دانلود و خرید کتاب حس عدنیه شبلی ترجمه آسیه شهبازی
تصویر جلد کتاب حس

کتاب حس

نویسنده:عدنیه شبلی
انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب حس

کتاب حس نوشتهٔ عدنیه شبلی و ترجمهٔ آسیه شهبازی است و نشر نیماژ آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه کتاب‌های جیبی مینیماژ انتخاب شده است.

درباره کتاب حس

حس با نام اصلی «مساس» در سال ۲۰۰۱ به چاپ رسیده و با ترجمهٔ انگلیسی‌اش در سال ۲۰۱۰ از اقبال عمومی و هنری برخوردار شده است. حس، در همان سال انتشار، برندهٔ جایزهٔ نویسندگان جوان مؤسسهٔ عبدالمحسن القطان شد.

حس، روایتی است از دریچهٔ چشم دختربچه‌ای فلسطینی از اتفاقات روزمرهٔ آن کشور که شامل حوادث سال ۱۹۸۲ و کشتار صبرا و شتیلا هم می‌شود. شبلی در این روایت پرصدا و تصویر، خواننده را سایه‌وار با دختر همراه می‌کند تا در خلال اتفاقات جاری کشورش مفاهیم موردتوجه خود، واقعیات سیاسی و اجتماعی دنیای عرب، را به او بنمایاند. شخصیت اصلی داستان که مانند دیگر شخصیت‌ها نامی ندارد و دختر نامیده می‌شود، در گذر از کودکی به بزرگ‌سالی تمام اتفاقات روزمره و غیر آن را در خانه، مدرسه و اجتماع در سکوت به تماشا می‌نشیند و با مفاهیمی چون عشق، مرگ، غم، ادبیات، خشونت، خیانت، بی‌وفایی، غربت و زوال دست‌وپنجه نرم می‌کند.

داستان در پنج فصل رنگ‌ها، سکوت، حرکت، زبان و دیوار، که نمایانگر حواس پنجگانهٔ آدمی‌اند، با ظرافت و قلمی شعرگونه گسترده می‌شود. هر فصل شامل شواهدی است که دختر از طریق آن‌ها دنیا را درک می‌کند، بی‌آنکه خود احساسی بروز دهد. شبلی احساسات را از دختر گرفته و تخیل را به او داده است تا خواننده هم همراه با او در صحنه‌ها و حوادث هرقدر می‌خواهد بماند و تعمق کند.

شبلی علاوه بر خنثی‌کردن احساسات، هیچ توالی‌ای برای اتفاقات و حوادث نمی‌دهد و باز هم خواننده را با استنباطش رها می‌کند. درک نظر شبلی دربارهٔ وحشت بصری که موضوع رسالهٔ دکتری‌اش هم هست، به فهم این موضوع کمک می‌کند. او عقیده دارد آنچه در فلسطین اتفاق می‌افتد به شکلی دیگر نمایانده و به تصویر کشیده می‌شود و آنچه شیون بعد از غم ازدست‌دادن عزیزی است، به مدد رسانه و تصویر شکلی از جنگ‌طلبی خوانده می‌شود. پس شبلی احساسات و توالی اتفاقات را از متنش می‌گیرد و روایتش را می‌گسلد تا خواننده را به استنباط خود واگذارد.

حس، خواننده را با نویسنده‌ای صاحب‌سبک و نکته‌دان مواجه می‌کند که قلمش هیچ شباهتی به قلم نویسندگان دیگر ندارد، به‌ویژه نویسندگانی از جامعه‌ای دست‌به‌گریبان جنگ و ظلم و بی‌ثباتی سیاسی. خواننده‌ای که از حس انتظار خواندن کتابی با محوریت تاریخ، هویت و اشغال دارد، درست به اندازهٔ خواننده‌ای که انتظار مواجهه با یک رمان را دارد سرخورده می‌شود. آنچه نوشته‌های شبلی را متمایز می‌کند این است که بدون هیاهو و نمادگرایی دربارهٔ کشوری پرنماد و هیاهو (یافته) می‌نویسد، روایت‌ها را غیرروایی می‌کند و ساختار داستان‌نویسی سنتی مرسوم را می‌شکند. حس در سکوت، جهان‌بینی پاره‌پاره‌شدهٔ راوی کم‌سن‌وسالی را نشان می‌دهد که در آغاز راه درک جهان است و از لمس رنگ‌ها و یافتن رنگین‌کمان تا درک احساسات درونی‌تر انسانی مانند غم و غربت می‌رود. تاریخ وحشت غالب بر کشورش را در خلال رشد همین راوی می‌نویسد که همچون کشورش بلوغ را نه با زوال معصومیت که با رشد تنهایی و غربتش می‌یابد.

خواندن کتاب حس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره عدنیه شبلی

عدنیه شبلی، نویسندهٔ فلسطینی، در سال ۱۹۷۴ به دنیا آمد. فعالیتش در حوزهٔ هنر و ادبیات است و تاکنون چندین نمایشنامه، داستان کوتاه و رمان از او به چاپ رسیده که برخی از آن‌ها به زبان‌های دیگر ترجمه شده است. علاوه بر کتاب، در مجلات و فصلنامه‌های ادبی و هنری مقالات بی‌شماری نوشته که بخش عمدهٔ آن‌ها به فراخور رشتهٔ تحصیلی‌اش ـ مطالعات فرهنگ و رسانه (از دانشگاه غرب لندن در مقطع دکتری) ـ در حوزهٔ فعالیت‌های بصری است.

شبلی هم‌زمان با نویسندگی، از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ استاد مکتب تئوری‌های نقد و مطالعات فرهنگ دانشگاه ناتینگهام و در سال ۲۰۰۸ استاد مهمان «مدرسهٔ عالی مطالعات علوم اجتماعی» پاریس بوده است. از سال ۲۰۱۳ نیز استاد مدعو گروه مطالعات و فرهنگ دانشگاه بیرزیت فلسطین است. او همچنین عضو مرکز تحقیقات علوم اجتماعی برلین و گروه «بیروت ۹۳» است که ۹۳ نویسندهٔ عرب زیر ۴۰ سال آن را تشکیل داده‌اند. شبلی اکنون در شهرهای اورشلیم و برلین زندگی می‌کند.

بخشی از کتاب حس

«دختربچه روی پشته‌های کاه چیده بر پشت وانت نشسته بود. پدر، پشت فرمان، به بالای کوه می‌راند.

رنگین‌کمانی از قله پدیدار شد، در آسمان کشیده می‌شد و می‌رسید به دشت و محو می‌شد.

گاهی رنگ‌ها از طبیعت محو می‌شدند و فقط در تابستان رنگ سبز در کوه، زرد در کاه و آبی در آسمان می‌ماند. پیش از به سر رسیدن بهار، مدادشمعی‌های سبز و قرمز ته می‌کشید، چون شقایق نعمانی زیاد بود، اما مدادشمعی صورتی تا چند زمستان دوام می‌آورد.

به قله که رسیدند، نوکش رفته بود. قله مثل همهٔ زمین‌های دیگر مسطح بود، و ساختمانی تک‌افتاده رویش علم شده بود. پدر از ماشین پیاده شد و سریع میان تندیس‌ها و درخت‌های پشت حصار ساختمان ناپدید شد.

دختر همان جا روی کاه‌ها نشست، منتظر پدر.

شاب

شاید مدادشمعی ارغوانی از همه با دوام‌تر باشد. چون فقط یک بنفشه می‌روید و بعد ناپدید می‌شود، و یک رنگین‌کمان، که آن هم ناپدید خواهد شد.

حالا که دیگر قله نوک نداشت. دختر به جست‌وجوی جایی رفت که رنگین‌کمان برای پدیدار شدن انتخاب کرده بود.

همه‌جا پر از رنگ بود، روی پنجره‌های ساختمان هم. از دور چهارخانه‌های کوچک رنگی روی یکی از پنجره‌ها به شکل مردی بود نشسته بر اسب که اژدهایی را می‌کشت. و نزدیک‌تر، تصویر گرگی به دیوار آویخته و زیر آن پدر کنار زنی نشسته بود.

دختر راه درخت‌ها را پیش گرفت. هنوز در جست‌وجوی رد رنگین‌کمان. زیر درخت‌ها فقط برگ‌های تنک و خشک جمع شده بود. خش‌خش برگ‌ها زیر قدم‌ها یگانه صدای جاری در بالای کوه بود، تا نسیمی آمد، برگ‌های دیگر را لرزاند و خورشید را به انتهای آسمان نزدیک‌تر کرد.

همهٔ درخت‌ها و مسیرهای اطراف شبیه هم بود، پس دختر مسیر حرکت خورشید را پیش گرفت، پی‌اش می‌رفت که تاریک نشود و آن‌همه رنگ ناپدید نشوند. بعد بنا کرد به دویدن، هر آن تندتر، تا رسید به لبهٔ پرتگاه.

و آنجا، لبهٔ پرتگاه، آسمان تا زمین‌های دوردست کشیده می‌شد. خورشید می‌رفت که ناپدید شود، و پرتو ارغوانی بلندی پشت خود بر جای می‌گذاشت، آخرین رنگ روز را.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۷۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۶,۰۰۰
۷۰%
تومان