دانلود و خرید کتاب صوتی ما تمامش میکنیم
معرفی کتاب صوتی ما تمامش میکنیم
کتاب صوتی ما تمامش می کنیم نوشتهٔ کالین هوور با ترجمهٔ آرتمیس مسعودی و گویندگی آنالی طاهریان توسط آوانامه منتشر شده است. کالین هوور کتابهای زیادی نوشته است که اکثر آنها مانند «عقبنشینی»، «ما تمامش میکنیم» و «این دختر» جوایز و دستاوردهای ارزشمندی برایش بههمراه داشتهاند.
درباره کتاب صوتی ما تمامش می کنیم
«لیلی» با یک جراح مغز و اعصاب به نام رایل کینکید آشنا میشود و این مسئله آنچنان زندگی را برایش زیبا میکند که در رؤیا نیز نمیتوانسته تصور کند؛ اما وقتی دغدغههای این آشنایی جدید، ذهن او را به خود مشغول میکند، خاطرات اتلس کاریگن، اولین نامزدش و رشتهای که او را به گذشته پیوند میدهد، درگیرش میکند.
کالین هوور در کتاب صوتی ما تمامش می کنیم تصمیمهای زندگی یک زن و راههای بیشماری را که پیش روی او قرار دارد به تصویر کشیده و مخاطب را با او در جهت تصمیمگیری درست هدایت کرده است. هوور در «ما تمامش میکنیم» عشق، خشونت، گذشت و عقلانیت را به دور از کلیشههای همیشه و با پایانی متفاوت بیان کرده است.
کالین هوور در سال ۱۹۷۹ در تگزاس به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۱ اولین رمان خود «بسته» را منتشر کرد. وبلاگنویس معروف «ماریس بلک» به این رمان پنچ ستاره داد و این کتاب به سرعت از پرفروشهای نیویورک تایمز شد.کالین هوور در مسیر روایت داستان ما تمامش میکنیم نیز شکلی متفاوت را در پیش میگیرد و در دام کلیشههای رایج داستانهای عاشقانه گرفتار نمیشود.
انسانها در مسیر زندگی بر سر دوراهی تصمیم قرار میگیرند که گاهی تصمیم برای رفتن در مسیر درست سخت است. گاهی اوقات کسی که دوستت دارد، بیش از همه آزارت میدهد. زندگینامه کالین هوور را در صفحه این نویسنده بخوانید.
شنیدن کتاب صوتی ما تمامش می کنیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن داستان صوتی عاشقانه ما تمامش می کنیم برای تمام دوستداران رمانهای عاشقانه و احساسی لذتبخش و شیرین خواهد بود.
در بخشی از این کتاب صوتی میشنویم
«آرام آه میکشم، چشمهایم را میبندم و سرم را به دیوار گچی پشتم تکیه میدهم. به دنیا ناسزا میگویم که این آرامش تأملبرانگیز را از من دریغ کرد. حداقل کاری که دنیا میتواند در ساعتهای پایانی امروز برایم انجام دهد، آن است که صدای پا، متعلق به یک زن باشد، نه یک مرد. اگر قرار است با کسی مصاحبت داشته باشم، ترجیح میدهم زن باشد. من به اندازهٔ کافی قوی هستم و احتمالا در بیشتر موارد، میتوانم خودم را کنترل کنم اما در حال حاضر، آنقدر راحتم که دلم نمیخواهد نصفه شبی، با یک مرد عجیب، روی پشت بام تنها باشم و آرامشم را از دست بدهم. شاید نگران امنیتم بشوم و بخواهم اینجا را ترک کنم، در حالی که دلم نمیخواهد از اینجا بروم. همانطور که گفتم ... من الان خیلی راحتم.
بالاخره به چشمهایم اجازه میدهم به تصویری که به طرف پایین خم شده، گردشی داشته باشند. با این شانسی که من دارم، باید مطمئن میبودم که او مرد است. با اینکه از بالای نردهها خم شده، میتوانم تشخیص بدهم که قدبلند است. شانههای پهنش با حالت شکنندهای که سرش را بین دستهایش گرفته است، در تضاد است. در شرایطی که نفسهای عمیق میکشد و وقتی نوبت بازدم میرسد، هوا را به زور خارج میکند، برایم سخت است بلند شوم و پشت سرش ظاهر شوم.
به نظر میرسد دارد از هم میپاشد. با خودم فکر میکنم حرفی بزنم که بداند اینجا تنها نیست یا گلویم را صاف کنم اما در لحظهای که دارم فکر میکنم، میچرخد و به یکی از صندلیهایی که پشت سرش قرار دارد، لگد میزند.
همانطور که صندلی روی زمین کشیده میشود، خودم را عقب میکشم و او که انگار حتی خبر ندارد که کسی صدا را میشنود، به یک لگد بسنده نمیکند و بارها و بارها به صندلی لگد میزند. صندلی هم به جای آنکه با این ضربات مستقیم به زمین بیفتد، همینطور حرکت میکند و دورتر و دورتر میشود.»
زمان
۱۳ ساعت و ۴۳ دقیقه
حجم
۷۵۷٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۳ ساعت و ۴۳ دقیقه
حجم
۷۵۷٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
روزی که شروع کردم به خوندن این کتاب تنها هدفم این بود که تلخی کتاب قبلی که خونده بودم رو بشوره ببره. یک اثر رمانتیک و تینیجری که منو شاد کنه. اما نویسنده خوابهای دیگری برای من دیده بود.... عاشقانه
ما در جستجوی نمو نگاه کردیم و به آن قسمت رسید که مارلین داشت دنبال نمو می گشت و واقعا ناامید شده بود.آن وقت،دوری به او گفت:((می خوای بدونی وقتی زندگی کلافه ت میکنه،چیکار باید بکنی؟... فقط به شنا کردن ادامه
یکی از فوقالعادهترین کتابهایی که خوندم همین کتابه. داستانی ساده و متنی روان داره ولی در عین همین سادگی عمیقا شما رو با متن داستان درگیر میکنه. این کتاب اینقدر منو جذب خودش کرد که متعجب شدم آیا کالین هوور
داستان سر راست و پر غصه ای بود. اما پر از واقعیت ها و تلخی های زندگی بود. امیدوارم جسارت رو به زنان ایرانی که واقعا خیلی کم بلدنش یاد بده و هیچ زنی به خاطر بچه اش نخواد با
تمام آدم هایی را که در زندگی ات دیده ای مجسم کن. تعدادشان خیلی زیاد است آن ها مثل موج می آیند و جلو و عقب می روند بعضی از موج ها خیلی بزرگ ترند چیزهایی را از عمق دریا
منم چاپیشوخوندم.کتاب خیلی خوبی بود.بیشترازهمه رابطه ی دوستانه ومحترمانه ی بعدازطلاقشون برام جالب بودکه فکر میکنم ازجمله مواردیه که بایدبیشترتوفرهنگمون جابیفته وبیشتربه همدیگه به چشم انسان هایی نگاه کنیم که قدرت تشخیص وانتخاب دارندومیتونندعواقب تصمیماتشون روبپذیرند
بعد مدتها ی مدید اولین رمانی خارجی بود که کشش داستان اجازه نداد کتابو زمین بذارم
من این کتابو خوندم در مورد داستانش میگم که من دوست داشتم می شد خیلی ازش در س بگیری عاشقانه ای جدید بود برای من
کتاب خوبی بود. تصمیم آخر قهرمان داستان فکر آدمو درگیر میکنه.
من کتابش رو خوندم دوست داشتنی ترین کتاب بود و خوشحالم که خوندمش و به چند نفر هم همین کتاب رو خریدم و کادو دادم، حتی وقتی تمومش کردم باز چند بار برگشتم و دوباره خوندمش بعضی از فصلهارو ،