دانلود و خرید کتاب گابو و مرسده! خداحافظ رودریگو گارسیا ترجمه مهدی نمازیان
تصویر جلد کتاب گابو و مرسده!  خداحافظ

کتاب گابو و مرسده! خداحافظ

ویراستار:سارا بحری
امتیاز:
۲.۹از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گابو و مرسده! خداحافظ

کتاب گابو و مرسده! خداحافظ نوشتۀ رودریگو گارسیا و ترجمۀ مهدی نمازیان و سارا بحری است. کتاب کوله‌پشتی در سال ۱۴۰۰ این کتاب را منتشر کرده است. کتاب گابو و مرسده! خداحافظ روایتی از واپسین روزهای عمر گابریل گارسیا مارکز و مرسده بارچا است.

درباره کتاب گابو و مرسده! خداحافظ

کتاب گابو و مرسده، خداحافظ! ترکیبی از خاطرات درخشان و گزارش‌های دلخراشی است که جزئیات زندگیِ گابریل گارسیا مارکز را روایت می‌کند و تصویری از خانواده‌ای را نشان می‌دهد که با رنج فقدان عزیزشان روبه‌رو هستند. در مرکز این روایت مردی قرار دارد که حتی در آسیب‌پذیرترین وضع جسمانی و زوال عقلش، شوخ‌طبعی خود را حفظ کرده است. گابو هم‌زمان با آنکه غرق در محبت و توجه اطرافیانش است، با معضل حافظه‌ای که از دست خواهد داد درگیر است. او در این مسیر از همراهیِ همیشگی و صمیمانۀ همسرش مرسده که همواره تأثیر شگرفی بر زندگی و کار او داشت بهره می‌برد.

گابو و مرسده، خداحافظ! روایتی تلخ‌وشیرین، زیرکانه و تکان‌دهنده است که میراث باشکوه والدین رودریگو را ستایش می‌کند و هم‌زمان دریچه‌ای بی‌سابقه به زندگی خصوصی یکی از غول‌های ادبی جهان می‌گشاید. این کتاب هدیه‌ای جذاب به مخاطبان گابریل گارسیا مارکز در سراسر جهان است و یادبودی ارزشمند به قلم نویسنده‌ای که او را خیلی خوب می‌شناخت

خواندن کتاب گابو و مرسده! خداحافظ را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به آثار و زندگی گابریل گارسیا مارکز می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره رودریگو گارسیا

رودریگو گارسیا زاده کلمبیاست و در مکزیکوسیتی بزرگ شده است. او دانش‌آموخته هاروارد است. فیلم‌های مهمش «ته زندگی»، «البرت نابز» و «چهار روز خوب» نام دارند. گارسیا کارگردانی و نویسندگی مجموعه‌های تلویزیونی «شش فوت زیرزمین»، «خانواده سوپرانو» و «عشق بزرگ» را در کارنامه دارد که برای آخری نامزد دریافت جایزه إمی شده است. گارسیا در حال حاضر همراه خانواده‌اش در لس‌آنجلس زندگی می‌کند.

بخش‌هایی از کتاب گابو و مرسده! خداحافظ

می‌توان به‌جرئت مدعی شد از اواخر دهه هشتاد و نود قرن بیستم و اوایل هزاره سوم، مدلی از اسلام‌گرایی و احزاب اسلامی آغاز شد. پیدایش نظم نوین جهانی در پایان دهه هشتاد و آغاز دهه نود قرن گذشته، با همه ابهام مفهومی که با خود به میان آورد، اشاره به آغاز مرحله‌ای جدید از روابط بین‌الملل و سرآغاز فصلی نوین بود. گرچه مطرح‌شدن موضوع نظم نوین جهانی از سوی غرب به‌ویژه ایالات متحده امریکا در اساس با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و انحطاط امپراتوری‌اش، پیمان ورشو و ازمیان‌رفتن بلوک سوسیالیستی شرق به‌عنوان رقیب ایدئولوژیک سیاسی و نظامی و اقتصادی نظام سرمایه‌داری و لیبرالیسم و بطور عام الگوی سیاسی، اقتصادی و تمدنی‌اش مرتبط بود، ولی طلیعة فصلی مهم در خاورمیانه شد که این مهم، در جنگ دوم خلیج‌فارس برجسته شد. فروپاشی بلوک سوسیالیستی شرق، ایجاد تحولات به سود گسترش بیشتر لیبرالیسم و پیامدهای سیاسی آن یعنی دموکراسی را به دنبال خود آورد؛ اما در خاورمیانه بنا به علت‌هایی این تحولات تا دهه دوم قرن جدید به تأخیر افتاد؛ با وجود این، جنگ و آثار فکری و صف‌بندی سیاسی و مشروعیت رژیم‌های سیاسی، آغاز ایجاد تکانه‌های جدی در وضعیت ایستا و مولد سیستمی بود که منطقه پس از جنگ جهانی اول با آن دست‌به‌گریبان بود و راه هر نوع تحول زیربنایی سیاسی را به سود گشودگی یافته‌های انسانی در زمینه توسعه سیاسی شروع کرده بود.

استبداد داخلی با حمایت خارجی، ریشه نیرومندی در دل این خاک مستعد، داشت. نیمه دوم دهه هشتاد بر اثر سیاست آزادسازی و بازسازی اصلاح‌طلبانه میخائیل گورباچف و هویدا شدن بیشتر سیمای راستین کمونیسم بود که بیش از یک‌صد سال برای میلیون‌ها انسان بیزار از بی‌عدالتی و نابرابری و تشنه پایان یافتن بهره‌کشی از انسان به دست خود، دریچه‌ای نو و درعین‌حال آغازین، بر روی اندیشه و اندیشه‌ورزی بسیاری از افراد و گروه‌ها، از جمله اسلام‌گرایان گشود؛ چرا که فضای بسته و خفقان موجود ناشی از کشمکش‌های ایدئولوژیک و سیاسی و بلوک‌بندی‌های نظامی و سیاسی و پیامدهای آن‌ها، نوعی انسداد اندیشگی، به‌ویژه در اندیشه سیاسی را به وجود آورده بود.

مهدی
۱۴۰۲/۱۲/۱۶

در این کتاب، پسر گابریل گارسیا مارکز، روزهای آخر عمر پدر خود و روز های پس از مرگ وی را روایت می‌کند. کتاب چیز خاصی ندارد.

Anahita
۱۴۰۲/۰۴/۲۶

کتابی کوتاه که برخلاف کوتاهی اش خواننده و مخاطب را درگیر میکند چه از لحاظ احساسی چه از لحاظ فلسفی متاسفانه اگر تجربه ی تلخ نزدیکان با بیماری های گابو رو داشته باشید با اینکه شمارو به اون حال و

- بیشتر
سپیده
۱۴۰۰/۱۱/۰۴

چرا وقتی چیزی که ارائه میدین ۷۸ صفحه‌ست توی توضیحات مینویسین ۱۱۲ صفحه ؟؟؟ این کار درستی نیست...

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۱۱/۱۸

کتاب «گابو و مرسده، خداحافظ!» ترکیبی از خاطرات درخشان و گزارش‌های دلخراشی است که جزئیات زندگیِ یکی از نوابغ دنیای ادبیات را روایت می‌کند و تصویری افشاگرانه از خانواده‌ای را به دست می‌دهد که با رنج فقدان عزیزشان روبه‌رو هستند.

- بیشتر
پدر بزرگتان با آن هیکل به یک کیلو خاکستر تبدیل شده است؟
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
یکی از دوستانم پرسید پدرت چگونه با مشکل فراموشی مشغول به کار است؟ به او گفتم پدرم به‌شدت در زمان حال زندگی می‌کند، بدون تحمل بار دغدغه‌ای از گذشته و بی‌هیچ انتظاری از آینده.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
وقتی هشتادساله بود از حال‌وهوایش پرسیدم. جواب داد: «پایان زندگی نزدیک است و بینشی که در هشتادسالگی به دست می‌آوری واقعاً شگفت‌آور.» پرسیدم: «می‌ترسی؟» جواب داد: «فکر کردن به آن مرا بسیار ناراحت می‌کند.» وقتی به آن لحظات فکر می‌کنم، واقعاً از صمیمیت و راستگویی‌اش متأثر می‌شوم، به‌ویژه با سؤالات بی‌رحمانه‌ای که از او می‌پرسیدم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اغلب از من می‌پرسید: «به‌نظرت کی کرونا تمام می‌شود؟» الان اواخر سال ۲۰۲۰ است و هنوز پاسخی برای او ندارم. من که قادر به سفر کردن نبودم، برای آخرین‌بار تصویر زنده‌اش را روی صفحهٔ تَرک‌خوردهٔ گوشی همراهم دیدم و پنج دقیقه بعد، او برای همیشه از میانمان رفت.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
باوجود وخامت حال جسمانی و از دست دادن قدرت تحرک، به‌نظر نمی‌رسید بیش از حد نگران وضعیت خود باشد. تغییری در منش و رفتارش حاصل نشده بود. شجاعت، انکار و تظاهر سه خصیصه‌ای بودند که او در هر سه‌شان بر دیگران برتری داشت.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
مادر، در اوت ۲۰۲۰ از دنیا رفت. با توجه به اینکه بعد از شصت‌وپنج سال سیگار کشیدن، ظرفیت ریه‌هایش مدام در حال کاهش بود و در آخرین سال‌های زندگی‌اش به‌صورت شبانه‌روزی با دستگاه اکسیژن نفس می‌کشید، همه‌چیز کم‌وبیش طبق انتظارمان پیش رفت. بااین‌وجود، هرگز روحیه‌اش را نباخت. در طول روز چندین ساعت اخبار تلویزیون را تماشا می‌کرد و این در حالی بود که مابقی اخبار را از تبلتش می‌خواند و با دو تلفن ثابت و سه تلفن همراه با شبکهٔ جهانی دوستانش در تماس بود.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
از اعماق وجودم می‌دانم این خاطرات را بالاخره می‌نویسم و منتشر خواهم کرد. اگر هم مجبور شوم، به یکی دیگر از حرف‌هایش پناه می‌برم: «وقتی مُردم، هر غلطی دلت خواست بکن.»
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
پدرم مانند مادرم بر این باور بود که زندگی خانوادگی ما کاملاً خصوصی است. در کودکی همواره به آن معیار پایبند بودیم، اما دیگر بچه نیستیم. شاید بچه‌هایی مسن اما نه دیگر بچه‌های کم‌سن‌وسال.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
تا همین اواخر، حتی زمانی که دیگر مرا نمی‌شناخت، هروقت خداحافظی می‌کردم، ناامیدانه می‌گفت: «نرو پسر، چرا می‌ری؟ بمون. من رو تنها نذار.» هربار که این‌طوری خداحافظی می‌کرد بیش از گذشته غصه می‌خوردم. کاری که بی‌شباهت به رها کردن کودکی گریان در پیش‌دبستانی نبود.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
برادرم از مرده‌سوزخانه گلدانی می‌آورد که خاکستر پدرمان را درونش ریخته‌اند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
این اولین و تنها سبیل اوست، همان سبیلی که در هفده‌سالگی رشد کرد و هرگز تراشیده نشد. در فرایند شیمی‌درمانی در اوایل هفتادسالگی سبیلش را از دست داد، اما مانند دم مارمولک دوباره رشد کرد. سعی می‌کنم میان پدر زنده، پدر مرده، پدر مشهور و این پدری که مقابلم دراز کشیده است ارتباط برقرار کنم، اما نمی‌توانم. از روی غریزه دوست دارم چیزی بگویم، و به آن فکر می‌کنم، اما از ترس اینکه جدی یا احساسی به‌نظر برسم آن را با صدای بلند نمی‌گویم. دوست دارم از او عکس بگیرم و این کار را با تلفن همراهم انجام می‌دهم. بلافاصله به‌خاطر نقض حریم خصوصی‌اش احساس شرمساری می‌کنم. عکس را حذف می‌کنم
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
گونه‌اش را لمس می‌کنم، سرد است، اما حس ناخوشایندی ندارد. در این حال، آسوده و آرام خوابیده است و از وجناتش هیچ نشانه‌ای از زوال عقل پیدا نیست. دوباره می‌توانم در چهره‌اش، معنویت، کنجکاویِ بی‌انتها و قدرت تمرکز فوق‌العاده‌ای را ببینم که بیش از تمام خصلت‌هایش برایم رشک‌برانگیز بوده است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
وقتی هشتادساله بود از حال‌وهوایش پرسیدم. جواب داد: «پایان زندگی نزدیک است و بینشی که در هشتادسالگی به دست می‌آوری واقعاً شگفت‌آور.» پرسیدم: «می‌ترسی؟» جواب داد: «فکر کردن به آن مرا بسیار ناراحت می‌کند.» وقتی به آن لحظات فکر می‌کنم، واقعاً از صمیمیت و راستگویی‌اش متأثر می‌شوم،
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷

حجم

۴۰۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۴۰۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۹,۵۰۰
۲۰,۶۵۰
۳۰%
تومان