کتاب زاده شده از سنگ

کتاب زاده شده از سنگ نوشتهٔ بهنام حیدری فخر در انتشارات کتاب ریرا چاپ شده است.

درباره کتاب زاده شده از سنگ

هیستر فرمانروای ماریدها پس از فرار به زمین و پایان عذاب الهی، به کالبد شخص دیگری وارد می‌شود و به سرزمین هِلاس و شهر آتن می‌رود. او با استفاده از نیروهای ماورایی و اهریمنی خود در جنگ‌ها به پیروزی می‌رسد. بعد از مدتی به میدیا و شهر سوزیانا رفته، ازدواج می‌کند و صاحب فرزندی می‌شود‌. با گذشت زمان هیستر قدرت‌های خود را بطور کامل به شاگرد خود و فرزندش می آموزد.

هرگونه تشابه در نام‌گذاری شخصیت‌های داستان و وقایع و رخدادهای درج شده در رمان، صرفاً به جهت انتقال احساس قدمت‌ و در راستای تصویر‌‌سازی ذهنی و شخصیت‌پردازی حوادث مذکور است. این رمان تخیلی تاریخی، هیچ یک از اتفاقات گذشتۀ سرزمین‌های کهنِ یاد شده را بازگو نمی‌کند‌ و قصدی برای تخریب، تحریف و یا برتر انگاری در مورد رویدادها و مشاهیر پیشین را ندارد.

درباره بهنام حیدری فخر

بهنام حیدری فخر نویسنده، ترانه سرا و شاعر معاصر ایرانی است که قالب شعر ترنج را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش مالکیت فکری، به ثبت ادبی و هنری رسانده است و ابداع‌کننده این قالب شعری است. از آثار دیگر او که به چاپ رسیده است می‌توان به رمان (مشق عشق) و مجموعه اشعار (باغ ترنج) اشاره کرد.

کتاب زاده شده از سنگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به رمان‌های تخیلی و تاریخی علاقه دارید، کتاب زاده شده از سنگ، انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.

بخشی از کتاب زاده شده از سنگ

آرمیتا، در نقطۀ مقابل اکثر دختران دربار‌ی قرار داشت و به شمشیر زنی و تیراندازی و سوارکاری علاقه‌مند بود و از او به عنوان دختری جنگجو و مبارزی ماهر یاد می‌شد. بروسا هم دورادور به او توجه داشت، ولی هرگز این عشق و علاقه را بروز نمی‌داد. البته آرمیتا می‌دانست که بروسا به او علاقه‌مند است زیرا زمانی که آرمیتا برای تیراندازی به اردوگاه می‌رفت، بروسا برای تماشای کار او به آن جا می‌آمد و او را تشویق و راهنمایی می‌کرد. همانطور که هارگات به فمیلیم قول داده بود با زیر نظر گرفتن رفتار و شخصیت او و اینکه فمیلیم قادر بود به چند زبان مختلف صحبت کند، وظیفۀ بسیار مهم حضور در تیم تجسس و کسب اطلاعات از مواضع دشمن، به عهدۀ او قرار گرفت و فمیلیم از کاری که به او سپرده شد، بسیار خوشحال بود. چون این کار با روحیه و طبع خشن او بسیار سازگاری داشت.

با جدایی فمیلیم از اردوگاه آموزشی و رفتن او به مرزها برای تجسس، بروسا کمی احساس تنهایی می‌کرد، ولی هارگات که متوجه این مشکل شده بود سعی می‌کرد برای مشورت و کارهایی که بروسا در آن تخصص داشت، بیشتر به او سر بزند و از او کمک می‌خواست و بروسا هم با ایده‌ها و نظرات بسیار دقیق و متفکرانه و پختۀ خویش، او را بیش از پیش مجذوب شخصیت خود کرده بود. در آن سو، بعد از رسیدن تیم فمیلیم به مرزها و انجام کارهای تجسس در مواضع دشمن و مشخص شدن شیوه و نوع تاکتیک‌های آن‌ها و گزارش او به نیروهای میدیا، جایگاه فمیلیم هم تثبیت شد و فرماندهان جنگی و نظامی میدیا با استفاده از این اطلاعات توانستند روش و نوع رو در رویی نظامی را ترسیم کرده و نقشه‌های غافلگیر کننده و مهمی را برای جنگ طراحی کنند. همه چیز برای انجام یک جنگ تمام‌عیار آماده بود.