کتاب حکمرانی بد و فساد
معرفی کتاب حکمرانی بد و فساد
درباره کتاب حکمرانی بد و فساد
کتاب حکمرانی بد و فساد اثرات گوناگون فساد بر حکمرانی را نشان میدهد. حکمرانی را اگر رابطهٔ صاحبان قدرت با جامعه و مردم عادی و شیوهٔ به کارگیری قدرت توسط اصحاب قدرت و برونداد آن از حیث میزان دستیابی به منافع عمومی و خیر عامه تعریف کنیم، فساد و رشوه از جمله مهمترین عواملی هستند که حکمرانی را بیتردید بد و نامطلوب میسازند. قدرت که در شکلهای گوناگونی ظاهر میگردد، با توجه به ذات و طبیعت بشر، میل به تمرکز داشته و مستعد طغیان و کجروی است. با نگاه به تاریخ بشر، آنچه مشاهده میکنیم عمدتاً حکمرانی بد است. آنچه رایج بود حکمرانی به شکل توزیع نامتقارن قدرت، به نحوی که قدرت تقریباً تمام و کمال در قبضه اقلیت قدرتمند حاکم بود و در نقطهٔ مقابل نیز خیل عظیم بیقدرتان دیده میشدند.
نویسندگان کتاب علاوه بر استفاده از آمارهای رسمی نهادهای بینالمللی و سازمانهای معتبر خصوصی، این شانس و فرصت بینظیر را داشتند تا دادههای واقعی از کشورهای مختلف دربارهٔ انواع مسائل مرتبط با فساد و رشوه و نگرش مردم به سیاستمداران بدکردار و از این قبیل را گردآوری کنند. آنها همچنین به جای طرح مطالب کلی و کلیشهای و نگاه از بالا داشتن به مبحث فساد و حکمرانی بد، خواننده را به نحوی دقیق با طرز کار دستگاههای دولتی در برخورد با مردم از زبان خود مردم، همچنین محدودیتها و ضعفها و ایرادات گوناگون نظام بوروکراسی که دولت از طریق آن اِعمال قدرت میکند آشنا میسازند. نویسندگان بر اولویت و اهمیت نهادهای بوروکراسی و دموکراسی در کاهش فساد تاکید دارند. بر اساس تحلیل نهادی که با پدیده وابستگی به مسیر روبهرو هستیم کشورهایی مثل نروژ و استرالیا با وجود درآمد هنگفت منابع طبیعی، چون در استقرار بوروکراسی و نظام سیاسی دموکراتیک پیشتاز بودند و بسیار زودتر اقدام کردند موفق به مدیریت بهتر منابع طبیعی و نفتی شدند و فاسد نشدند.
کتاب از ۹ فصل به شرح زیر تشکیل شده است. در فصل اول، تمایز میان تعریف محدود و رسمی از اصطلاح فساد با تعریف گسترده و غیررسمی آن تشریح میشود. فصل دوم کتاب دربارهٔ روشهای دریافت خدمات مورد نیاز مردم از نظام حکمرانی است: ضوابط، روابط و شلکردن سر کیسه! اگر کارکنان دولتی با پیروی از ضوابط در چارچوب مقررات اداری، رضایت مراجعان را تأمین نکنند. مردم آنچه را نیاز دارند به ناچار با توسل به روابط شخصی خود برای دورزدن قانون و مأموران دولتی به دست میآورند؛ و اگر این راهکار نیز مؤثر نبود، رشوه میدهند تا به خواستهشان برسند. فصل سوم کتاب به بررسی آماری مهمترین نظریات توضیحدهنده دلیل تفاوت فساد بین کشورها میپردازد. دلایل اصلی عبارتاند از تفاوت در پیشینهٔ تاریخی، میزان پایبندی به دموکراسی و نیز کمکهای اقتصادی خارجی یا رانت منابع معدنی که به جیب مقامات سیاسی سرازیر میشود. در فصل چهارم تفاوت خدمات عمومی از نظر فرصتهای رشوهخواری مقامات دولتی بحث میشود. در نتیجه، افرادی که خدمات متعددی دریافت کردهاند ترکیبی از حالتها را تجربه میکنند، یعنی گاهی مجبور به پرداخت رشوه بودند و گاهی خیر. فصل پنجم تحلیل آماری نشان میدهد تفاوت در پیشینهٔ تاریخی و شرایط فعلی جامعه، درست به اندازهٔ تفاوت میان افراد در گرایش به سمت پرداخت رشوه هنگام دریافت خدمات دولتی اهمیت دارد. مقامات دولتی به سختی قادرند رفتارهای خصوصی و عمومی خود را از یکدیگر تفکیک کنند. در فصل ششم کتاب، یافتههای پیمایش ویژهای گزارش میشود که در آن از شهروندان کشورهای انگلستان، فرانسه و اسپانیا دربارهٔ برداشتشان از بدرفتاریهای سیاستمداران و مقامات دولتی سؤال شده است. شایعترین شکل بدرفتاری از نظر پرسششوندگان این است که سیاستمداران برای جلب آرای مردم در انتخابات شعارهایی میدهند و سپس خلاف آن عمل میکنند. در فصل هفتم با دادههای پیمایشی در افریقا، امریکای لاتین و اروپای شرقی، اثر حکمرانی بد بر معیارهای رفتاری شهروندان مانند انگیزه شرکت در انتخابات و انسجام بین شهروندان و اعتماد به نهادهای سیاسی بررسی میشود. در فصل هشتم با ارائهٔ شواهدی نشان میدهد کشاندن موضوع حکمرانی به سطح قضاوتهای عمومی، آرامش حکمرانی بد را برهم میزند. شفافیت باعث کاهش فساد رسمی و غیررسمی خواهد شد چون مقامهای دولتی از ترس مجازاتهای قضایی، رشوه نمیگیرند و سیاستمداران نیز از ترس رسانهها و محکوم شدن در دادگاه افکار عمومی از بدکرداری سیاسی منصرف میشوند. در دموکراسی، رسانههای گروهی و احزاب رقیب باعث شفافیت میشوند. کتاب که با هدف تشخیص علل فساد آغاز شد، در فصل نهم درباره معرفی راهکارهای کاهش این پدیدهٔ شوم پایان مییابد.
خواندن کتاب حکمرانی بد و فساد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به حکمرانان، مسئولان و پژوهشگران علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حکمرانی بد و فساد
از لحاظ نظری، کمتر کسی است که مخالف حکمرانی خوب باشد و از آن کمتر، کسانی هستند که حکمرانی بد یا فساد را تأیید کنند. با وجود این، از دو اصطلاح حکمرانی و فساد، هم برای توصیف رخدادهای مطلوب و هم برای توصیف رخدادهای نامطلوب استفاده میشود به طوری که نمیتوان مطمئن بود که در عمل، مردم حکمرانی بد را دوست دارند یا دوستدار حکمرانی خوب هستند. به نظر میرسد تا زمانی که استانداردی برای تعریفکردن این واژهها در دست نداشته باشیم، نتیجهای جز سردرگمی و ابهام در انتظارمان نخواهد بود.
از آنجا که کلمات حکمرانی و حکومت دارای ریشهٔ یونانی مشابهی هستند، معمولاً آنها را به جای هم استفاده میکنند. حکمرانی را باید ارتباطی رفتاری میان حکومتکنندگان و حکومتشوندگان دانست؛ در حالیکه حکومت، شامل مجموعهای از نهادهاست که با تایید قانون اساسی و قوانین عادی در کشور برپا شدهاند. در تعریفی محدود میتوان گفت که حکمرانی به روابط درونحکومتی میان دو گروه از مقامات اطلاق میشود؛ گروه اول، مسئولان ارشدی هستند که تعیین میکنند چه اقداماتی در نهادهای حکومتی باید انجام شود و گروه دوم، کارکنانی که آن اقدامات را به نمایندگی از مسئولان ارشد اجرا میکنند. اگرچه این ارتباطات درون حکومتی از اهمیت زیادی برخوردارند اما باید پذیرفت که چنین تعریفی از حکمرانی، نحوه ارتباط مسئولان با شهروندان را نادیده میگیرد.
مفاهیم حکمرانی و حکومت با یکدیگر مرتبط هستند؛ بدین ترتیب که حکومت، مسئول مقرراتگذاری و تامین منابع مادی و نیروی انسانی لازم برای ارائه خدمات عمومی است و از سوی دیگر، پدیده حکمرانی تعیینکننده چگونگی ارائه این خدمات از سوی کارکنان دولتی به مردم عادی است. خدمات قابل ارائه از سوی حکومت به شهروندان را میتوان در دو گروه تقسیمبندی کرد: خدمات «مفید» مانند آموزش یا بهداشت و خدمات ضروری ولی نه چندان خوشایند از قبیل خدمات قضایی و انتظامی.
خدمات عمومی را میتوان مطابق با استانداردهای حکمرانی خوب و یا حکمرانی بد به شهروندان ارائه داد. خوب یا بد بودن حکمرانی، منعکسکنندهٔ استانداردهای مورد استفاده برای تعریف آن و همچنین، کیفیت رفتار کارکنان ارائهدهندهٔ خدمات عمومی خواهد بود که در جوامع مختلف، متفاوت است. برای مثال، از نظر مردم روسیه، سیاستمدار فاسد کسی است که از قدرت اداری خود برای کسب ثروتهای میلیاردی استفاده کرده باشد اما در انگلستان، این اصطلاح معمولاً برای اشاره به مقاماتی استفاده میشود که فقط مرتکب برخی رفتارهای ناپسند و شرمآور شدهاند. این وضعیت را با کشورهای دیکتاتوریِ فقیری مقایسه کنید که حتی وقتی مقامات سیاسیشان به دریافت رشوه در قراردادهای دولتی کلان متهم میشوند، ادعا میکنند که این قبیل کارها، نه تنها فساد نیست بلکه رفتار آنها مطابق با فرهنگ سنتی حاکم بر کشورشان است.
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه