دانلود و خرید کتاب امیلی و صعود (کتاب دوم) ال.ام مونتگومری ترجمه سارا قدیانی
تصویر جلد کتاب امیلی و صعود (کتاب دوم)

کتاب امیلی و صعود (کتاب دوم)

امتیاز:
۴.۶از ۸۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب امیلی و صعود (کتاب دوم)

رمان‌های سه‌گانه امیلی که ما را در ماجراها رویاها و عشق‌های امیلی استار مزرعه نیومون شریک می‌کنند خواننده را در هر سنی که باشد جذب خود می‌کنند.همان‌گونه که سری رمان‌های کلاسیک آن شرلی و قصه‌های جزیره‌ی ال.ام.مونتگمری نسل‌های مختلف را غرق در لذت کردند انتظار می‌رود رمان‌های امیلی نیز تجربه دل‌چسب دیگری به همراه داشته باشند. امیلی استار با عشق به نوشتن متولد شده است.او یک دختر یتیم ساکن مزرعه نیومون است و نوشتن به او توان روبه رویی با تلخی‌ها و سختی ها را می دهد. در این کتاب با ماجراهای امیلی نوجوان همراه می‌شویم: «امیلی برد استار در اتاقش در خانهٔ روستایی و قدیمی نیومون واقع در بلر واتر در یک شب طوفانی ماه فوریه، تنها نشسته بود و هنوز چند سالی مانده بود تا دنیایش سروته شود. در آن ساعت، او به اندازه‌ای خوشحال بود که بیش از آن برای نوع بشر مقدور نبود. خاله الیزابت به‌خاطر هوای سرد آن شب به او اجازه داده بود در شومینهٔ کوچک اتاقش آتش روشن کند ـ لطفی که به‌ندرت شامل حالش می‌شد. هیزم‌ها می‌سوختند و نور طلایی و سرخشان را در فضای کوچک و یک دست اتاق می‌پاشیدند؛ اتاقی با اثاثیهٔ قدیمی و وسایل رنگ‌باخته و پنجره‌های پهنی که روی شیشه‌های سفید آبی و یخ‌زده‌شان دانه‌های برف دسته‌دسته حلقه زده بودند. نور آتش به آینهٔ روی دیوار هم درخشش و عمق خاصی بخشیده بود؛ آینه‌ای که تصویر امیلی را نشسته روی چهارپایهٔ جلوی آتش، در حال نوشتن زیر نور دو شمع بلند و سفید ـ که تنها منبع مجاز روشنایی در نیومون بودند ـ روی صفحات دفتر جیمی تازه و مشکی و براقی که همان روز پسرعمو جیمی به او داده بود، منعکس می‌کرد. امیلی از به‌دست آوردن این دفتر بی‌اندازه خوشحال بود، چون دفتری را که پاییز گذشته گرفته بود، هفتهٔ پیش پر کرده بود و طی این مدت سوزشی جان‌کاه وجودش را می‌آزرد؛ چرا که چیزی نداشت تا "خاطراتش" را روی آن بنویسد. حالا دیگر خاطره‌نویسی برای آن دختر جوان و پرشور، امر مهمی بود، چون جای نامه‌هایی را که در کودکی به پدر مرحومش می‌نوشت، گرفته بود.»
🍃kerm ketab🍃
۱۳۹۹/۰۷/۲۰

جلد دوم سه گانه ی امیلی،،دختری که زندگی پر فراز و نشیب و جذابی داره،دختری که کمی از آنه(که باید بگم عاشقش هستم)سرکش تره ولی اتفاقات زندگیش به اندازه اتفاقات زندگی آنه و حتی گاهی بیشتر از اون جذابه...این جلد

- بیشتر
فریده
۱۳۹۹/۰۷/۲۹

خیلی خیلی کتاب خوبیه. از پشتکار امیلی خیلی خوشم اومد. اینکه حتی زمانی که آثارش برگشت میخوردن ناامید نمیشه و ادامه میده. فقط یه انتقاد اینکه تمام تاریخها رو نوشته سال 1900. یعنی حتی وقتی سال نو هم میشد باز

- بیشتر
رادیو سکوت :)
۱۳۹۹/۱۰/۲۸

چه جوری زندگی میان شخصیت های مونتگمری رو وصف کنم شخصیت های زنده ای که می توان به راحتی با آنها ارتباط برقرار کرد امیلی دختر سرزنده ای است که برای رسیدن به رویا هاش مسیر سخت قله الپ را در پیش

- بیشتر
inaz
۱۳۹۷/۱۲/۲۳

یکی از بهترین کتابای زندگیم💜 به شخصه خودم عاشق این کتابم و پیشنهاد می کنم حتما بخونیدش💜

'f'
۱۳۹۹/۰۷/۲۰

فوق العاده!

ha
۱۳۹۸/۰۹/۲۰

سلام این ۳گانه رو در کتابخانه عمومی هم قرار بدید👌

سولماز
۱۳۹۹/۰۹/۳۰

واقعا دلنشین هست همیشه نوشته های مونتگومری به دل می نشینن لذت بخش بود پر از حس آرامش و زنگدی

شیلا در جستجوی خوشبختی
۱۴۰۰/۰۶/۰۶

مثل همیشه عالی 👌 47.

@afsa_ane
۱۴۰۰/۰۵/۱۵

تنها نظر تکراری م، ترجمه ها واقعا سرسریه، بعضی جاها در حد نصف صفحه حذف شده! چرا واقعن؟

Emily
۱۴۰۰/۰۴/۱۳

مطالعه نسخه چاپی فوق‌العاده‌، عاشقشم ازبهترین کتابامه

شاید تو با خانواده‌ات بجنگی، قبولشان نداشته باشی و حتی از آنها متنفر باشی، اما همیشه چیزی تو را به آنها وصل می‌کند. انگار رشته‌های درونیتان به هم گره خورده، خون، همیشه غلیظ‌تر از آب است.
Sophie
شاید تو با خانواده‌ات بجنگی، قبولشان نداشته باشی و حتی از آنها متنفر باشی، اما همیشه چیزی تو را به آنها وصل می‌کند.
کاربر ۵۷۸۸۱۲۰
امیلی صورتش را روی تختش گذاشته و از شدت خجالت و خشم و تحقیر، زار می‌زند. احساس می‌کرد قلبش شکسته و شخصیتش خرد شده است.
یك رهگذر
ترس چیز مخربی است و تقریباً از همهٔ اشتباهات و ناپسندی‌های دنیا پست‌تر است.
.
می‌گوید من باید (این یکی را خودش با تأکید گفته!) یاد بگیرم متمرکز باشم
Alaa
دوست دارم اسم روی قبرها را بخوانم و سنشان را حساب کنم و به همهٔ عشق‌ها و نفرت‌ها و ترس‌ها و امیدهایی که آنجا دفن شده‌اند فکر کنم. اندوهناک نیست، زیباست.
درّین
امیلی گفت: «آنکه دیرباور است چه چیزها که از کف نمی‌دهد!» و بعد فکر کرد چه جملهٔ زیبایی گفته و آرزو کرد کاش دفتر جیمی‌اش پیشش بود تا آن را می‌نوشت.
A book lover
کاش می‌شد همه‌چیز را آن طور که می‌بینم توصیف کنم!
.
خدا یک موجود خشمگین نیست. کسی که چنین حرفی می‌زند هیچ‌چیز از او نمی‌داند. قبول دارم که وقتی اشتباه می‌کنیم و عقلمان را به کار نمی‌اندازیم او ناراحت می‌شود، اما خشمگین نمی‌شود
یلدا
یک دوست نادان، هزار بار خطرناک‌تر از دشمن آدم است
کاربر ۵۷۸۸۱۲۰
رازها همیشه ناخوشایندند. زیبایی را کسی پنهان نمی‌کند. آنچه پوشیده می‌ماند همیشه زشت و بدشکل است.
کاربر ۵۱۷۷۳۳
"خدا از این قشنگ‌تر هم می‌توانست خلق کند، اما نکرد."
nastaran
تلاش ـ تلاش ـ ادامه بده ـ کلمات، کانال ارتباط تو هستند ـ آنها را مثل موم در دستت نرم کن ـ آن‌قدر ادامه بده تا همان چیزی را بگویند که تو می‌خواهی بگویی.
.
نویسم. درضمن صبوری کردن را هم یاد می‌گیرم! گاهی از تکرار این جمله که "صبور باش و مقاومت کن" خسته می‌شوم. خیلی سخت است که نتیجهٔ پرهیزکاری‌ات را همان‌موقع نمی‌بینی.
Emily
می‌دانی استار، تو خیلی زیبا نیستی اما چهره‌ات طوری است که باعث می‌شود آدم به چیزهای زیبا فکر کند و این موهبتی ارزشمندتر از زیبایی است.
Nazanin :)
هیچ فایده‌ای ندارد که بخواهیم مردم را راضی نگه داریم. فقط باید طبق عقاید خودمان زندگی کنیم.
A book lover
هیچ جواب مناسبی برای حرفش پیدا نکردم. من معمولاً وقتی مخاطب ندارم، راحت‌تر می‌توانم جواب‌های دندان‌شکن پیدا کنم.
rain_88
با قلمم شفا می‌دهم، آسیب نمی‌زنم.
Lost Star
ورای هر کلمه‌ای ـ همهٔ کلمات ـ چیزی که هروقت می‌خواهی آن را بگیری فرار می‌کند و با این‌حال چیزی که کف دستت باقی می‌ماند چیزی است که اگر دستت را به طرفش دراز نکرده بودی همان هم گیرت نمی‌آمد.
.
دفتر سیاه و حجیمش، دوست صمیمی و رازنگهداری قابل اعتماد بود که می‌شد بعضی مسائلی را که نه می‌شود در دل نگه داشت و نه می‌شد با کسی در میان گذاشت، روی صفحه‌اش ریخت.
Pariya

حجم

۳۱۲٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۶۲۴ صفحه

حجم

۳۱۲٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۶۲۴ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۸,۰۰۰
۴۰%
تومان