دانلود و خرید کتاب قصر آبی لوسی مود مونتگمری ترجمه مریم دلیخون
تصویر جلد کتاب قصر آبی

کتاب قصر آبی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۲۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قصر آبی

کتاب الکترونیکی «قصر آبی» نوشتهٔ لوسی مود مونتگمری با ترجمهٔ مریم دلیخون در انتشارات سفیر قلم چاپ شده است. رمان قصر آبی یک داستان فراموش نشدنی از شجاعت و عشق دختری به نام والنسی است که قبل از جنگ جهانی اول در شهر دیروود واقع در انتاریو کانادا زندگی می‌کرد. دیروود شهری تخیلی و زادهٔ ذهن نویسنده است اما بر مبنای داستان واقعی نوشته شده است.

درباره کتاب قصر آبی

والنسی یک دختر بیست‌و‌نه‌سالهٔ مجرد است که هیچ عشقی را در زندگی‌اش تجربه نکرده و همه او را به چشم یک پیردختر نگاه می‌کنند. او تمام سال‌های زندگی‌اش را در یک خانوادهٔ خشک و مقرراتی همراه با یک مادر غرغرو و خرافاتی و دختر عموی مزخرفش زندگی کرده و هیچگاه از دستورات آنها سرپیچی نکرده است. یک روز به خاطر حمله‌های قلبی مکررش به دکتر مراجعه کرده و متوجه می‌شود که مبتلا به یک بیماری قلبی خطرناک است و بیشتر از یک سال زنده نخواهد ماند و از آنجا که هرگز معنای واقعی زندگی را نفهمیده و هیچ لذتی را در زندگی‌اش تجربه نکرده تصمیم می‌گیرد که به زندگی بی‌روح و کسل‌کننده‌ای که همیشه به او تحمیل شده خاتمه دهد و روزهای باقیماندهٔ عمرش را آنگونه که دوست دارد زندگی کند و عشقی واقعی را تجربه کند بنابراین...

کتاب قصر آبی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانهٔ جهان پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب قصر آبی

او ظاهر کریه و زشت آن آتاق را از بر بود و از آن نفرت داشت. کف اتاق زرد بود، یک قالیچهٔ کج و زشت کنار تخت قرار داشت و تصویر یک سگ قوزدارِ عجیب وغریب روی آن بود که هر وقت از خواب بیدار می‌شد به او پوزخند می‌زد، یک کاغذدیواریِ زرشکیِ رنگ و رو رفته، سقفی که به‌خاطر چکه کردن باران، رنگ و رویش رفته بود و سرتا سر آن پر از تَرَک بود، یک کمد کوچک و باریکِ کهنه، یک پردهٔ کرکره‌ای قهوه‌ای با طرحی از رزهای بنفش، یک آینهٔ قدیمیِ پر از لک که روی یک میز توالت زشت گذاشته شده بود، یک گلدان قدیمی پر از گل‌های خشک که مادرش در ماه عسل اسطوره‌ای‌اش آن را درست کرده بود، یک جعبه با روکش صدف که یک گوشهٔ آن شکسته بود و آن را هم دخترعمویش در دوران اسطوره‌ای مجردی‌اش درست کرده بود، یک کوسن منجوق‌دوزی شده که نصف مهره‌های حاشیهٔ آن ریخته شده بود، یک صندلی زرد سنگین، کامواهای رنگی مادرِ مادربزرگِ استرلینگ‌ها که شعار قدیمی «رفته اما فراموش نشده» در مورد این کامواها صدق می‌کرد. زیرا والنسی با دیدن آنها به یاد چهرهٔ خشن مادرِ مادربزرگش می‌افتاد، عکس‌های قدیمی از بستگان آبا و اجدادی که مدت‌ها بود از اتاق‌ها دور انداخته شده بودند. تنها دو عکس که مربوط به بستگان نبود آنجا وجود داشت. یکی از آنها یک قاب قدیمیِ کروم با تصویری از یک سگ خانگی بود که روی پلهٔ خیس جلوی در نشسته بود، والنسی همیشه از دیدن آن عکس ناراحت می‌شد. سگ کوچولو، غمگین روی پلهٔ جلوی در، زیر باران کز کرده بود! چرا هیچ‌کس در را باز نمی‌کرد و به او اجازه نمی‌داد که به داخل خانه بیاید؟ عکس دیگر یک قلم‌زنیِ قدیمیِ کهنه از ملکه لوئیز در حال پایین آمدن از پله‌ها بود، که عمه ولینگتون با دست و دل بازی آن را در تولد ده سالگی‌اش به او داده بود، نوزده سال بود که به آن نگاه می‌کرد و از آن متنفر بود. از نظر والنسی ملکه لوئیز، زیبا، مغرور و ازخودراضی بود. او هرگز جرأت دور انداختن یا نابود کردن آن را نداشت. اگر والنسی آن را دور می‌انداخت، مادر و دخترعمو استیکلس مات و مبهوت می‌شدند، یا همان‌گونه که والنسی تصور می‌کرد آنها از گستاخی او به شدت عصبانی می‌شدند.

دختر خوانده پروفسور اسنیپ🖤
۱۴۰۱/۰۳/۰۷

این کتاب روح آدم رو نوازش میده😍😭 ی کتاب ملیحو دوست داشتنیه البته اولش یکم احتمالا حرص بخورید از تو سری خور بودن والنسی ولی بعد ی کتاب شیرین دارین من خیلیی این کتاب رو دوست داشتم خیلی

کاربر ۵۱۳۵۶۷۷
۱۴۰۱/۱۰/۱۵

انقدررررر این کتاب جذاب بود که الان که تمومش کردم به طرز عمیقی ناراحتم، دلم میخواست میتونستم مدت زمان بیشتریو با ولنسی و بارنی تو اون جزیره قشنگ، زیر نور مهتاب سپری کنم و از اینهمه عشق و لطافت و

- بیشتر
azam bakamal
۱۴۰۱/۰۸/۲۳

کتابی بسیار زیبا با داستانی پر فراز و نشیب است.توصیفاتی بسیار دل انگیز از قضای داستان دارد و شاید به ندرت بتوان در کتابها همچین توصیفاتی را خواند و لمس کرد.ترجمه عالی هم به این زیبایی افزود.خوشحالم از خواندن این

- بیشتر
Fatemeh4Bakhsh
۱۴۰۲/۰۴/۲۵

این یکی از قشنگ ترین دنیای کتابی ای بود که بهش وارد شدم، واقعااا خیلی زیبا بود، من کسی نیستم که از رمان خوشم بیاد ولی این کتاب جذبم کرد. :"))✨️🌲 (بعضی اوقات قراره حرص بخورید، بیشتر اولاش)

هانیه عالمی
۱۴۰۱/۰۸/۳۰

به بخش بی نهایت اضافه کنید

ronia.gh
۱۴۰۲/۰۵/۳۰

کتاب خیلی خوبی بود تموم مدتی که این کتاب رو میخوندم به این جمله ی امام علی فکر میکردم که میگفت یه طوری زندگی کن که انگار فردا میمیری و یه طوری زندگی کن که انگار سالیان سال قراره زندگی‌کنی در کل

- بیشتر
کاربر ۱۲۸۳۹۷۰
۱۴۰۳/۰۳/۱۸

کتاب واقعا داستان زیبا و قشنگی داره و من خیلی دوسش داشتم ولی ترجمه این نشر افتضاحه افتضاح؛ شما اشتباه منو نکنید و از یک ترجمه بهتر برای خوندن این داستان استفاده کنید. امتیاز کمم صرفا بخاطر ترجمه بده این

- بیشتر
Mohadeseh
۱۴۰۲/۰۱/۰۷

خیلی کتاب خوبی بود کتابش جزو بهترین های ادبیات کلاسیکه

ندا
۱۴۰۳/۰۵/۲۸

به خودی خود خوبه. ترجمه مشکلی نداشت و رمانی هست یشه یکروزه خوندش. ولی نباید با عاشقانه‌های کلاسیکِ مشهورتر مقایسه‌اش کنید. توقع ربه‌کا ازش نداشته باشید. ضمنا اگر از توصیفات طولانی و چند صفحه‌ای از یک منظره خوشتون نمیاد، ممکنه

- بیشتر
fatemeh^^
۱۴۰۲/۰۴/۲۳

متن کتاب خیلی لطیف بود و اصلا خسته کننده نبود. ولی بعضی جاها تایپیست اسم ها رو جابجا نوشته بود

او طبق گفتهٔ خودش ناراحتی اعصاب داشت و این بیماری از یک بخش بدنش به بخش دیگری انتقال می‌یافت. خودش را با این بیماری راحت کرده بود و اگر کسی از او می‌خواست جایی برود که خودش دلش نمی‌خواست، این درد عصبی به پایش می‌زد و پا درد می‌گرفت و اگر لازم بود که برای انجام کاری از فکرش کمک بگیرد، سرش درد می‌گرفت. آدم وقتی سردرد داره، فکرش کار نمیکنه، عزیزم.
ندا
«البته من عاشقت نیستم و هیچ‌وقت به عشق فکر نمی‌کنم. اما می‌دونی تو همیشه تا حدودی برای من عزیز بودی.»
Fatemeh4Bakhsh
تعجبی هم ندارد که چرا همسرش جوان مرگ شد. والنسی او را به خاطر می‌آورد، زن زیبا و حساسی بود. عمو جیمز تمام دلخوشی‌هایش را گرفته بود و او را وادار به انجام کارهایی که دوست نداشت می‌کرد. عمو جیمز رسماً او را کشته بود. همهٔ دردها را در خودش می‌ریخت و سرانجام مرد.
ندا
یک بشقاب سیب، یک آتش روشن و یک کتاب خوب و جذاب جایگزین خوبی برای بهشت هستند.
ندا
والنسی با فراموش کردن خاطرات گذشته خوشبختی‌اش را پیدا کرده بود.
ندا
این تنها آزادی هست که می‌تونیم بهش امیدوار باشیم. اینکه آزاد هستیم تا خودمون زندانِ خودمون رو انتخاب کنیم.
ندا
«چیزی به اسم آزادی روی زمین وجود نداره. روی زمین فقط انواع مختلفی از اسارت و بردگی وجود داره. تو الان احساس آزادی می‌کنی چون از یک نوع بردگی و اسارت غیرقابل تحمل فرار کردی. درست نمی‌گم؟ تو عاشق من هستی و این خودش یک نوع بردگیه.»
ندا
نه آداب و رسوم، نه خویشاوندان و نه قوم و خویشِ شوهر. همان‌طورکه بارنی گفته بود: «آرامشِ مطلق اینه که آدم‌ها رو از دور دوست داشته باشی.»
ندا
«اگر امید به مرگ نبود کی می‌تونست زندگی رو تحمل کنه؟»
ندا
باعث تأسفه که گل‌ها را بچینی. آنها پرپر می‌شوند و نصف زیبایی‌شان را از دست می‌دهند. تنها راه لذت بردن از گل‌ها این است که از دور به آنها نگاه کنی و لذت ببری. سپس از آنها دور شوی و نگاهی به پشت سرت بیندازی و اینگونه زیبایی و بوی خوش گل‌ها در ذهن ما خواهند ماند.
ندا
ناامیدی به آدم حس آزادی میده و امید حس بردگی.
ندا

حجم

۲۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
۲۱,۵۰۰
۵۰%
تومان