دانلود و خرید کتاب صوتی ساعت نحس
معرفی کتاب صوتی ساعت نحس
کتاب صوتی ساعت نحس نوشتهٔ گابریل گارسیا مارکز و ترجمهٔ کاوه میرعباسی و با صدای فرهاد اتقیایی است و انتشارات کتابسرای نیک (جیحون) آن را منتشر کرده است. این رمان برای مارکز جایزهٔ ادبی کلمبیا را به ارمغان آورد.
درباره کتاب صوتی ساعت نحس
این کتاب صوتی دربارهٔ زندگی روزمرهٔ یک شهر و روزمرگیهای شهروندانش است با کشیش و شهرداری که هر کدام سعی دارند مردم را به شیوهٔ خودشان رهبری کنند. این اتفاقات ساده کمکم باعث حوادث بزرگتری میشود که در ابتدا مردم حتی تصورش را هم نمیکردند.
شنیدن کتاب صوتی ساعت نحس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی برای کسانی که به رمانهای اجتماعی و انتقادی علاقه دارند مناسب است.
درباره گابریل گارسیا مارکز
گابریل خوزه گارسیا مارکِز در ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکده آرکاتاکا درمنطقه سانتامارا در کلمبیا متولد شده است. او رماننویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکرد. مارکز برندهٔ جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است.
آثار مارکز در سراسر دنیا به زبانهای زیادی از جمله فارسی ترجمه شدهاند. پاییز پدرسالار، عشق سالهای وبا و ساعت شوم از آن جملهاند.
گابریل گارسیا مارکز در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی ساعت نحس
روبرتو آسیس، که شب را در اتاقخواب بیقرار میچرخید و سیگار به سیگار میگیراند بیآنکه خواب به چشمش بیاید، دَم صبح نزدیک بود کسی را که هجونامهها را میچسباند موقع ارتکاب جرم غافلگیر کند. صدای خشخش کاغذ و تماس مکرر دستهایی را که آن را روی دیوار صاف میکردند جلوی منزلش شنیده بود. اما دیر پی برد قضیه چیست و هجونامه چسبانده شد. پنجره را که باز کرد، میدان خالی بود.
از آن لحظه تا دو بعد از ظهر که به زنش قول داد هجونامه را به فراموشی بسپارد، او به هزار جور استدلال متوسل شده بود تا آرام و قانعش کند. عاقبت، راه حلی را ازسر ناچاری پیشنهاد داده بود: برای اثبات قطعی بیگناهیاش، داوطلب شد به صدای بلند و در حضور شوهرش نزد پدرروحانی آنخل اعتراف کند. فقط با قبولِ تن دادن به این خفت بود که موفق شد او را مجاب کند. مرد، باوجود سردرگمیاش، جرئت نکرد گام بعدی را بردارد و کوتاه آمد.
زن، بیآنکه چشمهایش را باز کند، گفت: «همیشه بهتر است رکوپوستکَنده حرف بزنیم. مجسم کن چه مصیبتی میشد اگر شک به دلت میماند».
مرد، موقع خروج، در را چفت کرد. در خانهِ درندشتِ تاریک و روشن، وِزوِز پنکه برقی مادرش را شنید که در منزل مجاور به استراحت بعد از ظهر مشغول بود. زیر نگاه خوابآلود زنِ آشپز سیاهپوست، از یخچال برای خودش لیوانی لیموناد ریخت.
زمان
۷ ساعت و ۴ دقیقه
حجم
۳۹۲٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۷ ساعت و ۴ دقیقه
حجم
۳۹۲٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد