کتاب دختری که نیلوفر می دوخت
معرفی کتاب دختری که نیلوفر می دوخت
کتاب الکترونیکی «دختری که نیلوفر می دوخت» نوشتهٔ لیندا سو پارک با ترجمهٔ فهیمه صدیق عابدینی در انتشارات پرتقال چاپ شده است. دختری که نیلوفر می دوخت داستانی دربارهٔ نژادپرستی، نفرت، امید و تلاش است از لیندا سو پارک نویسندهٔ رمان یک پیادهروی طولانی تا آب
درباره کتاب دختری که نیلوفر می دوخت
لیندا سو پارک، متولد ۲۵ مارس ۱۹۶۰، نویسندهٔ آمریکایی است.پارک در ایالت ایلینوی به دنیا آمد و در حومهٔ شیکاگو بزرگ شد. او از چهار سالگی نوشتن داستان و شعر را آغاز کرد و اولین شعر خود را در نه سالگی در مجلهای به چاپ رساند. پارک، به صورت حرفهای اولین کتاب خود را در سال ۱۹۹۹ منتشر کرد. او در دانشگاه استنفورد به تحصیل در رشتهٔ زبان انگلیسی پرداخت و تحصیلات خود را در رشتهٔ ادبیات در کالج ترینیتی و همچنین دانشگاه لندن ادامه داد.
هانا شخصیت داستان دختری که نیلوفر می دوخت دختر نوجوان چینی - آمریکایی است که در اوج دوران نژادپرستی آمریکا به همراه پدرش به شهری جدیدی نقل مکان میکند. او دوست دارد رؤیاهایش را دنبال کند، بتواند درس بخواند، در مغازهی پدرش، لباس طراحی کند و بدوزد و بتواند یک دوست واقعی برای خودش پیدا کند اما برای تمام اینها باید روزانه برای ابتداییترین حقوق انسانی خود بجنگد و بتواند در این شهر بهراحتی زندگی کند. مردم این شهر جدید، رفتار خیلی خوبی با او ندارند اما هانا دقیقاً دلیلش را نمیداند. تا وقتی که روزی بر اثر یک اتفاق متوجه میشود.
کتاب دختری که نیلوفر می دوخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب مناسب گروه سنی کودک و نوجوان است.
بخشی از کتاب دختری که نیلوفر می دوخت
تقریباً از نصف مستطیلهای یک طرف کاغذ استفاده کرده بود و توی هر کدام، با مداد طرح کوچکی از یک لباس کشیده بود. لباسهای خانه، لباسهای مخصوص قرار ملاقات، مخصوص کلیسا و حتی لباسهای شب. عکس لباسهای شب را در مجلهٔ گادیز لیدیز بوک۴ دیده بود. بااینکه هیچوقت نمیتوانست یکی از آن لباسهای زیبا را بپوشد یا حتی ببیند، ولی از طراحیِ آنها لذت میبرد.
الان هم داشت نسخهٔ تابستان گذشتهٔ مجلهٔ گادیز را ورق میزد؛ جدیدترین نسخهای که توانسته بود بخرد. در هر صفحه یکی پس از دیگری، طرحهای همهجور لباسی دیده میشد. بعضی از آنها لباسهای آماده و دوختهشده و بعضیهای دیگر، آموزشها و الگوهایی کاغذی بودند که میشد از طریق پست سفارششان داد.
توجهش به تصویر دوتا لباس جلب شد. مدادش را برداشت و شروع به طراحی کرد، بالاتنهٔ یکی را با دامن آنیکی ترکیب و به دور سرآستینها و حاشیهٔ بالاتنه تور اضافه کرد.
بعد بهدقت به طراحیاش نگاه کرد. چیزی این وسط درست نبود. دامن به نسبت قد بالاتنه، خیلی پُر بود. آن را پاک کرد و دوباره کشید، این بار باریکتر.
آره. حالا بهتر شد.
در سه سال گذشته، تمام کارهای خیاطی خانواده را خودش انجام میداد. تنها چیزهایی که بابا از مغازهها میخرید کت و ژاکتهایش بود، اما شلوار، سرهمی، پیراهن، زیرشلواری و پیراهن خوابش را هانا میدوخت، البته بهعلاوهٔ لباس و زیرپوشهای خودش. از الگوهای کاغذی مامان کمک میگرفت و اندازهها را با سایز آدمها مطابقت میداد. میتوانست کوک زیگزاگی بزند، حاشیهدوزی کند و جادکمهها را بدوزد؛ وقتی که حاشیهٔ لباسی را میدوخت یا دوردوزی میکرد، کوکهایش اصلاً پیدا نبودند. با اینهمه تجربه مطمئن بود که میتواند لباسی را که خودش طراحی کرده، بدوزد و قصد هم داشت که خیلی زود این کار را بکند.
عاشق طراحی بود، چون باید ششدانگِ حواسش را به کار میبست؛ اینطوری میتوانست برای مدتی از فکر کردن به بقیهٔ دنیا دست بردارد. خیاطی هم همینطور بود، بیشتر وقتها هم بهش آرامش میداد و هم شادش میکرد. البته الان چندهفتهای میشد که نتوانسته بود طراحی یا خیاطی کند؛ آخر توی دلیجان که نمیشد این کارهای ظریف را انجام بدهد؛ دستانداز زیاد بود. وقتی هم که توقف میکردند تا چادر بزنند، هوا دیگر تقریباً تاریک شده بود.
کمی بعد وسایل طراحیاش را کناری گذاشت تا شام را حاضر کند. ماهیتابهٔ چدنیِ پایهدار را از روی یکی از قلابهای متصل به دلیجان برداشت. ماهیتابه گود بود و میشد با آن برای دو نفر سوپ پخت. هانا با ماهیتابهٔ در دستش پرید روی زمین، چند قدم رفت و ناگهان وسط راه ایستاد.
چندتا سرخپوست با فاصله از همدیگر بین گاری و آتش ایستاده بودند.
حجم
۱۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
نظرات کاربران
سلام اگه میشه بزاریدش توی طاقچه بی نهایت
عالیییی بود خلاصه: هانا دختری آمریکایی/ چینی است که بسیار دوست دارد درس بخواند و دوستی واقعی داشته باشد اما قانون نژادپرستی اجازه نمی دهد مردن شهر هانا را زیاد دوست ندارند ، و هانا نمی داند دقیقا چرا ، اما یک
عالیه میشه لطفا توی طاقچه بی نهایت بزارینش
عاااالی
خیلی خیلی کتاب قشنگی بود اولاش کسل کننده بود ولی وسط هاش خیلی قشنگ بود🤍❤️ حتما این کتاب را بخوانید🫶🏻🌷😊
عالی بود
کتاب «دختری که نیلوفر می دوخت» رمانی نوشته «لیندا سو پارک» است که نخستین بار در سال 2020 انتشار یافت. دختری 14 ساله به نام «هانا» و پدرش سه سال است که در سفر بوده اند، از زمانی که مادر