کتاب هزار و یک شب (جلد دوم)
معرفی کتاب هزار و یک شب (جلد دوم)
کتاب هزار و یک شب - دفتر دوم اثر عبداللطیف طسوجی، است. این کتاب را انتشارات افکار جدید منتشر کرده است.
درباره کتاب هزار و یک شب (جلد دوم)
هزار و یک شب چیزی فراتر از داستانی بلند یا داستانهای تودرتو و متوالی با درونمایهای افسانهای است. ذخیرهای از ادبیات و میراثفرهنگی شرق باستان برای جهان: چه ترجمة پارسی باستانی از افسانههای هندی به زبان سانسکریت باشد؛ چه ریشة ایرانی از زبان پهلوی داشته باشد (هزار افسان) که پس از ترجمه به عربی اصل آن را از بین بردهاند؛ و چه همین نسخه موجود بازگردانده از عربی باشد (الف ليله وليله) که بسیاری داستانهایش در بغداد میگذرد. آنچه برای ما مانده، ترجمه عبداللطیف طسوجی در دوران قاجار از متن عربی است که نسخه پیش رو هم متن کامل آن در قالب دو جلد است، هرچند اصل متن عربی بسیار بیش از این است.
این کتاب با زبانهای متعددی منتشر شده و یکی از کتابهای کهن و باارزش است و بهترین یادگاری است که از آدابورسوم قدیم مشرقزمین باقیمانده است. تمامی جلدهای این کتاب در شهر کتاب برای مطالعه علاقهمندان قرار گرفته است.
خواندن کتاب هزار و یک شب (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای دوستداران و علاقهمندان به داستانهای قدیمی و تاریخی ایرانی بسیار خواندنی و جذاب است.
درباره عبداللطیف طسوجی
عبداللطیف طسوجی، نویسنده، مترجم و از فاضلهای دوره فتحعلیشاه بود. علم ادبی او در زمان خودش بهقدری بوده که لغتنامه برهان قاطع را اصلاح کرد. در سال ۱۲۵۹ به دستور شاهزاده بهمن میرزا ترجمه هزار و یک شب از عربی به فارسی را شروع میکند. محمدعلیخان اصفهانی، متخلص به سروش، هم او را در این راه و در تبدیل اشعار عربی به فارسی همراهی کرد. سرانجام در سال ۱۲۶۱ برای اولینبار در چاپخانه سنگی تبریز هزار و یک شب چاپ میشود و تا به امروز هم از همان نسخه طسوجی استفاده میشود.
بخشی از کتاب هزار و یک شب (جلد دوم)
«گفت: ای ملک جوانبخت، جانشاه چون آن لوح بدید و آنچه را که در آن نبشته بودند بخواند، در آخر آن لوح دید که پس از آن به نهری بزرگ برسی که آن نهر مانند برق تند همی رود و در هر روز شنبه آب آن نهر بخشکد و در کنار آن نهر شهری است که مردمان آن شهر یهودند و در آن سرزمین جز آن شهر شهری دیگر نیست و تاتو در نزد بوزینگان هستی بوزینگان به غولان ظفر خواهند یافت و بدان که این لوح را سلیمان بن داوود (ع) نوشته است. چون جانشاه لوح را بخواند سخت بگریست و مضمون لوح را با مملوكان خود بازگفت. پس از آن سوار گشت و لشكر بوزینگان با او سوار گشتند و از ظفر یافتن بر دشمنان فرحناک و شادمان بازگشتند و همی آمدند تا به قصر خویشتن برسیدند. جانشاه تا یک سال و نیم پادشاه بوزینگان بود. پس از یک سال و نیم جانشاه لشكر بوزینگان را فرمود که از بهر نخجير سوار شوند و خود نیز با مملوكان سوار گشتند و از مکانی به مکانی همی رفتند تا به وادی نمل برسیدند. جانشاه آن مکان را بشناخت و نشانی که در لوح دیده بود در آن مکان یافت. لشکریان را به فرود آمدن بفرمود. لشكر بوزینگان در آن مكان فرود آمدند و تا ده روز در آنجا به راحت و اکل و شرب مشغول بودند. پس از آن جانشاه با مملوكان خود خلوت کرده به ایشان گفت: همیخواهم که از این مکان گریخته به وادی نمل شوم و از آنجا به شهر یهودان روم، شاید که خدای تعالی ما را از این بوزینگان خلاصی بخشد. مملوکان گفتند: ای خواجه رأی تو صواب است. پس صبر کردند تا پاسی از شب برفت. آنگاه جانشاه با مملوكان خود برخاسته سلاح بپوشیدند و از میان لشكر بیرونآمده روان گشتند و تا بامداد همی رفتند.»
حجم
۳۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۲۶ صفحه
حجم
۳۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۲۶ صفحه
نظرات کاربران
خواهشاً epub جلد دوم رو هم قرار بدید. با تشکر.