
دانلود و خرید کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ
معرفی کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ
کتاب صوتی «ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ» نوشتهٔ نیکلای گوگول با ترجمهٔ بابک شهاب و روایت محسن بهرامی، توسط نشر ماه آوا منتشر شده است. این اثر یکی از داستانهای طنزآمیز و انتقادی ادبیات روسیه است که با نگاهی موشکافانه به روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی میپردازد. گوگول در این داستان، با بهرهگیری از شخصیتپردازی دقیق و فضاسازی منحصربهفرد، ماجرای دو دوست قدیمی را روایت میکند که بر سر موضوعی پیشپاافتاده به دشمنی میرسند. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ
«ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ» از آثار داستانی نیکلای گوگول است که در قالب داستان بلند یا نوولا نوشته شده و در زمرهٔ طنزهای اجتماعی و انتقادی ادبیات روسیه قرار میگیرد. گوگول با نگاهی تیزبین و طنزی تلخ، زندگی روزمره و روابط میانفردی در جامعهٔ روسیهٔ قرن نوزدهم را به تصویر کشیده است. داستان حول محور دو شخصیت اصلی، ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ، میچرخد که در شهری کوچک زندگی میکنند و دوستی دیرینهای دارند. اما یک اختلاف کوچک، رابطهٔ آنها را به نزاعی طولانی و بیپایان میکشاند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت خطی و توصیفهای جزئی و دقیق از محیط، شخصیتها و مناسبات اجتماعی استوار است. گوگول در این اثر، با زبان طنز و نگاهی انتقادی، ضعفها و تناقضهای انسانی و اجتماعی را به نمایش گذاشته و تصویری از جامعهای ارائه داده که در آن، مسائل بیاهمیت میتواند به بحرانهای بزرگ بدل شود. این کتاب نمونهای از ادبیات کلاسیک روسیه است که همزمان جنبههای سرگرمکننده و تأملبرانگیز دارد.
خلاصه کتاب ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی دو شخصیت اصلی، «ایوان ایوانویچ» و «ایوان نیکیفورویچ»، آغاز میشود؛ دو مرد محترم و دوستداشتنی که در شهر کوچکی به نام میرگورود زندگی میکنند و سالهاست با یکدیگر دوستی نزدیکی دارند. زندگی روزمرهٔ آنها با آرامش و نظم پیش میرود تا اینکه یک اختلاف ساده بر سر یک تفنگ، رابطهٔ دوستانهشان را به نزاعی جدی تبدیل میکند. گفتوگوی سادهای که با درخواست ایوان ایوانویچ برای گرفتن تفنگ ایوان نیکیفورویچ آغاز میشود، به تدریج به مشاجره و توهین میانجامد و در نهایت، هر دو تصمیم میگیرند رابطهشان را قطع کنند. این نزاع کوچک، به سرعت ابعاد گستردهتری پیدا میکند و پای دادگاه، همسایگان و حتی مقامات شهر را به ماجرا باز میکند. در ادامه، هر یک از طرفین با لجاجت و پافشاری بر موضع خود، تلاش میکنند دیگری را مقصر جلوه دهند و از ابزارهای قانونی و اجتماعی برای اثبات حقانیت خود بهره میگیرند. داستان با طنزی تلخ، نشان میدهد چگونه یک سوءتفاهم ساده میتواند به دشمنی عمیق و بیپایان بدل شود و روابط انسانی را به ورطهٔ نابودی بکشاند، درحالیکه هیچیک حاضر به کوتاهآمدن یا بخشش نیست. گوگول با پرداختن به جزئیات زندگی شخصیتها و فضای شهر، تصویری از جامعهای ارائه میدهد که در آن، غرور و تعصب فردی بر عقلانیت و دوستی غلبه میکند.
چرا باید کتاب ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ را بشنویم؟
این کتاب با نگاهی طنزآمیز و انتقادی، به بررسی روابط انسانی، غرور، تعصب و پیامدهای لجاجت در زندگی روزمره میپردازد. گوگول با روایت ماجرای سادهای که به بحرانی بزرگ تبدیل میشود، نشان میدهد چگونه مسائل پیشپاافتاده میتوانند به دشمنیهای عمیق منجر شوند. شنیدن این اثر فرصتی است برای تأمل دربارهٔ ضعفهای انسانی و ساختارهای اجتماعی، و همچنین آشنایی با یکی از نمونههای برجستهٔ طنز کلاسیک روسیه.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات کلاسیک، دوستداران طنز اجتماعی و کسانی که به تحلیل روابط انسانی و پیامدهای تعصب و لجاجت علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال شناخت بهتر فرهنگ و جامعهٔ روسیهٔ قرن نوزدهم هستند، شنیدن این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ
«پوستین ایوان ایوانویچ معرکه است! بینظیر است! چه پشم برهای! پشمش واقعاً محشر است! دیوانهکننده است! حاضرم هرچه دارم و ندارم بدهم، بهشرطی که کسی مثلش را نشان بدهد! شما را به خدا نگاه کنید مخصوصاً وقتی دارد با کسی حرف میزند از بغل: دهان آدم آب میافتد! اصلاً در وصف نمیگنجد: مخمل، نقره، آتش! خدایا، خداوندا! ای نیکلای معجزهگر، ای قدیس ربانی! آخر چرا من چنین پوستینی ندارم؟ او پوستینش را زمانی دوخت که آگافیا فداسییونا هنوز به شهر کیِف نرفته بود. آگافیا فداسییونا را که میشناسید؟ همانی که گوش آقای نماینده را گاز گرفت. ایوان ایوانویچ انسان فوقالعادهای است! نمیدانید چه خانهای در میرگورود دارد! دورتادورش سایهبانهایی تعبیه کرده با پایههایی از چوب بلوط؛ زیر سایهبانها هم نیمکت کار گذاشته است. وقتی هوا خیلی گرم میشود، ایوان ایوانویچ پوستین و زیرپوستینیاش را میکَند و با یکتاپیراهن زیر سایهبانها لم میدهد و حیاط و خیابان را تماشا میکند. چه درختهای گلابی و سیبی جلوی پنجرههایش دارد! کافی است پنجره را باز کنید تا شاخههایشان یکباره سر بکشند توی اتاق. این حالا جلوی خانهاش است، بیایید ببینید داخل باغش چه خبر است! چیزی نیست که آنجا پیدا نشود! آلو، آلبالو، گیلاس، انواعواقسام سبزیجات، آفتابگردان، خیار، خربزه، نخودفرنگی و لوبیا. آنجا حتی انبار گندم و کارگاه آهنگری هم دارد.»
زمان
۲ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۱۵۸٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۱۵۸٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد