دانلود و خرید کتاب آراد من، آراد او سامیا دلیری
تصویر جلد کتاب آراد من، آراد او

کتاب آراد من، آراد او

نویسنده:سامیا دلیری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۲از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آراد من، آراد او

کتاب آراد من، آراد او نوشته سامیا دلیری است. کتاب آراد من، آراد او داستان دختری است که باید در خاطراتش جست و جو کند و بخش فراموش‌شده ذهنش را پیدا کند.

درباره کتاب آراد من، آراد او

اولدوز (تارا) در کودکی مورد سواستفاده جنسی ناپدری‌اش قرار گرفته است و در اثر این ضربه روحی به اختلال روانی نادری دچار شده، که خود نیز از آن بی‌خبر است. بخشی از حافظه تارا در اثر تصادف مختل شده و شایعه‌هایی درباره هم‌خانه داشتن او بر سر زبان‌ها است که دستاویز خیانت همسرش شده است. ورود پسری مرموز، تارا را وا می‌دارد تا به جست وجوی بخش‌های فراموش شده حافظه‌اش برود و گذشته‌اش را که چون پازلی هزارتکه کنار هم بچیند تا به حقیقتی عجیب دست یابد اینکه او در گذشته چه زندگی‌ای داشته است.

خواندن کتاب آراد من، آراد او را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب آراد من، آراد او

خواستم حلقه‌ام را در بیاورم ولی نتوانستم. رامتین خیلی ستمگر بود ولی من قدرت نداشتم او را ترک کنم. نگاهم به حلقۀ درشت ازدواجم خشکید. حلقه‌ای که می‌گفت خودم آن را پسندیده‌ام اما من از آن متنفر بودم، چون اصلا به سلیقه‌ام نمی‌خورد. خیلی درشت و توی چشم بود و نمی‌دانم چه طور انتخابش کرده بودم؟ نگاهم این بار روی ناخن‌های دست راستم خشکید که طبق عادت کوتاهشان کرده بودم، در حالیکه ناخن‌های دست دیگرم را بلند نگه می‌داشتم. حتی نمی‌توانستم توجیه کنم که این کارم مثلا به خاطر گیتار زدن است، نه به این دلیل که مدت‌ها بود ساز نمی‌زدم، چون این شیوۀ کوتاه کردن ناخن، مال چپ دست‌ها بود و من راست دست بودم. اصلا نمی‌فهمیدم این عادت از کجا آمده است؟ همۀ زندگی من همین شکلی بود، پر از رفتارهایی که چرای هیچکدام را نمی‌دانستم. مثل اسم آراد که با شنیدنش غرق شادی و انرژی می‌شدم. مثل تلخی عطری که دیوانه‌اش بودم. مثل فندک که مجذوبش بودم. مثل مجسمه‌های دکوری که ناگهان هوس می‌کردم بنشینم و مثل یک بچۀ پنج ساله، ساعت‌ها با آنها خاله بازی کنم. مثل حس تهی بودنی که همواره همراهم بود و دلم می‌خواست از فشار بی‌تاب کننده‌اش در هر فرصتی گریه کنم. حتی نمی‌دانستم آن چند سال خاطرۀ فراموش شده، برای همیشه از دست رفته‌اند یا روزی با جرقه و اتفاقی، قابل برگشت و بازیابی خواهند بود. بالاخره کرختی آمد و سراسر وجودم را در غم خود شناور کرد. تمام شبم با اندوه گذشت. با دردی تمام نشدنی از فکر داشتن عشقی که با رذالت احتمالی رامتین بر باد رفته بود؛ وقتی که بعد از تصادفم به ملاقاتم آمده و ادعا کرده بود قبل از پاک شدن خاطراتم، نامزدش بودم. دو ساعت از نیمه شب می‌گذشت که قفل در صدا داد و در با صدای بلندی بازوبسته شد. صدای پاهای رامتین که به سمت آشپزخانه رفت و صدای فشرده شدن آبخوری یخچال را شنیدم. جرعه‌ای آب خورد و بعد لیوان را به عمد داخل در یخچال کوبید. اصرار داشت بیدار باشم و بفهمم که مأمور عذابم برگشته است. بالاخره و انگار به اکراه به سمت اتاق خواب آمد و بی‌آنکه ملحفه را بلند کند، همان لبۀ تخت دراز کشید تا اگر هنوز به اندازۀ کافی شکنجه‌اش جواب نداده است، این کارش را ببینم و از بی‌اعتنایی‌اش خرد شوم. می‌توانست وقتی ناراحتم و به سمتش نمی‌چرخم، بازوانش را دورم گره بزند و من را به خود نزدیک کند. یک بار هم که شده او برای به دست آوردن قلبم پیش‌قدم شود. کاش حداقل زخم تهمتی که زده بود را مرهم می‌گذاشت اما رامتین کمترین تلاشی برای جبران ریخته‌هایش نداشت. بوی ادکلن شیرینی از آن سوی تخت به سمتم هجوم آورد. این عطر غریبه و زنانه را مدتی بود که می‌شناختم. تصویر نوشین با آن چشم‌های گربه‌ای و بینی عملکرده جلوی چشم‌هایم جان گرفت. شک نداشتم بوی غریبۀ اوست که مثل دیوار، میان رامتین و من قد افراشته است. نمی‌فهمیدم چه طور وقتی تنش بوی غریبه‌ها را می‌داد، می‌توانست از نجابت احتمالا نداشته‌ام، بر سرم چماق بسازد؟

kazem Mozaffari
۱۴۰۰/۰۷/۲۶

نسخه چاپی 90تومن نسخه الکترونیک 21500تومن؟؟مگه میشه؟؟؟؟؟

leemoo
۱۴۰۰/۰۹/۰۶

قیمت مشکل داره

حجم

۳٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۰ صفحه

حجم

۳٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۰ صفحه

قیمت:
۱۷۵,۰۰۰
تومان