کتاب کودک خاموش
معرفی کتاب کودک خاموش
کتاب کودک خاموش نوشته سارا ای. دنزل است که با ترجمه راضیه خشنود منتشر شده است. این کتاب داستان کودک گمشدهای است که با پیدا شدنش همه چیز به هم میریزد.
درباره کتاب کودک خاموش
روز بیستویکم ژوئن ۲۰۰۶، ساعت دو بعدازظهر، باران شروع میشود. بارانی قطره قطره که شدید میشود و بیشاپتاون همچین سیلی را به خود ندیده است. رودخانهٔ اوز مثل یک مار بوآ که دور گودال شنی چنبره زده باشد، از وسط دهکدهٔ کوچک بیشاپتاون میگذشت. ایدن پسرک کوچک اما پاریس در سیل ناپدید میشود، فقط یک لباس از او پیدا میشود. اما دیوانه شده است همه نیروهای امدادی میگویند جسد روی آب میآید، رودخانهها جسد را زیر آب نگه نمیدارد. اما جسد ایدن پیدا نمیشود و همین موضوع اما را به هم ریخته است. ده سال میگذرد،اما بهتر شده است، دوباره ازدواج کرده است و باردار است و ناگهان به او زنگ میزنند و خبر میدهد پسرش پیدا شده است.
اما دکتر خبر بدی به اما میدهد جثهٔ ایدن نسبت به سنش کوچک است، احتمالاً سوء تغذیه داشته. وقت راه رفتن میلنگد و کمی قوز میکند. عضلات پایش درست رشد نکرده است. نشانههایی از جراحت قوزک پا دارد. خیلی رنگپریده است و چشمانش به نور حساس است، لثههای ایدن آسیب دیده و پارگیهای روی بدنش نشانن دهندهٔ آزار جنسی هستند. معاینات پزشکی ایدن نشان میدهد که ده سال گذشته جایی زندانی بوده است. حدس پزشکان این است که یک جای کوچیک با نور کم بوده است. دکتر به اما میگوید احتمالاً مدت زیادی زنجیر شده بوده. حالا اما میفهد پسرش ده سال دست یکی از اهالی دهکده اسیر بوده است. اما این فرد کیست؟
خواندن کتاب کودک خاموش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کودک خاموش
بعد از غرق شدن ایدن، مدام کابوس میدیدم. شبها وقتی بین ملافهها غلت میزدم، دو تصویر دست از سرم برنمیداشتند. اولی تصویر ژاکت قرمز ایدن بود که از رودخانه بیرون کشیده میشد. همان عکسی که روی صفحهٔ اول تمام روزنامهها چاپ شد. معصومیت از دست رفته. تضاد یک لباس کوچک قرمز با پسزمینهٔ تیره و تاریک. یک عکس عالی برای فروش روزنامه. به بدترین ترس خانوادهها اشاره میکرد، بدون خشونت آشکار غیرقابل چاپ. مگر چیزی بهتر از مرگ برای فروش روزنامه وجود دارد؟ شاید رسوایی جنسی، البته اگر داستان جذابی باشد. در رتبهبندی شکوه و عظمت حوادثی که کنجکاوی بیمارگونه را ارضا میکنند، مرگ تراژیک و اتفاقی یک بچه درست بعد از قتل یک کودک قرار دارد.
ایدن به آن یک عکس تقلیل پیدا کرد و تقریباً همهٔ خاطرات قبلی که از او داشتم از بین رفت. نمیتوانستم بدون تصور آن ژاکت قرمز گلآلود، قیافهٔ بامزهاش را به یاد بیاورم. نمیتوانستم بدون هجوم تیتر درشت روزنامهها در مغزم، او را در حال بالارفتن از درخت توی باغچه با شنل سوپرمن تصور کنم.
تصویر دوم تخیل محض بود ولی نمیتوانستم فراموشش کنم. ایدن، کوچک و رنگپریده، شناور زیر آب. در اعماق رودخانه بچهام را میدیدم که ماهیها نصف بدن باد کرده و پوسیدهاش را خوردهاند. خواب طغیان رودخانه را میدیدم. خواب سیل را، که از روی سنگها، ساحل، از زیر پایههای سنگی پل، پشت خانهها، میگذشت و به دریا میریخت. آب ایدن را میبرد و از من، از دنیا دور میکرد.
در زمان تحقیقات، کارشناسان تیم امداد میگفتند غیرعادی است که جسد برنگردد روی سطح آب. در دریا، انتظار ناپدید شدن جسد بود، ولی در رودخانه معمولاً پیدا میشد. به همین دلیل بازرس استیونسون مأمور تحقیقات شده بود. وقتی لباسش را پیدا کردند، احتمال آدمربایی به صفر رسید. سیلی اتفاق افتاده و همزمان با سیل، ایدن از مدرسه بیرون رفته بود. احتمالاً بهسمت رودخانه. و چند وقت بعد لباسش در آب پیدا شده بود. پایان داستان. منطقی بود، نه؟
ولی حالا این پسر من بود که با قیافهٔ بچههایی که از زیر آوار بیرون کشیده میشوند یا از یک کشور جنگزده فرار میکنند، روی تخت بیمارستان نشسته است. میدانستم که کابوسهایم احتمالاً برمیگردند، و میدانستم این بار موضوعشان چیست.
حجم
۲۲۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۲۲۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
نظرات کاربران
اصولا کتابی که از یک نویسنده باهوش و عالم منتشر میشه ، تا حد زیادی هوش و اطلاعاتش به خواننده منتقل میشه. در مورد این کتاب ، من به شدت نقص ها و کمبودهایی حس کردم. انگار نویسنده هیچ تخصص
داستان حول محور مادری باردار هست که بعد از چندین سال کودک گمشده اش به خانه باز می گردد و احساسات ضد و نقیضی که در همین راستا این زن تجربه می کند و به همین دلیل موقع خواندن کتاب
این کتاب فقط برای دوستداران داستان های معمایی و جنایی جذاب نیست . عشق مادرانه ، ترس و وحشت در عمق این عشق ، شخصیت پردازیها و بالا و پایین های جذاب داستان همه و همه واقعا کتاب زیبایی درست کردن
کتابی درام با موضوع جنایی! تقریبا هشتاد درصد کتاب حالات روحی و مشکلات جسمی مادری رو بیان میکنه که یک فرزندش رو ده سال پیش از دست داده و حالا پیداش کرده! و از طرفی فرزندی نه ماهه رو در شکم
عالی بود.
زیبا و برای یکبار خواندن خوب بود ولی حوادث طبق معمول از منطق پیروی نمیکنند زمان بندی برای تغییرات ایجاد شده در شخصیت مورد بحث داستان ،اصلا خوب و صحیح نبود،پایان به شدت هپی اند توی ذوق میزد
کتاب داستانی دردناک داشت با یه پایان غیر قابل پیش بینی با اینکه یک مقدار یه جاهایی برام باور پذیر نبود اما روایت جذاب و گیرا دنبال میشد و شمارو توی داستان نگه میداشت.
داستان مادری که پسرش رو توی سیل گم میکنه.. کتاب هیجان انگیزی که همه رو یکجا خوندم و تموم کردم. پر از کشش و هیجان
پسری که فکر میکردن مرده، بعد از ده سال پیدا میشه. اما هیچ حرفی نمیزنه و ما با مادر این پسر داستان کل این اتفاقات رو توی ماه آخر بارداریش مرور میکنیم. روان و سریعخوان بود و به نظرم نویسنده
کتاب خوبی بود. موضوع جدیدی داشت ترجمه هم خوب بود