دانلود و خرید کتاب دیوان اشعار فروغ فرخ زاد فروغ فرخزاد
تصویر جلد کتاب دیوان اشعار فروغ فرخ زاد

کتاب دیوان اشعار فروغ فرخ زاد

نویسنده:فروغ فرخزاد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دیوان اشعار فروغ فرخ زاد

کتاب حاضر دیوان اشعار فروغ فرخزاد است که با عنوان پرواز را به خاطر بسپار در انتشارات کلک آزادگان به چاپ رسیده است.

درباره دیوان اشعار فروغ فرخزاد

زنده و جاری بودن سروده‌های فروغ در جویبار هم‌اکنون و زبان حال روزگار ما، با درنگ بر سپری‌شدن بیش از پنجاه سال از رخت بربستن سراینده، انگیزه‌ای است تا به مجموعه‌ای کامل از اشعار او دل بسپاریم.

با آنکه فروغ خود اذعان داشته بود که دیگر دل به اشعار سه دفتر نخستین ندارد و ای کاش آن‌ها را منتشر نکرده بود، اما این کتاب با آوردن تمامی اشعار این سراینده، پله‌پله روند تکاملی زایش، تبلور و بلوغ شعر را در مراحل مختلف هستی او نشان می‌دهد. انتشارات کلک آزادگان در گردآوری این دیوان نهایت همّ خود را بر صحت متن و درستی واژه‌ها گمارده تا با راهیابی غلط‌های فاحش و مخدوش‌کننده که متأسفانه در نمونه‌های موجود فراوان هستند خار چشم‌آزار خوانندگان فهیم نشود.

با امید آنکه این کوشش، خوشایند طبایع لطیف و صاحبان ذوق قرار گیرد.

خواندن دیوان اشعار فروغ فرخ زاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر دوستدار شعر معاصر هستید این کتاب را حتما بخوانید.

درباره فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد، یکی از برجسته‌ترین شاعران معاصر ایران، به دلیل نگرش خاصش به مسائل اجتماعی، به‌ویژه وضعیت زنان، در شعرهایش شناخته شده است. در آثار او، همیشه بی‌پناهی، تنهایی و تجربه‌های پیچیده انسانی بازتاب می‌یابد. دکتر شفیعی کدکنی در کتاب «با چراغ و آینه» اشاره می‌کند که فروغ نماینده نسل روشنفکران بود و به‌عنوان گزارشگری راستین، لحظه‌های زندگی این گروه را در آثارش به تصویر کشیده است.

فروغ در هشتم دی‌ماه ۱۳۱۳ در تهران متولد شد. او خواهر فریدون فرخزاد، شاعر و هنرمند معروف، و پوران فرخزاد، نویسنده و پژوهشگر ایرانی، بود. پس از تحصیلات دبیرستان، به هنرستان بانوان رفت و در آنجا خیاطی و نقاشی آموخت. در سن شانزده سالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد و بعد از تولد پسرش، کامیار، زندگی مشترکشان به جدایی انجامید. این طلاق نقطه آغاز تحولی در زندگی این شاعر بود که به سفرهای متعدد و آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز، منجر شد. همکاری با گلستان و آشنایی با دنیای سینما، تغییرات فکری زیادی در او ایجاد کرد که این تغییرات در اشعار و فیلم‌هایش منعکس شد.

در عرصه ادبیات، فروغ اولین مجموعه شعر خود را در سال ۱۳۳۱ با عنوان «اسیر» منتشر کرد که با استقبال و نقدهای زیادی مواجه شد. دومین مجموعه، «دیوار»، و سپس «عصیان»، نشان‌دهنده جسارت و نگرش نوین او در شعر بود. مجموعه «تولدی دیگر» (۱۳۴۳) مهم‌ترین اثر فروغ به‌شمار می‌آید که در آن تحول فکری‌اش به وضوح دیده می‌شود.

شعرهای فروغ فرخزاد ساده، پرمعنا و حاوی احساسات عمیق انسانی هستند. او به‌ویژه در طرح مسائل زنان و دنیای درونی آنان زبان خاص خود را ایجاد کرد. نگاه بی‌پروای او به جهان و تجربه‌های انسانی، شعرش را از دیگر شاعران معاصر متمایز ساخت. علاوه بر شعر، فروغ در سینما نیز فعال بود و مستند «خانه سیاه است»، که در آن به زندگی جذامیان پرداخته، از آثار شاخص اوست.

زندگی فروغ، با تمام پیچیدگی‌هایش، همچنان در ادبیات ایران و جهان تاثیرگذار باقی مانده است. زندگینامه کامل فروغ فرخزاد و معرفی آثار او را در صفحه این شاعر در طاقچه بخوانید.

ابیاتی از دیوان فروغ فرخزاد

بعد از تو

ای هفت‌سالگی

ای لحظۀ شگفتِ عزیمت

بعد از تو هر چه رفت، در انبوهی از جنون و جهالت رفت

بعد از تو پنجره که رابطه‌ای بود، سخت زنده و روشن

میانِ ما و پرنده

میانِ ما و نسیم

شکست

شکست

شکست

بعد از تو آن عروسکِ خاکی

که هیچ چیز نمی‌گفت هیچ چیز به جز آب، آب، آب

در آب غرق شد

بعد از تو ما صدایِ زنجره‌ها را کشتیم

و به صدایِ زنگ که از رویِ حرف‌هایِ الفبا برمی‌خاست

و به صدایِ سوتِ کارخانه‌هایِ اسلحه‌سازی، دل بستیم

بعد از تو که جایِ بازی‌مان زیرِ میز بود

از زیرِ میزها

به پشتِ میزها

و از پشتِ میزها

به رویِ میزها رسیدیم

و رویِ میزها بازی کردیم

و باختیم، رنگِ تو را باختیم، ای هفت‌سالگی

بعد از تو ما به هم خیانت کردیم

بعد از تو ما تمامِ یادگاری‌ها را

با تکه‌هایِ سرب و با قطره‌هایِ منفجرشدۀ خون

از گیجگاه‌هایِ گچ‌گرفتۀ دیوارهایِ کوچه زدودیم

بعد از تو ما به میدان‌ها رفتیم

و داد کشیدیم:

زنده باد!

****

شوق

یاد داری که زِ من خنده‌کنان پرسیدی

چه رهاوردِ سفر دارم از این راهِ دراز؟

چهره‌ام را بنگر تا به تو پاسخ گوید

اشکِ شوقی که فروخفته به چشمانِ نیاز

چه رهاوردِ سفر دارم ای مایۀ عمر؟

سینه‌ای سوخته در حسرتِ یک عشقِ محال

نگهی گم‌شده در پردﮤ رؤیایی دور

پیکری ملتهب از خواهشِ سوزانِ وصال

چه رهاوردِ سفر دارم... ای مایۀ عمر؟

دیدگانی همه از شوقِ درون پرآشوب

لبِ گرمی که بر آن خفته به امید و نیاز

بوسه‌ای داغ‌تر از بوسۀ خورشیدِ جنوب

ای بسا در پیِ آن هدیه که زیبندﮤ توست

در دلِ کوچه و بازار شدم سرگردان

عاقبت رفتم و گفتم که تو را هدیه کنم

پیکری را که در آن شعله کشد شوقِ نهان

چو در آیینه نگه کردم، دیدم افسوس

جلوﮤ روی مرا هجرِ تو کاهش بخشید

دست بر دامنِ خورشید زدم تا بر من

عطش و روشنی و سوزش و تابش بخشید

حالیا... این منم، این آتشِ جانسوز منم

ای امیدِ دلِ دیوانۀ اندوه‌نواز

بازوان را بگشا تا که عیانت سازم

چه رهاوردِ سفر دارم از این راهِ دراز

******

ترس

شب تیره و ره دراز و من حیران

فانوس گرفته او به راهِ من

بر شعلۀ بی‌شکیبِ فانوسش

وحشت‌زده می‌دود نگاهِ من

بر ما چه گذشت؟ کس چه می‌داند

در بسترِ سبزه‌هایِ تردامان

گویی که لبش به گردنم آویخت

الماسِ هزار بوسۀ سوزان

بر ما چه گذشت؟ کس چه می‌داند

من او شدم... او خروشِ دریاها

من بوتۀ وحشیِ نیازی گرم

او زمزمۀ نسیمِ صحراها

من تشنه میانِ بازوانِ او

همچون علفی زِ شوق روییدم

تا عطرِ شکوفه‌هایِ لرزان را

در جامِ شب شکفته نوشیدم

بارانِ ستاره ریخت بر مویم

از شاخۀ تک‌درختِ خاموشی

در بسترِ سبزه‌هایِ تردامان

من ماندم و شعله‌هایِ آغوشی

می‌ترسم از این نسیمِ بی‌پروا

گر با تنم این چنین درآویزد

ترسم که زِ پیکرم میانِ جمع

عطرِ علفِ فشرده برخیزد!

معرفی نویسنده
عکس فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
ایرانی | تولد ۱۳۱۳ - درگذشت ۱۳۴۵


شیلا در جستجوی خوشبختی
۱۴۰۲/۰۴/۲۱

لای لای ، ای پسر کوچک من دیده بربند ، که شب آمده است دیده بر بند ، که این دیو سیاه خون به کف ، خنده به لب آمده است. . در شعرهای فروغ دلتنگی برای کامیار رو می‌شه حس کرد (یا من اینجوری

- بیشتر
Majid
۱۴۰۰/۰۵/۲۲

با این حرکت‌گذاری خوندنش خیلی راحت‌تره. سپاس از طاقچه

paria_hpr
۱۴۰۲/۱۰/۱۰

عالی. برای کسانی که دنبال نسخه ای کامل با کمترین حذفیات می‌گردند، بهترین انتخاب هست.

سیاوش آریائی
۱۴۰۳/۰۱/۲۳

خیز ای زَن زِچِ رو خاموشی،خیز که باید زین پَس خون مردان ستمگر نوشی. فروغ فروخ زاد شاعری که اگر با اشعارش رابطه برقرار کنی دل کندن ازش غیر ممکن است به راحتی هر خواننده ای را همراه خودش به

- بیشتر
gis0o
۱۴۰۳/۰۶/۲۹

دست هایم را در باغچه میکارم سبز خواهم شد می دانم ، می دانم ، می دانم ؟

ریحانه
۱۴۰۲/۰۲/۰۴

خیلی خوب و تقریباً بدون حذف و تغییر :)) ولی چرا حالت زمینۀ تیره و نوشتار روشن روی متن اعمال نمیشه؟

پیشانی ار زِ داغِ گناهی سیه شود بهتر زِ داغِ مهرِ نماز از سرِ ریا نامِ خدا نبردن از آن بِه که زیرِ لب بهرِ فریبِ خلق بگویی خداخدا ما را چه غم که شیخ شبی در میانِ جمع بر رویمان ببست به شادی درِ بهشت او می‌گشاید... او که به لطف و صفایِ خویش گویی که خاکِ طینتِ ما را زِ غم سرشت
mobina
پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی‌ست
Bard
او شرابِ بوسه می‌خواهد زِ من من چه گویم قلبِ پرامید را او به فکرِ لذت و غافل که من طالبم آن لذتِ جاوید را من صفایِ عشق می‌خواهم از او تا فدا سازم وجودِ خویش را او تنی می‌خواهد از من آتشین تا بسوزاند در او تشویش را او به من می‌گوید ای آغوشِ گرم مستِ نازم کن که من دیوانه‌ام من به او می‌گویم ای ناآشنا بگذر از من، من تو را بیگانه‌ام
sepideh
هر چه دادم به او حلالش باد غیر از آن دل که مفت بخشیدم
S E T A C
من از جهانِ بی‌تفاوتیِ فکرها و حرف‌ها و صداها می‌آیم
HaleH.Eb
اکنون منم که خسته زِ دامِ فریب و مکر بارِ دگر به کنجِ قفس رو نموده‌ام بگشای در که در همه دورانِ عمرِ خویش جز پشتِ میله‌هایِ قفس خوش نبوده‌ام پایِ مرا دوباره به زنجیرها ببند تا فتنه و فریب زِ جایم نیفکند تا دستِ آهنینِ هوس‌هایِ رنگ‌رنگ بندی دگر دوباره به پایم نیفکند
mobina
... مرا تبار خونی گل‌ها به زیستن متعهد کرده است
S E T A C
آه اگر باز به سویم آیی دیگر از کف ندهم آسانت
Smrldo
آسمان می‌دود زِ خویش برون دیگر او در جهان نمی‌گنجد آه، گویی که این همه «آبی» در دلِ آسمان نمی‌گنجد
S E T A C
از آینه بپرس نامِ نجات‌دهنده‌ات را
میمی

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان