاع می‌دم. اما فکر می‌کنم اگه باقی بمونه به نفع دو طرفه.

- روش فکر می‌کنم. کلید کار از کی خورده میشه؟

- انشاا... هفته آینده، ۴ آبان.

- خوبه.

حسنی قهوه‌اش را نوشید و بلند شد.

پولش را روی میز گذاشت.

وصال هم بلند شد که حسنی گفت:

- اگه ماشین نیاوردین در خدمتتون باشم؟

- متشکرم از لطفتون، ماشین آوردم.

- خیلی خب.

باهم تا جلوی در وردی هتل رفتند، وصال به دنبال عینکش، سرش را درون کیف فرو کرد که حسنی گفت:

- مواظب باشید.

کمی دیر نگفته بود؟ با مردی برخورد و کیفش افتاد. آبرنگ نیکی عزیزش با ضرب روی زمین افتاد و درش شکست. پر از حرص بلند شد تا چیزی بگوید اما... خودش بود؟! پاشا نوبخت؟! مرد نوزده سالگی‌اش؟!

قلبش ضربان گرفت. چشم‌هایش پرتقال شد و تنش... این ریتم لرز مسخره برای چه بود دیگر؟

لب گزید و قبل از این‌که حرفی بزند نشست آبرنگ شکسته و کتاب و خودکاری که از کیفش بیرون پرت شده بود را درون کیفش چپاند و بلند شد...

حسنی را کنارش حس کرد. باید می‌رفت... این جا ماندن یعنی سلام به جهنم. هنوز برای ورود به جهنم خیلی بی اعصاب بود.

خواست از کنار پاشایی که از نوزده سالگی‌اش چهارشانه‌تر و جذاب‌تر شده بود بگذرد که بازویش اسیر شد و اسمش...

- وصال؟!

لعنتی! هنوز هم عین همان وقت‌ها صدا می‌زد. به همان قشنگی که دلش را ریسه می‌بستند.

بازویش را کشید و با صدایی که برای خودش هم هفت پشت غریبه بود گفت:

- اشتباه گرفتین آقا.

کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
۱۴۰۲/۰۳/۲۸

داستان شروع خوبی داشت ولی ۲۰۰ صفحه آخر کلی اتفاق در هم و برهم افتاد و بشدت ضعیف بود اصلا توصیه نمیکنم‌

aykiz
۱۴۰۱/۰۵/۰۹

جای کار بیشتر داشت

لیلا
۱۴۰۱/۰۱/۱۹

من چند رمان از خانم رستمی خوانده بودم خوب بود ولی این رمان موضوع خیلی سخیف و الکی داشت خواندنش فقط وقت تلف کردن هست.

Zahraamiri
۱۴۰۱/۰۱/۱۱

به نظر من ارزش ۴۵۰۰۰تومن نداره.... غیرقابل باوره، بچه ای که نه سال به جز مادرش کسیو نداشته ایا میتونه یه روزه پدر_پدربزرگ و .‌... قبول کنه

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۶۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۸۳ صفحه

حجم

۲۶۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۸۳ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۲۱,۶۰۰
۷۰%
تومان