دانلود و خرید کتاب به تلخی شیرین زهرا بیگدلی
تصویر جلد کتاب به تلخی شیرین

کتاب به تلخی شیرین

نویسنده:زهرا بیگدلی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۴۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب به تلخی شیرین

به تلخی شیرین اثر زهرا بیگدلی رمانی اجتماعی است با جریان سیال عاشقانه‌ای که در لحظه لحظه داستان مخاطب را به دنبال خود می کشد. 

درباره کتاب به تلخی شیرین

عسل و فرهاد دختر دایی و پسر عمه هستند، در عین حال دو دلداده‌اند که عشقشان بر کسی پوشیده نیست. اما عسل همیشه از فرهاد و عاشقانه‌هایش می گریزد.... تا اینکه روزی پرده از دلیل این تلخی‌هایش برمی‌دارد.

 خواندن کتاب به تلخی شیرین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به رمان عاشقانه فارسی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

 بخشی از کتاب به تلخی شیرین

شب عروسی مریم و مجید فرا رسید. به اصرار مریم همراهش به آرایشگاه رفتم.

آرایشگر موهایم را فر درشت کرد و با گل سفید هماهنگ با لباسم، یک سمت سرم مهار کرد و آبشار موهای مواجم روی شانهٔ سمت چپم ریخت. اهل آرایش نبودم و به تاکید خودم ساده‌ترین آرایش را روی صورتم انجام داد ولی بی‌اغراق و به دور از خودپسندی، حسابی تغییر کرده و زیبا شدم.

تا به همین امروز با فرهاد قهر بودم. موقع آمدن به آرایشگاه پیامی به گوشی‌ام آمد.

فرهاد بود.

باز بردیا آمده بود تا فرهاد دیوانه شود و زورگویی‌هایش شروع!

«ساعت شش دم آرایشگاه منتظرتم»

من که بدم نمی‌آمد. اتفاقا دلتنگش هم بودم.

از این گذشته حوصلهٔ جنجال نداشتم. لااقل تا وقتی که بردیا بود باید مطیعش می‌ماندم.

با مریم موقتا خداحافظی کردم. شال و شنل مشکی‌ام را تن زدم و از آرایشگاه خارج شدم، جلوی در به ماشین تکیه داده بود و دست به سینه انتظارم را می‌کشید، با دیدنم تکیه‌اش را از ماشین جدا کرد؛ بعد از دو هفته اخم و تخم این لبخند جذاب حسابی به دلم چسبید. غرق نگاه‌خندان و آرامش شدم، طوری که غریق نجات‌ها هم دلشان نمی‌آمد نجاتم دهند. کناری ایستاده بودند و با لذت غرق شدنم را نظاره‌گر بودند. لبخندش که دندان‌نما شد دست و پایی زدم و خود را نجات داده و به ساحل رساندم.

دستش را پیش‌آورد و گوشه شالم را که آزادانه روی سرم انداخته بودم روی موهایم تنظیم کرد.

- سلام خانوم... چه خوشگل شدی.

خنده‌ام گرفت. بیچاره آنقدر مرا بی‌رنگ و رو دیده بود از ذوق در معرض پس افتادن بود. پشت چشمی نازک کردم.

- این تعریف یعنی ببخشمت؟!

خیره نگاهم کرد تا از رو بروم. بند کیفم را به سمت ساق دستم هل دادم و در ماشین را باز کردم. بی‌توجه به نگاه خیره‌اش در حالی که خنده‌ام گرفته بود در صندلی جلو جای گرفتم.

تک‌خنده‌ای زد و با گفتن «عجبا» ماشین را دور زد و کنارم پشت فرمان نشست.

- بریم یا منتظر مجید اینا وایسیم؟

- نه بریم. طبقه بالای آرایشگاه آتلیه‌ست. قراره برن عکس بندازن، خیلی زمان بره.

سری تکان داد و استارت زد.

با شیطنت پرسید: نیازه نکات ایمنی رو بازگو کنم؟

متعجب و منتظر نگاهش کردم. خندید و شروع به شمردن کرد.

- یک مواظب باش خون راه نندازم، دو از کنارم...

حرفش را با حرص بریدم.

- نیازی نیست.

e.azmoon
۱۴۰۱/۱۲/۲۰

خیلی خوشم میاد که برخی نویسنده ها مثل خانم بیگدلی به عشق پاک در چهارچوب حدود شرعی توجه میکنند و زیبا و خواستنی توصیفش میکنند و الکی فضای داستان رو به سمت بی بندباری و توصیفات جنسی باز نمیبرند..َ.. این داستان

- بیشتر
حیدری
۱۳۹۹/۰۹/۱۶

قشنگ بود . بخونید بعنوان یک رمان جذاب بود و از اینکه ما در زندگی مون به خودمون فقط تعلق نداریم و باید همه عشق ها ما رو به عشق اصلی وصل کنه اون عشق خدا .،,

elsa
۱۴۰۰/۰۴/۱۸

عاشقانه ی آروم و قشنگی داره

عرفان
۱۳۹۹/۰۹/۱۱

کتاب خوبی بود، رمانی عاشقانه و جذاب بود

کاربر ۳۲۰۸۴۶۴
۱۴۰۲/۰۷/۱۲

خیلی رمان خوبی بود ازنویسنده عزیزسپاسگزارم

کاربر ۱۳۷۱۱۹۶
۱۴۰۲/۰۵/۰۱

قشنگ بود اینگونه عاشقانه هارو دوست دارم

کاربر ۸۱۸۶۱۷
۱۴۰۲/۰۴/۰۵

متن روان ، به روز ، پر از اتفاقات شیرین و تلخ . مثل هر روز زندگی . قلم روان و جذاب . من از خواندن این کتاب واقعا کیف کردم . توصیه می کنم بخونید . فرهاد داستان یکی

- بیشتر
sanaz.f
۱۴۰۲/۰۳/۲۸

یه کتاب بینهایت بچه گانه واقعا موندم اینایی که گفتن کتاب خوبیه تو زندگیشون رمان خوب نخوندن یا کلا کم سن و سال هستن واقعا چی بود این کتاب یه فاجعه به اسم رمان

zh2411
۱۴۰۲/۰۲/۲۹

خیلی نکات خوبی داره و داستان پردازی و شخصیتها قابل باور هستند البته من کتاب سیب رو هم(از همین نویسنده) به خوانندگان پیشنهاد میکنم. فقط کلماتی که گاهی افراد توی محاوره اشتباه تلفظ میکنن اینجا به همون صورت آورده شده بود مثلا

- بیشتر
Mersana
۱۴۰۰/۱۰/۰۱

کتاب خوب و خوش خوانی هست، هم عاشقانه داره هم داستان پردازی خوب. فقط یه کمی طولانیه، با این وجود جذابیت داستان در حدی هست که برای خواننده خسته کننده نباشه.

غم است دیگر، سر ناسازگاری دارد! همه چیز را دگرگون می‌کند. روز و روزگار را طوری سیاه می‌کند که چشم چشم را نبیند! شب و آرامش تاریکی‌اش را طوری سفید می‌کند که خواب به چشم نیاید، موهای سیاه را هم از کینه‌اش سفید می‌کند تا خالی از عقده شود، یعنی وقتی بیاید فاتحه همه چیز خوانده است!
فانوس
«امید دارویی است که شفا نمی‌دهد اما درد را قابل تحمل می‌کند!»
فانوس
کاش درد زایمان کشیده بودی تا بفهمی برای یک زن درد زایمان در برابر درد بی‌مهری شوهر هیچه.
فانوس

حجم

۳۶۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۳۵ صفحه

حجم

۳۶۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۳۵ صفحه

قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۶۰,۰۰۰
۵۰%
تومان