تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

دانلود و خرید کتاب صوتی پرسه در سرگشتگی
معرفی کتاب صوتی پرسه در سرگشتگی
کتاب صوتی «پرسه در سرگشتگی» نوشتهٔ ایمی هارمون با ترجمهٔ شیما شریعت و گویندگی فاطمه صداقتی و محمد شریفی مقدم، توسط نشر گویا و نشر صوتی انتشارات دیجیتال آوای موج کتاب (نشر صوتی) منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای تاریخی قرار میگیرد و داستانی پرکشش را در بستر مهاجرت و جستوجوی هویت روایت میکند. «پرسه در سرگشتگی» با تمرکز بر شخصیتهایی چندلایه، به فرازونشیبهای زندگی در مسیر غرب آمریکا و چالشهای فرهنگی و خانوادگی میپردازد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پرسه در سرگشتگی
«پرسه در سرگشتگی» رمانی تاریخی است که وقایع آن در میانهٔ قرن نوزدهم و همزمان با موج مهاجرت به غرب آمریکا رخ میدهد. ایمی هارمون در این کتاب، داستان خانوادهها و افرادی را روایت کرده است که با امید به آیندهای بهتر، سرزمینهای آشنا را ترک میکنند و به سوی ناشناختهها قدم میگذارند. روایت کتاب از زاویهدید چند شخصیت شکل گرفته و با جابهجایی میان نگاه نائومی و جان لاوری، تجربههای متفاوتی از سفر، فقدان، عشق و هویت را به تصویر میکشد. ساختار رمان بر پایهٔ فصلهایی است که هرکدام بخشی از مسیر و تحولات درونی شخصیتها را بازگو میکند. فضای کتاب سرشار از جزئیات زندگی روزمره، مناسبات خانوادگی و برخورد فرهنگهاست و در کنار روایت مهاجرت، به مسائلی چون تبعیض نژادی، تعلق و معنای خانه نیز پرداخته شده است.
خلاصه کتاب پرسه در سرگشتگی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «پرسه در سرگشتگی» با روایت نائومی آغاز میشود؛ زنی جوان که همراه خانوادهاش در کاروانی از مهاجران، راهی غرب آمریکا شدهاند. سفر آنها با دشواریهای فراوانی همراه است: خرابی دلیجان، کمبود آب و علف، و خطراتی که در کمین کاروان نشستهاند. در همان آغاز، حملهٔ بومیان به کاروان، زندگی نائومی را دگرگون میکند و او را به اسارت میبرند. این تجربه، نقطهٔ عطفی در زندگی نائومی است و او را با واقعیتهای تلخ و پیچیدهٔ مرزهای فرهنگی و انسانی روبهرو میکند. در سوی دیگر، جان لاوری، مردی با ریشههای دوگانهٔ سفیدپوست و بومی، درگیر هویت و جایگاه خود در جامعه است. جان که در سنت جوزف زندگی میکند، با گذشتهٔ خانوادگی و روابط پیچیدهاش دستوپنجه نرم میکند. او بهعنوان قاطرچی و راهنمای کاروان، به گروه مهاجران میپیوندد و در مسیر سفر، با نائومی و خانوادهاش آشنا میشود. روایت کتاب، با جابهجایی میان نگاه نائومی و جان، به تدریج پیوندهای عاطفی و انسانی میان شخصیتها را شکل میدهد و آنها را در برابر انتخابهای دشوار و سرنوشتساز قرار میدهد. در طول مسیر، مهاجران با طبیعت خشن، بیماری، مرگ و جدایی روبهرو میشوند. دغدغهٔ بقا، امید به آینده و جستوجوی معنا، در تار و پود داستان تنیده شده است. «پرسه در سرگشتگی» نهتنها روایتی از سفر جغرافیایی، بلکه سفری درونی به سوی شناخت خود و دیگری است؛ سفری که در آن، مرزهای تعلق، خانواده و عشق بارها به چالش کشیده میشود.
چرا باید کتاب پرسه در سرگشتگی را بشنویم؟
این رمان با پرداختن به موضوع مهاجرت و جستوجوی هویت، تصویری ملموس از زندگی در قرن نوزدهم و چالشهای مهاجران ارائه میدهد. روایت چندصدایی و شخصیتپردازی دقیق، امکان همذاتپنداری با دغدغهها و احساسات شخصیتها را فراهم میکند. «پرسه در سرگشتگی» بهویژه برای کسانی که به داستانهای تاریخی و روایتهای انسانی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز خواهد بود. این کتاب فرصتی است برای مواجهه با مفاهیمی چون تعلق، ازخودگذشتگی و معنای خانه در دل سفری پرخطر و ناشناخته.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، دوستداران روایتهای مهاجرت و کسانی که دغدغهٔ هویت، تعلق و روابط انسانی دارند مناسب است. همچنین شنیدن آن به کسانی پیشنهاد میشود که به دنبال داستانهایی با محوریت سفر، خانواده و عبور از بحرانهای فردی و جمعی هستند.
بخشی از کتاب پرسه در سرگشتگی
«چرخ ازهمپاشیده. از زمان آغاز سفرمان در ماه می، این اولینباری نیست که یک دلیجان تعادلش را از دست میدهد یا حلقهٔ چرخش میشکند، اما این بار گسترهای طول و دراز از خشکی پیش رویمان است که چراگاهی ندارد و جای خوبی هم برای توقف محسوب نمیشود. انتخاب چندانی نداشتیم. بابا و برادرم وارن ساعتهاست دارند روی تعمیر چرخ، کار میکنند و آقای بینگام هم کمکشان میکند. قرار است ویل و وب ششدانگ حواسشان به وایِت و جان باشد؛ اما روزی ساکت و آفتابی و البته گرم است و دارند در میان قلوهسنگهای سیاه و مریمگلیهای کوتاه قایمباشکبازی میکنند و به دنبال هم میدوند. به حال خودشان گذاشتهامشان، کوفتهتر از این حرفها هستم که به آنها اخموتخم کنم یا اینکه کاری بهتر برایشان بیابم. ویل تیرکمانی که جان به او داده را در دست دارد. میبینمش که تیر را درمیآورد و بهسوی دشمنی فرضی نشانهگیری میکند. تیر، هوا را میشکافد و در آبکند پایینمان غیب میشود. چندتایی دیگر هم به پرواز درمیآورد، همگی صاف و روبهبالا، قبل از اینکه در بالابلندی دیگری فرود بیایند وب شبیه سگی وفادار با اشتیاق کنار ویل بالا و پایین میپرد تا اعلام کند حالا نوبت اوست. آفتاب! چیزی که در چند هفتهٔ گذشته از آن زیاد داشتیم. بدم نمیآمد که نسیم خنکی میوزید یا یکمشت برف میدیدم و آن را میکردم توی دهانم، هرچند سرما و سفر چندان با کاروان جور درنمیآید.»
زمان
۱۴ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۸۰۹٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۴ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۸۰۹٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد