دانلود و خرید کتاب بهار زندگی من سیده‌مهری هاشمی
تصویر جلد کتاب بهار زندگی من

کتاب بهار زندگی من

امتیاز:
۳.۷از ۱۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بهار زندگی من

کتاب بهار زندگی من نوشته سیده مهری هاشمی است. این کتاب داستان مردی است که زندگی‌اش بدون اینکه بخواهد دچار تغییرات بزرگی می‌شود. 

درباره کتاب بهار زندگی من

رمان در مورد مرد ۳۲ ساله به‌نام کیا است که به اجبار پدرش وقتی که ۷ سالش بوده همراه برادر بزرگترش کیان به ایتالیا فرستاده شده است، حالا بعد از ۲۵ سال برگشته ایران تا یک سال کنار مادرش باشد، کیا از نگاه کردن به خودش متنفر است زیرا چهره‌اش او را به یاد پدرش می‌اندازد که آزارهای زیادی برای آن‌ها داشته است. مادر هرگز اجازه خروج از کشور نداشته و ۲۵ سال فقط با تماس باهم در ارتباط بودند و حالا این دوری تمام شده است. اما کیا نمی‌داند اتفاقات دیگری در انتظارش است، سرنوشتی که برایش رقم خورده او را از همه برنامه‌هایش دور می‌کند و شاید مجبور بشود بین عقل و قلبش یکی را انتخاب کند.

خواندن کتاب بهار زندگی من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بهار زندگی من

- اشکال که نه ولی فکر می‌کردم لااقل مادر بیاد استقبال

- عمه نمی‌دونه که اومدی، بهش گفتم بلیطت واسه دو روز دیگه‌ست، هر چی هم گفت که جنابعالی فرمودین که امشب، من پام و تو یه کفش کردم و گفتم نه که نه.

ابروهام رو بالا می‌ندازم، این پسر واقعاً از نظر عقلی مشکل داره، با خودش چه فکری کرده که دلیل اومدنم به ایران که دیدن مادرم بوده و همین لحظه اول ازم گرفته؟ عصبی میشم دست خودم نیست، من از این دیوونه بازی های نوید اصلاً خوشم نمیاد.

- چرا؟

به پارکینگ رسیدیم، حین باز کردن در صندوق و گذاشتن چمدون داخلش بی‌خیال می‌گه:

- چون می‌خواستم سوپرایزش کنم، الان که منتظرت نیست یهو میریم خونه دیدار مادر و فرزند بعد از بیست و پنج سال، اوف چه شود.

با اخم بهش خیره می‌شم، نمی‌دونم تو سر این پسر به جایِ مغز چی هست!؟ شاکی نگام می‌کنه.

- چیه؟ چرا این‌جوری نگاه می‌کنی؟

در ماشین رو باز می‌کنم و حین سوار شدن به ایتالیا جواب میدم، حرف زدن به زبان مادری واقعاً سخته این قدر سخت که نصف بیشتر چیزایی رو که می‌شنوم رو متوجه نمی‌شم.

- Sei un pazzo

(تو یه احمقی)

شاکی پشت فرمون می‌شینه و می‌توپه:

- چرا من احمقم؟ بده نذاشتم بیاد تو فرودگاه جلوی این همه آدم گریه زاری راه بندازه، هی بغل کنه ماچ کنه؟

کلافه می‌گم:

- نوید راه بیوفت، به اندازه کافی خسته هستم تمومش کن.

دستاش رو به نشونهٔ تسلیم بالا می‌بره

- چشم هر چی تو بگی.

این رو می‌گه و حرکت می‌کنه. مدت هاست که این لحظه رو برایِ خودم تجسم می‌کردم، تو فرودگاه وقتی که مادرم رو می‌بینم، اون هم بعد ۲۵ سال دوری ولی با کاری که نوید کرد همه چیز عوض شد. گند زد به همه تصوراتم. این عادتش بود، کارایِ بی برنامه و بی‌فکر زیاد انجام می‌داد. تنها فردِ خانواده که از ایران به دیدارمون می‌اومد نوید بود و به غیر از اون ارتباط من و کیان با ایران به کل قطع بود، تماس هامون هم با مادرمون به یه ویدئو کال ختم می‌شد، مادرم هیچ وقت اجازه خروج از کشور رو نداشت تا کنارمون باشه. صدای نوید من رو به خودم میاره

- از کیان و روشنک چه خبر؟ فندق عمو چه طوره؟

با یادآوریِ چهرهٔ شیرین ملودی لبخند می‌زنم، می‌گم:

- همه خوبن.

چپ چپ نگاهم می‌کنه

- می‌میری مثل آدم جواب بدی؟ همش جوابایِ یه کلمه‌ای، زورت میاد حرف بزنی؟

سرم رو به پشت صندلی تکیه میدم و چشم هام رو می‌بندم، خودش می‌دونه حوصله وراجی ندارم، نه دوست دارم زیاد حرف بزم نه کسی کنارم هی وراجی کنه؛ سال ها تنها زندگی کردم و از شلوغی فراری، سکوت برایِ من بهترین چیزه ولی نوید این رو هیچ وقت نفهمید.

- هوییی با تو دارم حرف می‌زنم، این جا دیگه خونه تو نیست من رو بندازی بیرون بگی خیلی حرف می‌زنی، این جا کشورِ منه، خونهٔ منه، فقط ببین چه طور تلافیه تمام اون روزایی رو که خفم کردی رو سرت در میارم.


فاطمه
۱۴۰۰/۱۱/۱۴

متاسفانه به تازگی باخوندن رمان های معاصر اینو فهمیدم که نویسنده قلم خوبی داره ولی اطلاعات کمی داره مثلا تو این رمان نویسنده خانواده سنتی و مذهبی رو هنوز نمیشناسه دختر داستان تو عروسی خیلی راحت با لباس مجلسی و

- بیشتر
کاربر ۱۶۱۵۵۷۰
۱۴۰۰/۱۱/۰۶

خوب بود

کاربر 3911086
۱۴۰۳/۰۸/۲۸

داستان بسیار روان و جالب بود ممنون از قلم خوب نویسنده ی محترم

neda sory
۱۴۰۳/۰۸/۲۷

خوب بود ولی یه کم زیادی اغراق توش بود و حادثه ی آخر داستان به نظرم خیلی بی معنی بود چون یه فرد به سختی فارسی یاد بگیره بیاد ایران برای تلافی بعد با یه اتفاق مسخره و یه توضیح

- بیشتر
س.ب
۱۴۰۲/۰۷/۱۹

بد نبود خیلی معمولی

yari
۱۴۰۱/۱۰/۲۵

در کل کتابای خانم هاشمی رو دست دارم مثل عاشقت می کنم یا ...ولی به نظرم باید روی سبک نگارششون یک تغییرات اساسی بدن دیگه

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۸۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

حجم

۳۸۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان