کتاب داستان یک پرستار
معرفی کتاب داستان یک پرستار
کتاب داستان یک پرستار ترجمۀ لیدا طرزی است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است. در مجموعه «داستان یک پرستار» آثاری از نویسندگانی چون پیتر بایدا، دیوید فاستر والاس، شارلوت فوربس و… به چشم میخورد. در میان داستانهای این کتاب میتوان چند پدیده تاریخی و انسانشناختی را رصد کرد که نویسندگانش در واپسین سال از قرن بیستم به آن توجه نشان داده و حتی میتوان از آنها به طلیعه قرن بیست و یکم نیز نگاه کرد.
درباره کتاب داستان یک پرستار
مجموعه داستان «داستان یک پرستار» شامل گزیدهای از داستانهای کوتاه برگزیده جایزه ادبی «اُ. هنری» در سال ۱۹۹۹ است که با ترجمه علی فامیان منتشر شده است؛ مجموعهای از ۹ داستان کوتاه که همگی به زبان انگلیسی نوشته و در این سال در یکی از نشریات ایالات متحده منتشر شده است و از نظر داوران این جایزه دارای این شایستگی بوده است که دنیا و زبان متفاوتش بتواند در زمره برترین آثار این سال از این جایزه قرار بگیرد.
پس از درگذشت «ویلیام سیدنی پورتر» مشهور به «اُ. هنری» نویسنده آمریکایی که به خلق سبک داستاننویسی کوتاه با پایان شگفتانگیز مشهور است، بنیادی به نام این نویسنده در آمریکا تأسیس شد که از جمله وظایف این بنیاد ادبی، علاوه بر سامانبخشی آثار متعدد این نویسنده شهیر آمریکایی، اعطای جایزهای به نام او و در گونه ادبی موردعلاقه و در تخصص او یعنی داستان کوتاه بود. در همین راستا بنیاد ادبی «اُ. هنری»، چند سال پس از تأسیس، شروع به برگزاری مراسمی برای شناخت برگزیدگان و اعطای جایزه ادبی «اُ. هنری» در گونه داستان کوتاه کرد. برای این منظور داوران این جایزه با نگاه به مجلههای ادبی معتبر آمریکا و داستانهایی که توانسته بودند در آنها به چاپ برسند، آثاری را انتخاب و در جمع خود به داوری وارد میکردند. در نتیجه کار آنها این بنیاد هرساله بیست داستان را برگزیده و سه داستان از این بیست داستان را برنده اعلام میکند. همچنین مجموعه بیست داستانی هرساله از برگزیدگان، به طور منظم توسط این بنیاد به چاپ میرسد و تا کنون بیش از ۹۰ جلد از این مجموعه به چاپ رسیده است که در ایران با سرپرستی علی فامیان و در انتشارات کتاب نیستان در دست ترجمه قرار گرفته است.
خواندن کتاب داستان یک پرستار را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به داستانهای کوتاه میتوانند از خواندن این مجموعه لذت ببرند.
بخشهایی از کتاب داستان یک پرستار
درد استخوانهای مری مکدونالد از آن دردهای قدیمی و آشنا نیست. درد تازهای است. در اتاقش واقع در طبقه سوم مرکز سالمندان بوثاتیسلر، روی صندلی بزرگ کنار پنجره نشسته است و میکوشد این درد تازه را سبک و سنگین کند. بیحرکت و با چهرهای در هم شکسته، و آسمان خاکستری آن سوی پنجره آرامآرام تیره و تیرهتر میشود.
مری مکدونالد میداند این درد ناشی از چیست. سرطان از روده بزرگ شروع شده و بعد به سراغ کبد رفته و حالا به استخوانهایش حمله کرده است. مری مکدونالد چهل سال پرستار بوده و هنوز میتواند به طور کامل از تواناییهای خودش استفاده کند و خوب میداند این درد ناشی از چیست و چه معنا و مفهومی دارد.
اونیس بارنکل گفت: اتحادیه به چه درد من میخوره؟ مری مکدونالد از روی صندلی کنار پنجره گفت: دوشیزه بارنکل، فکر میکنی دستمزد مناسب دریافت میکنی؟
اونیس بارنکل، سیاهپوستی لاغر و بیست و چهار، پنجساله بود. بینی صاف، دندانهای ریز و چشمانی نگران داشت. حالات و رفتاری ساده داشت و تقریباً از یک ماه پیش در مرکز سالمندان مشغول به کار شده بود. دختر گفت: اینجا نمیتونه حقوقی رو که لایقش هستم پرداخت کنه.
ـ این دقیقاً همون فکریه که اونا میخوان توی ذهنت داشته باشی.
میشه یه سؤال ازت بپرسم؟
خواهش میکنم.
چقدر بهت پول میدن؟
خب، این شغل منه.
حجم
۱۷۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۱۷۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه