دانلود و خرید کتاب زیر نگاه پدر مهرماه فرمانفرماییان
تصویر جلد کتاب زیر نگاه پدر

کتاب زیر نگاه پدر

معرفی کتاب زیر نگاه پدر

کتاب زیر نگاه پدر نوشته مهرماه فرمانفرماییان است. کتاب زیر نگاه پدر را انتشارات کویر منتشر کرده است و خاطرات یکی از فرزندان عبدالحسین میرزا مشهور به فرمانفرماییان است.

درباره کتاب زیر نگاه پدر

این کتاب جذاب خاطرات، مهرماه فرمانفرماییان، فرزند دهم عبدالحسین میرزا، معروف به فرمانفرما است. او در این کتاب به بخشی از تاریخ خانواده در اواخر دوران قاجار می‌پردازد. این کتاب برخلاف آثار دیگری که از فرزندان فرمانفرماییان منتشر شده است به سیاست نمی‌پردازد بلکه به زنان و اوضاع آن‌ها در اندرونی‌های خانه‌های قاجاری،‌روش‌های تربیتی پدرش و اواضاع داخلی خانه می‌پردازد. 

در زندگی فرمانفرما فراز و نشیب‌های بسیاری روی داده است. مقام و مرتبه و القاب بسیاری به‌دست آورده اما در دوره‌ای مورد سوء ظن و غضب مظفرالدین شاه، پدر همسرش قرار می‌گیرد و سرانجام او را تبعید می‌کنند. تقریباً ده سال عمر او خارج از میهن و دور از مرکز و سیاست مملکت می‌گذرد. پس از مشروطیت که به تهران باز می‌گردد و به باغ سالاریه که جزو محله حسن‌آباد بود نقل مکان می‌کند و تا هنگامی که رضاشاه خانه‌های اورا خریداری می‌کند در آن محله می‌ماند. فرمانفرما در دوران احمدشاه نخست وزیر ایران بود اما مورد غضب خانواده پهلوی بود و جایگاه و ثروتش را کم‌کم از دست داد. این کتاب شرحی از اوضاع زنان در این خانواده بزرگ است. 

خواندن کتاب زیر نگاه پدر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تاریخ معاصر ایران و شرح حال زنان در خاندان قاجار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب زیر نگاه پدر

در اوان مشروطیت، دولت ایران، اضافه بر مشکلات خارجی، گرفتار اغتشاشات داخلی نیز گردید: از آن جمله طغیان ابوالفتح سالارالدوله عموی شاه که ادعای سلطنت داشت، و با قوایی از غرب به قصد تسخیر پایتخت تا نزدیکی تهران تاخت که پس از شکست از قشون ملی به صفحات غرب عقب‌نشینی کردو آن قسمت را علیه حکومت مرکزی برانگیخت. در فروردین سال ۱۲۹۱ شمسی دولت فرمانفرما را برای مقابله و سرکوبی نوه‌عمش به ریاست قشون و حکومت کرمانشاهان غرب مأمور ساخت.۹ بالاخره پس از این که غائله خاتمه یافت و در اوضاع غرب آرامش پدید آمد، شاهزاده در قلمرو حکومتش استقلال یافت و به فکر توسعه خانواده افتاد و با بتول خانم مادر من ازدواج کرد.

این بار دومی بود که فرمانفرما به حکومت کرمانشاهان منصوب می‌شد. مرتبه اول نه سال قبل یعنی در زمان حیات مظفرالدین شاه بود که در آن هنگام پس از چندین سال تبعید در فارس و بین‌النهرین مورد عفو و عنایت شاه قرار گرفت و به میهنش مراجعت کرد و مأمور حکومت کرمانشاهان شد. او که مردی خانواده‌دوست و فرزندپرور بود، با خوشوقتی تمام خانواده خود را به کرمانشاه فراخواند، دستور داد وسایل حرکت همسر عزیزش خانم عزت‌الدوله و فرزندان خردسالش محمدحسین میرزا، نظام‌الدین میرزا و محمدجعفر میرزا را به کرمانشاهان فراهم سازند. حتی فیروز میرزا نصرت‌الدوله فرزند ارشد خود را که تحصیلات متوسطه‌اش را در بیروت به پایان رسانیده بود، به نزد خود خواند تا شخصاً به کارآموزی او بپردازد و فنون سیاست و مردم‌داری را به وی تعلیم دهد.

همچنین فرمانفرما به فکر افتاد تا جشن عروسی پسرش فیروز میرزا را در کرمانشاه برپا کند. عروس از سال‌ها قبل مشخص شده بود، خواهرزاده فرمانفرما، دخترخانم نجم‌السلطنه از وزیر دفتر، خواهر دکتر مصدق به نام دفترالملوک که فرمانفرما به او دفتری می‌گفت. سال‌ها پیش هنگامی که عروس و داماد هردو کودک بودند آنها را در تبریز برای یکدیگر نامزد کرده بودند. اینک دفترالملوک در سن هجده سالگی دوشیزه‌ای با شخصیت بود که سخت مورد پسند شاهزاده شده بود. ضمناً زیباروی و بلندقامت بود و چشمان درشت آبی و گیسوان طلایی داشت.

عروس به‌همراه مادرش و عده زیادی از تهران به کرمانشاهان آمدند، صورت مهریه و شیربهایی که برای عروسی طبق قراری که در زمان نامزدی در تبریز گذاشته بودند و در قباله آمده که به شرح ذیل است. 

nina61
۱۴۰۰/۰۵/۲۸

این کتاب به نوعی توصیف زندگی خانوادگی بود و در مورد آداب و رسوم یه خانواده اشرافی در اوایل سلطنت پهلوی اول صحبت کرده بیشتر خاطره نویسی هست تا زندگی نامه .در کل کتاب قشنگیه

Mary gholami
۱۴۰۰/۰۸/۰۹

بد نبود

کاربر ۱۹۲۹۱۶۴
۱۴۰۳/۰۸/۱۳

با خوندن کتاب وارد دنیای دیگه ای میشید و از خوندنش لذت میبرید. به خصوص افرادی که به تهران قدیم علاقه مند هستن با خوندن کتاب متوجه میشن در اون زمان تهران چه شکلی بوده. همیشه برام جالب بوده بدونم

- بیشتر
کاربر 8940773
۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سلام کتاب خوبی بود۰

alim
۱۴۰۳/۰۶/۲۹

یکی از بهترین کتابایی که خوندم

کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
۱۴۰۲/۰۵/۲۵

دربعضی قسمت ها تقریباًیک صفحه اسم بود که مثلاً می خواست نسبت هارا برساند وبرخی موضوعات تکرار شده وپرش زیاد داشت به طوری که سال ها را نمی توانستی پیوسته دنبال کنی (آخر داستان ازکودکی برادران وخواهران را تعریف می

- بیشتر
الهام
۱۴۰۱/۰۹/۰۵

اگر به سبک زندگی قدیم در ایران علاقه دارید این کتاب رو بخونید

M
۱۴۰۱/۰۷/۲۵

انگار خودم در تهران قدیم و حرمسراهایش قدم میزدم .

وحید
۱۴۰۱/۱۲/۰۸

غیر از این کتاب، خاطرات خواهر ناتنی این خانم را هم خوانده‌ام. کتاب ستاره فرمانفرما مختصر مفیدتر است و برون‌گرایانه‌تر نوشته شده. کتاب ذزیر نگاه پدر» در مورد رسومات عهد قاجار توضیحات خوبی می‌دهد. منتها ١- توضیحات و توصیفات ذوقی فراوان

- بیشتر
ترنج
۱۴۰۰/۰۷/۲۶

حوصله سر بر و خسته کننده...

یکی از تجربیات زیبا و شگفت‌انگیز خردسالی و باید بگویم تا امروزم، بررسی جوانه‌های سبزه‌ها هستند که سر بیرون می‌آورند و خود را به سوی روشنایی و آفتاب می‌کشند و سرسبز می‌شوند.
nina61
از اواخر ماه بهمن هنگامی که هوای بهاری فقط نوک پایی بر زمین می‌گذاشت تا هنگامی که بالاخره بساطش را می‌گسترد رد پا را می‌شد به چشم دید، زیرا همواره علائمی از عبورش در آسمان و زمین، در موجودات و نباتات بجای می‌ماند. یافتن آن اثرات شادی‌آفرین بود. رنگ آبی آسمان، آفتاب، پرواز هیجان‌انگیز پرستوها در هوا، قیل و قال پرندگان میان شاخسارهای تازه بیدارشده، سربرآوردن سبزه‌ها و گرمی زمین، نشانه‌هایی غیرقابل انکار از فرارسیدن بهار بودند.
nina61
ایرانیان از بالاترین مقام تا به پایین‌ترین حرفه، زحمتکش و پرکار هستند و با آنچه بر سرشان فرود می‌آید سازش نمی‌کنند، ولی آن را با خویشتن‌داری و متانت ارزیابی می‌کنند و چون موقعیت را مناسب یافتند به مبارزه و جبران آن می‌پردازند. باید اضافه کرد شغل و کار در ایران به واسطه جدایی زنان از مردان به دو نوع تقسیم می‌گردید: یکی فعال که خارج از محیط اندرونی‌ها و خانه‌ها، در بیرون می‌گذشت و متعلق به مردان بود و دیگری منفعل و پنهان و پشت پرده‌های خانه صورت می‌گرفت و متعلق به زنان بود.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
هروقت از بازار قالی فروش‌ها می‌گذرم بر آن هنرمندان ناشناخته و گمنام که در دهات و ایلات با انگشت‌های ظریفشان نقش‌ها و رنگ‌های زیبا را به‌وجود آورده‌اند تحسین می‌گویم و از این هنر باستانی که رمز آن در طی قرن‌ها از پدران به پسران و از مادران به دختران سینه به سینه سپرده شده و به امروز رسیده است سرافراز می‌گردم. گفته شاعری را به یاد می‌آورم که البته درباره گل است، چون هر تخته فرش یک گلخانه است آن را در اینجا بی‌مورد نمی‌دانم: ای گل‌فروش گل چه فروشی برای سیم از گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
سقاخانه‌ها آینه‌کاری و زیبا و بعضی‌ها ساده بودند. در آن دوران که آب لوله‌کشی در ایران نبود، در گرما و خشکی هوا بهترین خدمت به مردم ساختن سقاخانه بود. مردم اغلب نذر می‌کردند و در سقاخانه‌ها آب و یخ می‌ریختند تا رفع عطش از رهگذران بکنند. آنهایی که متمول بودند آب انبارهای بزرگ می‌ساختند تا مردم بتوانند کوزه و ظرف‌هایشان را از شیر آب انبار پر کنند و به خانه‌های خود ببرند. تا این اواخر نام اشخاصی که آب انبارهای بزرگ در شهرها و در راه‌ها ساخته و وقف کرده بودند با نیکی و احترام یاد می‌شد
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
شاید از این‌رو جامعه ما نسبت به جوامع خارجی عقب‌ماندگی پیدا کرد، چه اندیشه و توانایی زنان، یعنی نیمی از جامعه باطل می‌ماند.
وحید
اختیاریه متعلق به صاحب اختیار، رستم‌آباد متعلق به مشیرالدوله، فرمانیه متعلق بهنصرت‌الدوله، چیذر خرده مالک و دزاشیب متعلق به مجدالدوله بودند.
کاربر ۱۹۲۹۱۶۴
لاله‌زار اسم خوشی نداشت. گویا محل گردش و تفریح مردان جوان و فرنگی‌مآب‌های تهران بود. می‌گفتند در آنجا آشنایی‌ها و ملاقات‌ها پیش می‌آمد و آن‌طوری که خبر می‌آوردند آقایان به خانم‌ها اشاره می‌کردند و خانم‌ها به آنها چشمک می‌زدند!
کاربر ۱۹۲۹۱۶۴
درایران چای را به عکس اروپا، صاحب خانه حضوراًنمی‌ریزد. مرسوم بود از آبدارخانه یامحل نزدیکی که سماور را درآن جا گذاشته بودند، چای را در استکان‌ها بریزند، روی سینی با قندانی بچینند و به حضور میهمانان بیاورند. معمولاً چای را شیرین می‌خوردند. در هر استکان دو یاسه حبه قند می‌انداختند، رنگ و عطر چای اهمیت بسزا داشت. چای باید داغ، یاقوتی رنگ، دم کشیده و معطر باشد. چنان‌که معروف است «لب‌سوز و لب‌ریز و لب‌دوز».
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
خدا رحمت کند دکتر ابوالبشر، برادرم را که نان و پنیر و سبزی غذای دلخواه او بود و آن را غذای مثلث می‌نامید. می‌گفت در این مثلث دو زاویه ثابت نان و پنیر می‌باشند، زاویه دیگر مثلث متغیر است. می‌تواند سبزی خوردن، حلوا ارده، انگور، خربزه، خیار، پیاز و حتی کشمش یا خرما باشند و شب‌ها که تنها بود آن غذا را به هر چیزی ترجیح می‌داد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
در زمان رضاشاه حصار تهران جای خود را به چهار خیابان کمربندی تهران داد: ۱. خیابان شاهرضا در شمال شهر؛ ۲. خیابان شهباز در شرق؛ ۳. خیابان شوش در جنوب؛ ۴. خیابان سی‌متری در غرب.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
یکی از جالب‌ترین مواد درسی ما «درس اخلاق» بود و در آن از مذهب اسمی برده نمی‌شد و صحبت فقط از تذهیب اخلاق بود. آنها حقیقتاً سعی داشتند روحیات و رفتار دختران جوان ایرانی را مطابق اصول اخلاقی رشد و نمو دهند، چنان که حتی یک نفر از دختران ایرانی به مذهب مسیحی نگرویدند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
آهنگ بم شازده، پدرم در گوشم طنین انداخت: شما باید دانش بیاموزید، معلومات به‌دست بیاورید که بتوانید در دنیای فردا با قدرت راه خود را طی کنید. آماده باشید با مرد و زن بحث کنید و اگر در بحثی وارد شدید خوب مطالعه کنید تا بتوانید جواب صحیح و مستدل ارائه کنید. قرة‌العین زنی بود که در صدو پنجاه سال قبل ایران، نقاب را از صورت برگرفت بالای منبر رفت و برای صدها نفر سخنرانی کرد و همگان از قدرت کلام او در شگفتی شدند. راجع به اعتقادات و ایمان او صحبت نمی‌کنم، شخصیتش را گوشزد می‌کنم. او زنی بود پرهیزکار و با دانش و از این بابت بدون ترس و مردانه با اشخاص رویارویی می‌کرد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷

حجم

۶۴۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۶۴۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان