کتاب چهار پیمان
معرفی کتاب چهار پیمان
کتاب چهار پیمان نوشتهٔ دن میگل رویز با ترجمهٔ هنگامه آذرمی و ویرایش زهره جمشیدیکیا در انتشارات کلک آزادگان چاپ شده است. «۴ پیمان» چکیدهٔ خرد باستانی تلتکهاست که دُن میگل روییز، نویسندهٔ نامآشنا، آن را با بیانی ساده و روان و گیرا، سخاوتمندانه در اختیار خوانندگان خود در سراسر گیتی قرار داده است.
درباره کتاب چهار پیمان
پیشگفتار کتاب پرده از رازی باستانی برمیدارد: «خود راستین انسانها، عشق خالص و نور ناب است.» اما درک و پذیرش این راز ساده، آسان نبوده و نیست، چرا که دیواری از دود و مه، میان آینهٔ پاک وجود اصیل انسانها و این راز قرار دارد که توسط رؤیای بشر که تفسیری از تصاویر نور است، ساخته شده است.
پس از این مقدمۀ پر رمز و راز، نویسنده از اهلیشدن و رؤیای سیاره سخن میگوید. رؤیادیدن عملکرد اصلی ذهن است، اما وقتی رؤیای جمعی سیاره انتخابهای آدمی را تحتالشعاع قرار میدهد، مشکل آغاز میشود. چرا که گرایشهای طبیعی انسان در فرایند اهلیشدن از دست میروند. نظام باورها با کتاب قانون، قاضی و قربانی، کنترل شخصیت اصیل انسان را در اختیار میگیرد و در بارهٔ همه چیز، او را مورد قضاوت قرار میدهد که در نهایت به خودداوری، احساس گناه، شرم و رنج میانجامد.
در رؤیای سیاره، رنجکشیدن، زندگی همراه با ترس و داستانهای نمایشی احساسی، عادی هستند. گویی در رؤیای سیاره، انسان همواره در جهنم زندگی میکند. انسان نمیتواند حقیقت را ببیند، زیرا همهٔ باورهای دروغینی که بر اساس رؤیای سیاره به آن باور دارد و همهٔ پیمانهایی که با خود و دیگران بسته است او را نابینا ساخته است. آدمی بر این اساس تصویری از کمال میآفرینند، اما چون هرگز نمیتواند در آن تصویر بگنجد، خود را طرد میکند و خویشتن اصیل خود را از دست میدهد. با این حال، روییز همسو با خرد باستانی پیشینیانش، نوید رؤیایی جدید را به خوانندگان کتاب میدهد: رؤیایی که در آن میتوان همهٔ پیمانهای مسموم گذشته را تغییر داد و از زیر سلطهٔ آنها به درآمد.
گذر از پیمانهای ناکارآمدی که انسان را در رؤیای سیاره گیر انداختهاند و آزادسازی نیرویی که صرف ایجادشان شده، با بستن ۴ پیمان ساده امکانپذیر است. سپس دُن میگل پرده از چهار پیمان ساده برمیدارد: کلام خود را پاک کنید، هیچ چیزی را به خودتان نگیرید، فرضیهبافی نکنید و همیشه نهایت کوشش خود را بکنید. با این ۴ پیمان میتوان به رنج، داستانهای نمایشی و باورهای دروغین پایان داد و لازمهٔ این کار، استادی در رؤیاست.
نویسنده استادی در رؤیا را هنری میداند که میتواند شاهکاری از زندگی بیافریند؛ چنان که در آن هر آدمی حقیقت خود را دارد و حقیقت خود را زندگی میکند و به این ترتیب، آزاد میشود. به این منظور، باید سه مهارت را آموخت: مهارت در آگاهی از حقیقت راستین خود و همهٔ امکاناتی که در اختیار آدمیست، مهارت در دگرگونی برای تغییر کردن و رهایی از اهلی شدن و مهارت در نیت که تغییر انرژی را ممکن میسازد. این سه مهارت رؤیای جدیدی میسازد که در آن، بهشت را میتوان روی زمین یافت، چرا که رؤیای جدید، درک و دریافت از واقعیت و عشق است و زندگی در عشق، هر ناممکنی را ممکن کند. دُن میگل روییز، کتاب را با دعاهایی برای آزادی و عشق که رهاییبخش آدمی از چنگال رنج و ناکامی هستند، به پایان میرساند.
کتاب چهار پیمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران کتابهایی با موضوع رشد و توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب چهار پیمان
«انسانها پیوسته در حال رؤیا دیدن هستند. پیش از تولد ما، پیشینیانمان رؤیایی بزرگ و بیرونی آفریدند که ما آن را رؤیای جامعه یا رؤیای سیاره میخوانیم. رؤیای سیاره، رؤیایی جمعیست که از میلیاردها رؤیای کوچکتر و رؤیاهای شخصی به وجود آمده که با هم رؤیای یک خانواده، یک جامعه، یک شهر، یک سرزمین و سرانجام رؤیای کل بشریت را در بر میگیرد. رؤیای سیاره، در بر دارندهٔ همهٔ قوانین جامعه، باورها، مقررات، ادیان و فرهنگهای متفاوت است که شیوهٔ ادارهٔ دولتها، مدارس، رویدادهای اجتماعی و تعطیلات را نیز همراه خود دارد.
پس از تولد میتوانیم چگونه رؤیا دیدن را فرابگیریم و پیشینیانمان به ما میآموزند چگونه به شیوهای که جامعه رؤیا میبیند، رؤیا ببینیم. رؤیای بیرونی، قوانین بسیاری دارد و هنگامی که فردی به دنیا میآید، ما توجه او را به خود جلب میکنیم و این قوانین را در ذهنش مینشانیم. رؤیای بیرونی، با کمک پدر، مادر، مدرسه و مذهب شیوهٔ رؤیا دیدن را به نوزاد تازه متولد شده میآموزد.
توجه، توانایی ما در تشخیص و تمرکز بر چیزیست که خواستار درک آن هستیم. ما میتوانیم میلیونها پدیده را همزمان ببینیم، اما با به کار گرفتن توجهمان میتوانیم هر چه را بخواهیم، در پسزمینهٔ ذهنمان نگه داریم. بزرگسالان توجه ما را به خود جلب میکنند و دادههایی را به شیوهٔ تکرار وارد ذهنمان میکنند. ما همهٔ دانستههایمان را به همین شیوه آموختهایم.
ما با استفاده از توجهمان، یک واقعیت کامل، یعنی یک رؤیای جامع را آموختهایم. ما یاد گرفتیم چگونه در جامعه رفتار کنیم: چه چیزی را باور و چه چیزی را باور نکنیم. چه موضوعی را بپذیریم و چه موضوعی را نپذیریم. چه چیز خوب و چه چیز بد است، چه چیز زیبا و چه چیز زشت است، چه چیز درست و چه چیز نادرست است. همهٔ اینها، پیش از آمدن ما وجود داشتهاند. همهٔ دانستنیها، همهٔ آن قوانین و همهٔ مفاهیم مربوط به شیوهٔ رفتار ما در جهان پیش از ما وجود داشتهاند.
هنگامی که به مدرسه رفتید، روی نیمکت کوچکی نشستید و به آن چه آموزگار به شما میآموخت، توجه کردید. وقتی به کلیسا رفتید، توجهتان را به گفتههای کشیش معطوف کردید. شما همین شیوه را برای گفتههای پدر، مادر، خواهر و برادرتان به کار بستید: همهٔ آنها میکوشیدند توجه شما را به خود جلب کنند. ما نیز یاد گرفتیم توجه دیگران را به خودمان جلب کنیم و با این کار، نیازی برای جلب توجه در خود به وجود آوردیم که میتواند بسیار رقابتی شود. کودکان برای جلب توجه پدر، مادر، آموزگاران و دوستانشان با هم رقابت میکنند: «به من نگاه کن! ببین دارم چه کار میکنم! آهای! من اینجا هستم.» کمکم نیاز به جلب توجه شدید میشود و تا دوران بزرگسالی ما ادامه مییابد.»
حجم
۸۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۸۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه