وودی آلن
وودی آلن، نویسنده و کارگردان شهیر آمریکایی، از آندست فیلمسازانی است که هیچگاه خودش را به ماندن پشت دوربین محدود نکرده است. او که کار خود را در دههی ۱۹۵۰ و با استندآپکمدی آغاز کرد، در آستانهی نود سالگی کماکان چنان مینویسد که گویی حس طنز در رگهایش جاری است. شوخطبعی آلن معمولاً مخاطب را به قهقهه نمیاندازد، اما او را به تفکر دربارهی خویش وامیدارد. بیننده میتواند در گوشهوکنار آثار آلن خودش را بیابد و با «خودِ دوستنداشتنیِ دوستداشتنیاش» مواجه شود. شاید رمز موفقیت آلن نیز در همین باشد... در این که با هوش و تیزبینی مخصوص به خود، همواره بر نقطهضعفهای آدمی دست گذاشته و ایدههایش را با نمایش بینقصیهای دنیا هدر نمیدهد.
بیوگرافی وودی آلن
وودی آلن در اول دسامبر سال ۱۹۳۵، در نیویورک متولد شد و با نام «آلن استوارت کوینگزبرگ» بزرگ شد و به مدرسه رفت. مادرش، نتی -که از مهاجرین اتریشی بود- کتابدار و پدرش، مارتین، -که از مهاجران روس بود- جواهرساز بود. البته مارتین هیچگاه سر یک کار بند نمیشد. او مدتی به فروشندگی پرداخت، بعد رانندهی تاکسی شد و کمی بعد سر از کافه درآورد. خانوادهی کوینگزبرگ در خانهای در بروکلین نیویورک زندگی و به زبانهای روسی، آلمانی، عبری، ییدیش و البته انگلیسی با یکدیگر صحبت میکردند.
آلن هشت سال از دورهی تحصیلش را در مدارس مذهبی گذراند و سپس یک سال به دبیرستان عمومی ۹۹ -که امروزه نامش به «آیزاک آسیموف» تغییر پیدا کرده است- رفت و سالهای آخر دوران متوسطه را در دبیرستان «میدوود» گذراند و در سال ۱۹۵۳ از آنجا دیپلم گرفت. یکی از تفریحات وودی آلن در طول دورهی دبیرستان، سرگرم کردن دیگران با اجرای شعبدهبازی و استندآپ کمدی بود که اغلب نیز با استقبال هممدرسهایهایش مواجه میشد.
آلن با پایان دورهی متوسطه از خانواده جدا شد و در همان زمان بود که نامش را به دلیل علاقه به وودی هرمان (کلارینیست جاز) به «هِیوود آلن» تغییر داد.
وودی آلن با اتکا به استعداد طنز خود، شروع به کسب درآمد از طریق نوشتن داستانهای طنز و فکاهی و فروش آن به روزنامهها کرد. او -که در همانسالها از اطرافیانش خواسته بود او را وودی صدا کنند- اغلب مطالبش را در حالی که سوار مترو بود و به سمت مدرسه میرفت مینوشت. یکی از جوکهایی که او در این دوره از زندگیاش نوشت و خیلی زود هم در روزنامهها چاپ شد، چیزی شبیه به این بود: «سالوس آدمیه که دربارهی آتئیسم کتاب مینویسه و بعد دعا میکنه که کتابش پرفروش بشه».
وودی پس از پایان دبیرستان به دانشگاه نیویورک رفت تا در رشتهی «ارتباط و فیلم» تحصیل کند، اما هنوز یک سال نگذشته بود که به دلیل عدم موفقیت در گذراندن درس «تولید تصاویر متحرک» قید ادامهی تحصیل را زد و دانشگاه را ترک کرد.
علاقهی وودی به سینما سبب شد تا در سال ۱۹۵۴ به آموزشگاه شهری نیویورک مراجعه کند و در آنجا «فیلم» بخواند، اما یک ترم هم دوام نیاورد. بعدها در مصاحبهای با نشریهی تایمز گفت که بزرگترین پشیمانی زندگیاش ناپخته عمل کردن در تصمیمگیری برای ترک تحصیلات دانشگاهی بوده است.
پس از این دو تجربهی ناموفق، وودی آلن تصمیم گرفت بهصورت خودآموز به مطالعه در حوزهی فیلم و سینما بپردازد. در همان دوران نزد نویسندهی مطرحی به نام «لاجس اِگری» به یادگیری نویسندگی پرداخت تا قلمش را صیقل داده و بتواند بهطور اصولی به این حرفه وارد شود.
فیلمها و کتابهای وودی آلن
ورود آلن به سطح بالای حرفهی نویسندگی خیلی زود راه یافت. او کار را با نوشتن برای یک نمایش محبوب تلویزیونی شروع کرد که نهتنها با استقبال بینندگان مواجه شد، بلکه تحسین منتقدان را نیز برانگیخت و نام او را در میان کاندیداهای دریافت جایزهی «امی» آن سال وارد کرد. با این حال و بهرغم شروع موفقیتآمیز، آلن خیلی زود از این کار خسته شد و تصمیم گرفت خودش نوشتههایش را اجرا کرده و استندآپکمدی را در بالاترین رده امتحان کند. نتیجهی کار باز هم رضایتبخش بود و اجراهای او در بین نیویورکیها از محبوبیت بالایی برخوردار شد.
در بازگشت به عرصهی نویسندگی، نخستین فیلمنامهی آلن با نام «تازه چه خبر پوسیکت؟» نامزدی جایزهی بهترین نویسندهی فیلمنامهی کمدی را، از سوی انجمن نویسندگان آمریکا برای او به همراه داشت. پس از نویسندگی، آلن با کارگردانی فیلم«چه خبر، تایگر لیلی؟» به وادی فیلمسازی قدم گذاشت؛ هرچند این فیلم در اصل یک فیلم ژاپنی بود که وودی آلن فقط با گفتار خندهآوری آن را دوبله کرد. در واقع نخستین حضور او در جایگاه کارگردان به معنای رایج در فیلم «پول را بردار و فرار کن» رقم خورد. آلن همانقدر که نویسندگی و کارگردانی را دوست داشت، به بازیگری هم بینظر نبود و در بسیاری از آثار خودش و دیگر کارگردانان بازی کرد.
وودی آلن یکی از نقاط عطف کارنامهی حرفهای خود را در سال ۱۹۷۷ ساخت. «آنی هال» با بازی او و «دایان کیتون» توانست چهار جایزهی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی و بهترین بازیگر زن را در پنجاهمین دورهی اسکار از آن خود کند. پس از این فیلم، آلن فیلم «منهتن» را ساخت که به گفتهی خود او در واقع ادای دینی بود به زادگاهش.
طی ده سال بعد، آلن فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرد تا اینکه در سال ۱۹۸۶ برای فیلمنامهی فیلم «هانا و خواهرانش» دومین جایزهی اسکار خود را کسب کرد.
آلن که از آغاز کار حرفهایش در سینما در دههی هفتاد میلادی، بهطور معمول سالیانه یک فیلم ساخته بود، با آغاز قرن ۲۱ میلادی کمی پرکارتر از قبل شد و در یک دورهی ده ساله، ۱۲ فیلم ساخت که یکی از آنها فیلم موفق «امتیاز نهایی» بود. او در سال ۲۰۱۱ کمدی-رمانتیک مشهور «نیمهشب در پاریس» را بر پردهی نقرهای سینما نمایش داد که سومین جایزهی فیلمنامهی اسکار را برایش به ارمغان آورد.
در دههی اخیر فیلمسازی آلن به روال سابق بازگشته و او طبق قانون نانوشتهی دوران حرفهای خود، در هر سال حداقل یک فیلم داشته است که از معروفترین آنها میتوان به «جَزمین غمگین» و «کافه سوسایتی» اشاره کرد.
زندگی شخصی وودی آلن همواره با حواشی بسیاری همراه بوده است. او تاکنون بیش از سه بار ازدواج کرده است و اکنون در کنار همسر فعلی خود، سون-یی پِروین، زندگی میکند.
وودی آلن علاوه بر فعالیتش در سینما، نوشتههای بسیاری نیز از خود به جا گذاشته است که برخی از آنها مقالات و نمایشنامههای چاپشدهی او در نشریات مختلف هستند. از جمله آثار ترجمهشدهی وودی آلن به زبان فارسی میتوان به کتابهای «مرگ در میزند»، «هرج و مرج محض»، «مُتل ماه عسل»، «مرگ/ خدا» و «دفاع از دیوانگی» اشاره کرد.