دانلود کتاب صوتی وقتی باران می بارد اثر لیزا د یانگ با صدای مریم پاک‌ذات | طاقچه
با کد تخفیف Salam اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۵۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی وقتی باران می بارد اثر لیزا د یانگ

دانلود و خرید کتاب صوتی وقتی باران می بارد

نویسنده:لیزا د یانگمترجم:علی شاهمرادیگوینده:مریم پاک‌ذاتانتشارات:آوانامه
۳٫۸ از ۱۱ نظر
۳٫۸ از ۱۱ نظر

برای خرید و دانلود  کتاب صوتی وقتی باران می بارد  نوشته  لیزا د یانگ  و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر،  اپلیکیشن طاقچه  را رایگان نصب کنید.

دانلود و خواندن کتاب در اپلیکیشن طاقچه

معرفی کتاب صوتی وقتی باران می بارد

کتاب صوتی وقتی باران می بارد نوشتهٔ لیزا د یانگ و ترجمهٔ علی شاهمرادی است. مهدی پاک ذات گویندگی این رمان عاشقانهٔ صوتی را انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی وقتی باران می بارد

کتاب صوتی وقتی باران می بارد، قصهٔ «کیت» و «بائو» است که در همسایگی یکدیگر بزرگ شدند و دوستان صمیمی یکدیگر در کودکی بودند. هنگامی که از پل نوجوانی تا بزرگسالی عبور کردند، رابطهٔ آن‌ها چیزی فراتر از دوستی بود. کم‌کم داشتند عاشق یکدیگر می‌شدند؛ تا اینکه یک شب همه چیز را برای کیت تغییر داد. در عرض ۲ سال، بائو نظاره‌گر این بود که دختر زیبا و موردعلاقه‌اش، دچار تغییراتی شده و به کسی تبدیل شده است که بائو دیگر او را نمی‌شناخت. کیت درون‌گرا و گوشه‌گیر شد و هر چقدر هم که بائو تلاش می‌کرد تا با او ارتباط برقرار کند، تمام تلاش‌هایش بی‌فایده به نظر می‌رسید. او آنجا را به مقصد کالج ترک کرد، اما قلبش را همراه کیت باقی گذاشت.

شنیدن کتاب صوتی وقتی باران می بارد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی وقتی باران می بارد

«امروز صبح با احساسی متفاوت از خواب بیدار شدم. به دنبال چیزی هستم و این برای من یک مفهوم جدید است. آشر مرا شوکه کرد وقتی دیشب به در خانه‌مان آمد. اما خیلی خوشحالم که این کار را انجام داد. او احساساتی را در من زنده کرد که مدتی طولانی بود از دست داده بودم. برای اولین بار در این دو سال واقعاً دلم می‌خواهد ببینم و احساس کنم زندگی واقعی چه‌شکلی است. دیشب وقتی به خانه برگشتم یک تماس از دست رفته‌ی دیگر از بیو داشتم. روز شنبه وقتی که تماس گرفت جواب تلفنش را ندادم. چون همان موقع تازه از کارناوال برگشته بودم و می‌دانستم اگر در آن لحظه صدای آشفته‌ی مرا می‌شنید، مستقیم به سمت خانه می‌آمد. دیشب هم وقتی زنگ زد جواب تلفنش را ندادم. نمی‌دانم چرا. احساس گناه می‌کنم. انگار جای خالی بیو را با آشر پر می‌کنم و حالا آمادگی این که این‌ها را به بیو بگویم ندارم. امروز کار به‌کندی پیش رفت اما بالاخره دارم به خانه می‌روم تا برای سورپرایز آشر آماده شوم. اصلاً نمی‌دانم چه بپوشم چون هیچ سرنخی از این که می‌خواهیم چه‌کار بکنیم ندارم. لباس شب بلند آبی‌ام را می‌پوشم و یک کمربند باریک قهوه‌ای بر روی آن می‌بندم.»

دیگران دریافت کرده‌اند

نظرات کاربران

maryann
۱۴۰۲/۰۱/۰۶

خوانش داستان بسیار عالی است البته نام را‌وی به اشتباه مهدی به جای مریم نوشته شده احساسات پیچیده انسانی در عاشقی خوب بیان شده که محور داستان بر موضوع تجاوز به دختری جوان شکل گرفته که احساس گناه هم دارد ولی

- بیشتر
23_ilove
۱۴۰۲/۰۲/۰۴

خیلی زیبا اما غم انگیز

اطلاعات تکمیلی

دسته‌بندی
شابکundefined
زمان۱۳ ساعت و ۲۲ دقیقه
قابلیت انتقالندارد
حجم۱ گیگابایت, ۷۹٫۹ مگابایت
زمان۱۳ ساعت و ۲۲ دقیقه
قابلیت انتقالندارد
حجم۱ گیگابایت, ۷۹٫۹ مگابایت