دانلود و خرید کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب
معرفی کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب
کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب داستانی از مت هیگ (Matt Haig) نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است که در ایران با همین داستان به شهرت رسیده است.
این کتاب صوتی با ترجمهی محمدصالح نورانیزاده و با صدای فاطمه فراهانی توسط انتشارات کتاب کوله پشتی منتشر شده است.
درباره کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب
تابهحال فکر کردهاید اگر این فرصت را داشته باشید که زندگیتان را با تصمیمهای دیگر ببینید، چه احساسی پیدا میکنید؟ قصهٔ کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب با نوجوانیِ «نورا» آغاز میشود؛ زمانی که میخواسته به یک شناگر حرفهای تبدیل شود. بعد به ۳۵سالگی نورا میآییم؛ چندین ساعت پیش از آنکه بمیرد. نورا بهسراغ کتابخانهای مرموز میرود تا بداند داستان زندگیاش با تصمیمهای دیگر چگونه میشد و اگر در جایی از زندگی انتخاب دیگری میکرد چه سرنوشتی در انتظارش بود. زندگی نورا پر از پشیمانی است، اما در این کتابخانه فرصتی برایش فراهم میشود تا اوضاعش را تغییر دهد. او این انتخاب را دارد که زندگی کنونیاش را با زندگی جدیدی عوض کند؛ مسیر شغلی جدیدی داشته باشد، روابط شکستخوردهاش را از نو بسازد و رؤیاهای کودکیاش را دنبال کند.
کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب رمان تکاندهندهای است که برندۀ جایزۀ گودریدز از نگاه مخاطبان شده است. این رمان از تأثیر انتخابهای کوچک و بزرگ در زندگی ما سخن میگوید و جایی میان زندگی و مرگ است. کتابخانهٔ درون این رمان صوتی، کتابخانهای بیانتهاست که داستان واقعی هر انسانی در آن منعکس شده است. این کتاب در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز نیز بوده است.
شنیدن کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب با صدای فاطمه فراهانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره مت هیگ
مت هیگ در سال ۱۹۷۵ در شفیلد انگلستان به دنیا آمد. او رماننویس و روزنامهنگار است. مت تحصیلاتش را در دانشگاه هال در رشتهٔ زبان انگلیسی و تاریخ به پایان برد. او آثار داستانی و غیرداستانی بسیاری برای کودکان و بزرگسالان نوشته است. مت هیگ در ۲۴سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا شد، اما توانست آن را پشت سر بگذارد و به زندگی باز گردد. رمان «کتابخانهٔ نیمهشب» یکی از آثار اوست.
بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب
نورا نُهونیم ساعت پیش از آنکه تصمیم به مردن بگیرد، با تأخیر به شیفت کاری بعدازظهرش در مغازهٔ «تئوری ریسمان» رسید.
در دفتر کار کوچک و بیپنجرهٔ مغازه به نیل گفت: «معذرت میخوام. گربهم مُرد. دیشب. باید دفنش میکردم. خب، یکی کمکم کرد دفنش کنم، اما بعدش توی خونه تنها شدم و نتونستم بخوابم. یادم رفت واسه صبح ساعت بذارم و تا ظهر بیدار نشدم و بعدش مجبور شدم سریع بیام.»
تمام حرفهایش حقیقت داشتند. فکر میکرد ظاهرش هم مُهر تأییدی بر حرفهایش باشد. صورتش آرایش نداشت، موهایش را شُلوول دماسبی بسته بود و همان پیشبند مخملکبریتیِ سبزرنگ دستدومی را به تن داشت که تمام هفته پوشیده بود. با یک نگاه میشد خستگی و ناامیدی را از ظاهرش خواند.
نیل نگاهش را از کامپیوتر بالا آورد و روی صندلیاش لم داد. کف دستهایش را روی هم گذاشت و نوک انگشتهای اشارهاش را به همدیگر چسباند، مثلثی رو به بالا تشکیل داد و بعد رأس مثلث را زیر چانهاش گذاشت. گویی کنفوسیوس است و دربارهٔ حقایق فلسفی عمیق کیهان تفکر میکند، نه که صاحب فروشگاه لوازم موسیقی باشد و با کارمندی سروکله بزند که دیر سر کار آمده. پوستر بزرگی از فلیتوود مک ۲ روی دیوار پشتسرش بود که گوشهٔ راست بالایش از دیوار کنده شده و مثل گوش سگ آویزان بود.
«ببین نورا، من ازت خوشم میآد.»
نیل آدم بیآزاری بود. مرد پنجاهوچندساله و عاشق سینهچاک گیتاری که دوست داشت جوکهای بیمزه تعریف کند و آهنگهای قدیمی باب دیلن را با کیفیت نسبتاً خوبی در مغازهاش زنده اجرا کند.
«میدونم که مشکلات روحیروانی داری.»
«همه مشکلات روحیروانی دارن.»
«خودت میدونی منظورم چیه.»
نورا بهدروغ گفت: «در کل حالم بهتره. نیازی به بستری شدن نیست. دکتر گفت افسردگی موقعیتیه. فقط مشکل اینجاست که پشتسرهم... موقعیتهای جدید واسه افسردگیم پیش میآد. اما توی هیچکدوم از این اتفاقات مرخصی نگرفتم، جز وقتی که مامانم... آره. جز اون موقع.»
زمان
۱۰ ساعت و ۲۸ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۱۴۹٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۰ ساعت و ۲۸ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۱۴۹٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
گوینده به شدت بد و غیر حرفه ای صحبت میکنه و بعضی جاها اشتباهت عجیبی میکنه مثلا به اگزیستنسیال میگه اگزیتانه سیال کتاب به این قشنگیو خراب کرده
من فقط نمونه رو گوش دادم یه لحظه مو به تنم سیخ شد. اگزیستانِ سیالیسم؟؟؟؟؟
به عنوان شخصی که زمان کافی برای مطالعه کردن نداره از داستان جذاب و سرگرم کننده کتاب خوشم اومد بر خلاف دوستان که از تلفظ گوینده ایراد زیادی گرفتن برای من مهم نبود در کل داستان جذابی بود یه جورایی
من کتاب رو همزمان با متن انگلیسی و صوت فارسی خوندم ،،، به نظر من خوب ترجمه شده بود ،،،، چون همزمان هم داشتم متن انگلیسی رو با صوت فارسی گوش میدادم انصافا خوب ترجمه شده صدای گوینده وقتی به
واقعا عالی بود تو دوران بد ناامیدی بودم و باخوندن این کتاب چشمام باز شد که چقدر راههای زیادی دارم برای زندگی کردن . عالی بود زندگی تا آخرین سربازی که تو زمین داریم فرصت بازی کردن داده بهمون و نباید
یکم تخفیف ها رو بیشتر کنید لطفا
کتاب عالیه گوینده هم یکی دو جا غلط داشت اما در کل صداشون خوبه و به نظر من رضایت بخش بود
من قبل تخفیف گرفتم ولی ارزش داشت و واقعا همذات پنداری کردم! یک تخیل واقعی یه نگاه جدیز به زندگی، ایده ی جالبی بود🌹
یکی از بی نظیر ترین کتاب هایی که گوش دادم با پایان بی نظیر و عالی ،دخترخانمی که خودکشی میکنه و بین مرگ و زندگیه و وارد کتابخانه ای میشه که پر از کتابه ،کتاب هایی که اگه تصمیم متفاوتی
موضوع کتاب بسیار شیرین است. ترجمه روان است،اما بهتر از این هم میتوانست باشد. اما گویندگی افتضاح است. گویندگی کتابی که شخصیت اصلی آن عاشق فلسفه است و ماجرا حول یک کتابخانه میگردد، حداقل باید نگاهی به فرهنگ نامها و