دانلود و خرید کتاب صوتی او و گربه اش
معرفی کتاب صوتی او و گربه اش
کتاب صوتی او و گربه اش نوشتهٔ ماکوتو شینکای و ناروکی ناگاکاوا و ترجمهٔ مژگان رنجبر است. اعظم حبیبی گویندگی این چهار داستان کوتاه ژاپنی و صوتی را انجام داده و کتاب کوله پشتی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی او و گربه اش
کتاب صوتی او و گربه اش حاوی چهار داستان کوتاه ژاپنی است که به زندگی چهار زن و گربههای آنها میپردازد. این مجموعه، شکنندگی و رنج و مشکلات موجود در برقراری ارتباط با دیگران را واکاوی کرده است. صاحبان هر کدام از این گربهها با احساسات آشنایی همچون تنهایی، افسردگی و اندوه دستوپنجه نرم میکنند و با حضور گربههایشان، امید و آرامش به زندگیشان بازمیگردد. ماکوتو شینکای، خالق انیمهٔ کوتاه «او و گربهاش» با همکاری ناروکی ناگاکاوا این اثر را نوشته است. گفته شده است که گربهها نقش مهمی در فرهنگ ژاپن دارند. مردم ژاپن از دیرباز عقیده دارند که گربهها مایهٔ خوشبختی و نشاط هستند. در برخی از آثار ادبیات ژاپنی، گربهها روایت اصلی داستان را بر عهده دارند. این کتاب به ما نشان میدهد که دوستی و رابطه با هر موجودی میتواند ما را در تاریکترین روزهای زندگیمان نجات دهد. زاویهدید داستانها دائماً بین انسان و گربه تغییر میکند. یکی از جالبترین بخشهای کتاب زمانهایی است که انسانها از دید گربهها روایت میشوند؛ گویی گربهها زبان و احساسات انسانها را درک میکنند.
اولین داستان کتاب او و گربهاش با راوی بینامی شروع میشود که در یک جعبهٔ مقوایی نزدیک ایستگاه قطار دراز کشیده و بیتفاوت، به دنیای اطراف خود نگاه میکند. او فکر میکند که پایان زندگیاش فرا رسیده، اما ناگهان در تاریکی، نور چشمان یک زن جوان را میبیند. این برخورد، سرنوشت آن دو را برای همیشه تغییر میدهد. این زن درگیر مشکلات عاشقانه است و نمیتواند معشوقش را رها کند. او گربهٔ کوچک درون جعبه را به خانه میبرد و نام «چوبی» را بر او میگذارد. نگهداری از چوبی به زن قدرت تصمیمگیری و اعتمادبهنفس میدهد و او را از سرگردانی رها میکند. ماکوتو شینکای و ناروکی ناگاکاوا در دومین داستان کتاب بهسراغ هنرمند جوانی میروند که نمیتواند تصمیم بگیرد به تحصیل ادامه دهد یا شغلی دائمی پیدا کند. او به یک گربهٔ ولگرد غذا میدهد و آرامآرام، به این گربهٔ کوچک علاقه پیدا میکند و او را به خانهاش میآورد.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
شنیدن کتاب صوتی او و گربه اش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ژاپن و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره ماکوتو شینکای
ماکوتو شینکای (Shinkai Makoto) با نام اصلی «ماکوتو نیتسو» در ۹ فوریهٔ ۱۹۷۳ به دنیا آمد. او کارگردان انیمهٔ ژاپنی است که پیشتر به طراحی گرافیک مشغول بود. او از اهالی استان ناگانو است و در دانشگاه چو در رشتۀ ادبیات ژاپنی تحصیل کرده است. از دوران مدرسه به ساخت و طراحی مانگا، انیمه و رمان علاقهمند بوده و امروزه در چندین نقد از او با عنوان «میازاکی جدید» نام برده شده است. پس از فارغالتحصیلی در رشتۀ ادبیات ژاپنی از دانشگاه چوو در سال ۱۹۹۶، همان سال در نیهون فالکام که یک شرکت سازندۀ بازیهای ویدئویی است مشغول به کار شد و برای چند سال بهعنوان طراح گرافیک فعالیت کرد. در این مدت او با «تنمن» آشنا شد. تنمن نیز در شرکت فالکام بهعنوان سرپرست تیم صدا جِی. دی. کِی، فعالیت میکرد که بعدها موسیقی متن بسیاری از فیلم های او را به ثمر رساند. شینکای در سال ۲۰۰۰ برای کار بر روی پروژۀ شخصیاش («صداهای ستارهای دوردست») از فالکام خارج شد. کتاب او و گربه اش حاوی چهار داستان کوتاه به قلم او است.
بخشی از کتاب صوتی او و گربه اش
«زمستان بسیار بسیار طولانی آمد و رفت؛ فصل شکوفههای گیلاس از راه رسید.
داشتم همراه چوبی که درون قفس حمل بود، کنار رودخانه زیر شکوفهها قدم میزدم. گلبرگهای صورتیِ کمرنگ در هوا مثل دود موج برمیداشتند.
لرزششان جریان هوایی را که برای چشم نامرئی بود نمایان میکرد.
کسی که کنارم بود یک بار بهم گفته بود: «تقصیر تو نیست؛ تو که نمیتونی احساس آدمها رو ببینی.»
این حرف باعث شد حس بهتری به خودم داشته باشم. تا آن زمان، خودم را بابت ناتوانی در خواندن ذهن مردم سرزنش میکردم. من نمیتوانستم آنچه را همه میدیدند ببینم؛ به همین دلیل اطرافیانم را آزرده میکردم.
حتی نمیتوانستم احساسات خودم را چندان درک کنم. با این فکر که درحقیقت احساسات آدمها را میفهمم اما وانمود به درک نکردنشان میکنم، مدتها ذهنم را بیفایده مشغول نگه داشته بودم.
شخصی این موضوع را بهم یاد داد؛ من به لطف چوبی با این شخص آشنا شده بودم.
شکوفهها در نسیم فرو میریختند.
«چوبی، قشنگه، نه؟» »
زمان
۵ ساعت و ۱۵ دقیقه
حجم
۲۸۹٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۵ ساعت و ۱۵ دقیقه
حجم
۲۸۹٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد