کتاب فرار ربات های انسان نما
معرفی کتاب فرار ربات های انسان نما
کتاب فرار ربات های انسان نما نوشته گرگ فن ایکهاوت و ترجمه البرز هراتی است. کتاب فرار ربات های انسان نما را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب فرار ربات های انسان نما
کاگ به نظر یک پسربچه دوازده ساله است، اما در حقیقت یک ربات هفتماهه است که برای یاد گرفتن ساخته شده. جینا، مخترع کاگ، یک متخصص رباتیک در شرکت یونیمایند است و همیشه با او با مهربانی رفتار میکند، اما اوضاع همیشه خوب پیش نمیرود.
یک روز کاگ بعد از تلاش برای نجات یک سگ کوچک، تصادف میکند و از هوش میرود. وقتی بیدار میشود میفهمد که در شرکت است اما جینا نیست. او کمکم متوجه میشود که کسی همه رفتارش را زیر نظر دارد و میخواهد مغز او را بیرون بیاورد. کاگ باید فرار کند و جینا را پیدا کند.
این کتاب پرهیجان داستان تلاشهای کاگ است.
خواندن کتاب فرار ربات های انسان نما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان و کودکانی که داستانهای پرهیجان و علمی تخیلی دوست دارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرار ربات های انسان نما
«آسپرین رو توی فهرست ننوشته بودی، ولی میدونم کجاست. الان میرم یه چرخدستی دیگه بیارم.»
«نه، نه، ممنون کاگ. خوبم. فقط اینکه...» دفترچهٔ یادداشتش را بیرون میآورد و دکمهٔ خودکارش را فشار میدهد. «میتونی بهم بگی خریدهات رو چهجوری انتخاب کردی؟»
دودلیام سر پنیر و فکرم برای مسواک زدن با پنیر تیوبی را برایش توضیح میدهم. مدام سرش را تکان میدهد و سریع یادداشت میکند.
وقتی یادداشت کردنش تمام میشود، خودکارش را تَقی میبندد و دفترچهٔ یادداشتش را در جیبش میگذارد. «خب، یه چیزهایی هست که باید روش کار کنیم، بیشتر مربوط میشن به قضاوت. ولی از اونجایی که اولین بارت بود خرید میکردی، کارت رو خیلی خوب انجام دادی کاگ.»
دلگرم میشوم. این احساسی آشناست، احساسی که در مواقعی تجربه میکنم که جینا به من میگوید کاری را بهخوبی انجام دادهام.
در ادامه میگوید: «ولی ما عملاً نه اینهمه پنیر لازم داریم، و نه هفت کیسه سیب یا هشت نوع مختلف آب پرتقال یا دوازده نوع مختلف مایع ظرفشویی. پس بیا خیلی از اینها رو برگردونیم سر جاشون.»
من یاد میگیرم که پس دادن خرید از خرید کردن بیشتر طول میکشد.
درحالیکه اقلام را به قفسهها برمیگردانیم، جینا به من توضیح میدهد که کجای قضاوتم اشتباه بوده و من را گمراه کرده است.
از او میپرسم: «قضاوت من نتیجهٔ یه باگه؟ میتونی درستش کنی؟»
او میگوید: «نه.» و هفت بسته پنیر ریشریش را دوباره به قلابها آویزان میکند. «این چیزیه که فقط باید یاد بگیری. شبیه اون چیزیه که استاد قدیمی من بهم میگفت: ‘قضاوت خوب از تجربه میآد، ولی تجربه از قضاوت بد میآد’ این یعنی ما با اشتباه کردن یاد میگیریم.»
مدتی این جمله را پردازش میکنم.
«برای تو چقدر طول کشید تا قضاوت خوب رو یاد بگیری؟»
«اوه، من هنوز هم دارم اون رو یاد میگیرم رفیق. همیشه در حال یادگیری هستم.»
آن شب وقتی در اتاقم دراز میکشم، ناتوان از ورود به حالت خواب، به ستارههایم نگاه میکنم. تصور میکنم که میتوانم از میان سقف اتاقم، از میان بام خانه و از میان آسمان ورای آنها را ببینم.
به چیزی که جینا گفت فکر میکنم.
ما با اشتباه کردن یاد میگیریم.
من کاگ هستم. مخفف «کشف، افزایش و گسترش تواناییهای شناختی». من ساخته شدهام تا یاد بگیرم، که باید به این معنی باشد که من ساخته شدهام تا اشتباه کنم.
تصمیمی میگیرم: برای افزایش یادگیریام، فردا باید چندتا اشتباه بزرگ بکنم.
حجم
۲۴۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۲۴۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
نظرات کاربران
سلام به طاقچه جونم😁 به خاطر اینکه این کتاب هیجان انگیز رو در قسمت بینهایت گذاشتی متشکرم😘🌹
محشره خیلی قشنگه برای عاشقان ژانر ماجراجویی😁
بهترین کتابی که تا به حال خوانده ام ۵ستار ام کم باید🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
خیلی عالی بود من واقعا دوست داشتم داستان درباره یک پسر بچه دوازده ساله هست که در واقع یک روبات انسان نما هست این کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم