
دانلود و خرید کتاب صوتی مادربزرگ وبستر
معرفی کتاب صوتی مادربزرگ وبستر
کتاب مادربزرگ وبستر نوشتهی کرولاین بلکوود با ترجمهی نیما حسن ویجویه و گویندگی نگار نیکدل و میترا بهرامی، روایتی کوتاه و تأثیرگذار از زندگی در دل خانوادهای اشرافی و پررمزوراز است. این کتاب صوتی توسط رادیو گوشه منتشر شده و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. مادربزرگ وبستر با نگاهی موشکافانه به روابط خانوادگی، انزوا، پیری و تأثیر گذشته بر نسلهای بعدی میپردازد و شنونده را به سفری دروننگرانه به عمارتهای سرد و خاطرات تلخ و شیرین میبرد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مادربزرگ وبستر
کتاب مادربزرگ وبستر با قلم کرولاین بلکوود، داستانی کوتاه اما پرلایه از زندگی یک خانوادهی اشرافی بریتانیایی را روایت میکند. این کتاب با محوریت شخصیت مادربزرگ وبستر، زنی سالخورده، سختگیر و منزوی، به بررسی تأثیرات گذشته، سنتها و روابط خانوادگی بر نسلهای مختلف میپردازد. راوی نوجوان، پس از یک عمل جراحی و به توصیهی پزشکان، برای گذراندن دوران نقاهت به خانهی مادربزرگ پدرش در منطقهی هاو فرستاده میشود؛ جایی که فضای سرد، قوانین خشک و خاطرات تلخ، او را به تأمل دربارهی ریشههای خانوادگی و هویت خود وامیدارد. بلکوود با نثری دقیق و توصیفاتی جزئینگر، فضای خانهی مادربزرگ را همچون کلیسایی نمور و بیروح تصویر کرده است؛ جایی که هر شیء و هر رفتار، نشانهای از گذشتهی پرتنش و روابط پیچیدهی خانوادگی است. در کنار مادربزرگ وبستر، شخصیتهایی چون ریچاردز (خدمتکار پیر و وفادار) و عمهلاوینیا (زن خوشگذران و ماجراجو) نیز حضور دارند که هرکدام نمایندهی بخشی از تاریخ و روان این خانوادهاند. کتاب مادربزرگ وبستر با طنزی تلخ و نگاهی انتقادی به سنتها و ارزشهای طبقهی اشراف، تصویری از انزوا، پیری و تلاش برای بقا در جهانی در حال تغییر ارائه میدهد.
خلاصه کتاب مادربزرگ وبستر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان مادربزرگ وبستر با ورود راوی نوجوان به خانهی مادربزرگ پدرش آغاز میشود؛ خانهای سرد، تاریک و پر از قوانین سختگیرانه که در آن حتی نور آفتاب هم جایی ندارد. مادربزرگ وبستر، زنی عبوس و مقرراتی، با صرفهجویی افراطی و بیاعتنایی به احساسات دیگران، زندگی را به شکلی مکانیکی و بیروح پیش میبرد. راوی که بهتازگی عمل جراحی داشته، برای بهبود وضعیت جسمیاش به این خانه فرستاده شده و باید با فضای بیروح، غذاهای بیمزه و سکوت سنگین خانه کنار بیاید. در طول اقامت، راوی با ریچاردز، خدمتکار پیر و یکچشم خانه، و عمهلاوینیا، زنی پرشور و ماجراجو، آشنا میشود. هرکدام از این شخصیتها، بخشی از تاریخ و زخمهای خانوادگی را نمایندگی میکنند. خاطرات و کابوسهای راوی دربارهی مادربزرگ واقعیاش (مادربزرگ دانمارتین) و ماجرای تلخ مراسم غسل تعمید برادرش، لایههای پنهان جنون، انزوا و آسیبهای روانی را در خانواده آشکار میکند. مادربزرگ وبستر، با وجود ظاهر سخت و بیاحساسش، در نهایت تنها و بیدوست باقی میماند و راوی نیز با تجربهای تلخ و تأملبرانگیز، خانه را ترک میکند؛ تجربهای که نگاه او به خانواده، پیری و هویت را برای همیشه تغییر میدهد.
چرا باید کتاب مادربزرگ وبستر را بشنویم؟
کتاب مادربزرگ وبستر با نثری موجز و توصیفاتی دقیق، تصویری ملموس از انزوا، پیری و تأثیر سنتهای خانوادگی بر زندگی فردی ارائه میدهد. این کتاب صوتی، شنونده را با فضایی سرد و پرجزئیات روبهرو میکند که در آن هر رفتار و هر شیء معنایی فراتر از ظاهر خود دارد. روایت بلکوود، علاوهبر پرداختن به روابط پیچیدهی خانوادگی، به موضوعاتی چون هویت، خاطره و گذر زمان نیز میپردازد و مخاطب را به تأمل دربارهی ریشههای شخصی و خانوادگی خود دعوت میکند. ویژگی شاخص این اثر، توانایی نویسنده در خلق شخصیتهایی چندبعدی و باورپذیر است؛ شخصیتهایی که با تمام ضعفها و زخمهایشان، واقعی و قابل لمس بهنظر میرسند. شنیدن این کتاب، فرصتی برای مواجهه با لایههای پنهان روابط خانوادگی و تأمل دربارهی معنای تنهایی و بقا در جهانی متغیر فراهم میکند.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن این کتاب به علاقهمندان به داستانهای خانوادگی، دوستداران ادبیات روانشناختی و کسانی که به موضوعاتی چون پیری، انزوا، روابط میاننسلی و تأثیر گذشته بر حال علاقه دارند پیشنهاد میشود. همچنین به کسانی که به دنبال روایتی متفاوت از زندگی در طبقهی اشراف و نقد سنتهای خانوادگی هستند، این کتاب توصیه میشود.
بخشی از کتاب مادربزرگ وبستر
«خانهٔ مادربزرگوبستر مثل اکثر کلیساها نمور و سرد بود. وعدههای غذا را طبقِ عادت توی سینی جلوی شومینه میخوردیم که البته بهخاطر قناعت و صرفهجویی هیچوقت روشنش نمیکردند و برای همین همیشه غذا ازدهانافتاده و ماسیده بود. دورهٔ ریاضت پس از جنگ بود و با ترتیبی که مادربزرگوبستر داده بود غذای آنجا به گمانم ناچیزتر و مختصرتر از هر جای دیگری بود. البته شاید هم چون غذایش را همیشه داخل بشقاب نقرهٔ گرانقیمت میکشیدند، اینطور به نظر میآمد. مادربزرگوبستر مستخدم شَل و چلاقی را که هر روز بشقابش را در زیرزمین خانه برق میانداخت با نام فامیلیاش، ریچاردز، صدا میزد. تکههای کوچک مارگارین توی ظرفِ کرهخوری بزرگِ قلمکاریشدهٔ نقره، که خیلی گرانقیمت به نظر میرسید و ریچاردز از آشپزخانه میآوردش، آنقدر کوچک و محقر به چشم میآمدند که انگار اصلا وجود نداشتند. ساخارینی هم که همیشه بهعوضِ شکر داخل کاسهٔ قیمتی میریختند مایهٔ خجالت بود. وعدهٔ کم و ناچیز و درعینحال بیمزه و لاستیکمانند اسپاگتیِ کنسروشده هم هر موقع داخل دیس بزرگ و تمیز و براق مهمان ظاهر میشد بیشتر شبیه به وصلهٔ ناجور و لکهٔ کوچک و کمرنگی بود که روی زیبایی ظرف نقره خدشه میانداخت و ریچاردز باید تمیزش میکرد.»
زمان
۳ ساعت و ۵۰ دقیقه
حجم
۵۲۷٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۵۰ دقیقه
حجم
۵۲۷٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
