دانلود و خرید کتاب فلسفه دوستی الکساندر نهاماس

معرفی کتاب فلسفه دوستی

کتاب فلسفه دوستی جلد هشتم از مجموعه خرد و حکمت زندگی اثری از الکساندر نهاماس با ترجمه آیدین رشیدی است. این کتاب روی موضوعی دست گذاشته است که قرن‌هاست موضوع صحبت همه، از آدم‌های عادی تا فیلسوفان و شاعران بوده است: دوستی

کتاب‌های مجموعه خرد و حکمت زندگی فلسفه را ساده نمی‌کنند بلکه از ابهّتِ ترس‌آور آن می‌کاهند. پیشنهادهایی هستند برای تفکر، دعوت به اندیشیدن در زندگیِ روزمره و تأمل در مسائلی که هرروزه با آن مواجهیم، اندیشیدن به غایت و معنای زیستن، لذات دنیا، تنهایی، عشق، دوستی و ....

این کتاب‌ها نقطهٔ عزیمتی هستند برای فکر کردن به پرسش‌های ازلی ابدیِ انسانی و همچنین تعمق در خوشی‌ها و مصائبِ انسانی که در این گوشهٔ جهان و در این جای تاریخ پدیدار شده است. کتاب‌های این مجموعه نسخه نمی‌پیچند و سیاهه‌ای از اعمال نیک و بد پیش روی شما نمی‌گذارند؛ بلکه می‌خواهند به فهم بهتر زندگی و پرسش‌ها و تجربه‌هایمان کمک کنند؛ چراغی بیفروزند تا در این اتاق تاریکِ زندگی و در لحظاتِ دشوار، درکمان از پرسش‌های بی‌پایان انسانی روشن‌تر شود، بدانیم فیلسوفان و حکیمانِ جهان به این پرسش‌ها چطور فکر کرده‌اند؛ تا با فهمِ دقیق‌تر و دیدی بازتر بتوانیم در زندگی‌مان تصمیم بگیریم، مسئولیت تصمیم‌مان را شجاعانه برعهده بگیریم و با عواقب تصمیم‌هایمان آگاهانه روبرو شویم.

درباره کتاب فلسفه دوستی

دوستی فایده‌های زیادی دارد. مانند احساس عشقی که در دل ایجاد می‌کند و رنگ و عمقی که به زندگی می‌بخشد. رهایی آدم از تنهایی و خودخواهی و کمک برای مسئولیت‌پذیر و وفادار بودن، از جمله مزایای دیگر دوستی است. همه درباره دوستی صحبت کرده‌اند. از آدم‌های عادی گرفته تا فیلسوفان و شاعران، اما فلسفه دوستی به راستی چیست؟

الکساندر نهاماس در این کتاب این موضوع را میکاود: او از آنچه در قرون گذشته درباره دوستی گفته‌اند می‌نویسد و بازنمایی دوستی در هنر را نمایان می‌کند. ترکیب فلسفه و دوستی را امتحان می‌کند و جنبه‌هایی از دوستی را به ما نشان می‌دهد که شاید تا به حال از چشممان پنهان مانده بوده است. جنبه‌ها مثبت و منفی. او صحبتش را از ارسطو آغاز می‌کند چراکه معتقد است: «هر بحث جدی در باب دوستی از او آغاز می شود.»

کتاب فلسفه دوستی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

فلسفه دوستی را به تمام علاقه‌مندان به مطالعات فلسفی پیشنهاد می‌کنیم. این کتاب‌ها فلسفه را ساده می‌کنند و بنابراین، برای هر علاقه‌مندی، جذاب و تاثیرگذارند.

بخشی از کتاب فلسفه دوستی

در حقیقت، ما به گروه‌ها و اجتماعات مختلفی تعلق داریم که با هم همپوشانی دارند و وجودشان برای هویتمان ضروری است ـ‌برخی از آنها سلسله‌مراتبی‌اند و برخی نیستند. رابطهٔ ما با برخی از این اجتماعات 'انتسابی' است، یعنی به‌انتخاب خودمان نیست. برای نمونه، روابطی که براساس سن، گذشتهٔ خانوادگی، جنسیت، نژاد و قومیت شکل می‌گیرند از این دسته‌اند. برخی روابط دیگر 'اکتسابی'اند، یعنی بر اساس توانایی‌ها و احتمالات خاص موقعیتمان شکل می‌گیرند: شغل یک نمونه از این روابط است؛ ازدواج (در جامعهٔ غربی امروزی) نمونهٔ دیگری از آن است؛ دوستی نیز یکی دیگر از این نوع روابط است. فمینیسم توجه ویژه‌ای به دوستی دارد، زیرا برای کسانی که در ساختارهای موجود جامعه جای نمی‌گیرند به‌شدت رهایی‌بخش است: دوستی‌ها می‌توانند عاملان تغییر اجتماعی باشند.

اما اینکه دوستیِ شخصی را الگویی برای روابط اخلاقی، سیاسی یا اجتماعی بدانیم با محدودیت‌های بزرگ‌تری روبه‌روست. با توجه به اینکه باید کسی را بشناسیم تا برایمان مهم شود، وقتی با گروه‌هایی سروکار داریم که آن‌قدر بزرگ و پیچیده‌اند که سخت می‌شود با الفت و دوستی و تعهد شخصی حفظشان کرد، باید بی‌طرفی و نگاه غیرجانب‌دارانه را سرلوحهٔ کار قرار دهیم. اگر بخواهیم حقوق اساسی ـ‌بشر ـــــ را به همهٔ انسان‌های دنیا تسرّی دهیم و انتظار داشته باشیم که دیگران نیز این حقوق را برای ما قائل باشند، چاره‌ای نداریم جز اینکه سعی کنیم بی‌طرفانه بیندیشیم. جانب‌داری و پیش‌قضاوت شاید در کُنهِ ذهن ما خانه کرده باشد ـ‌آگاهی از همهٔ چیزهایی که به‌سبب موقعیت خاصمان برایمان ارزش دارند یا نفرتمان را برمی‌انگیزند بسیار دشوار است‌ـــــ اما به همین دلیل باید سعی کنیم، در پرتو آگاهی از دیگران، در خودمان دقیق‌تر شویم.

نوع دیگری از تبعیض و تعصب هم هست که اجتناب‌ناپذیر است ـ‌البته اگر 'تعصب' کلمهٔ درستی باشد برای اطلاق به تعهدمان به کسانی که بیش‌ازهمه برایمان اهمیت دارند. این نوع تعصب و جانب‌داری در واقع تعهداتی است که نه می‌توانیم و نه درست است که کنارشان بگذاریم. برخی از آنها، مثل اینکه کمک به دوستانمان را بر رعایت حال غریبه‌ها ارجح می‌دانیم، کاملاً آگاهانه‌اند. برخی دیگر ممکن است چندان آگاهانه نباشند، مثلاً دوستان در مواجهه با عیوب یکدیگر آسانگیرترند و در مورد فضیلت‌هایشان دست‌ودلبازتر از حدی هستند که 'از حیث منطقی' کفایت کند؛ دوستی، که بعدتر می‌بینیم گاهی با اخلاق در تعارض قرار می‌گیرد، ممکن است با معیارهای شناختی ما نیز در تضاد باشد. به‌علاوه،‌ شاید بپذیریم اصول اخلاقی و سیاسی حکومتی عادل بر همگان اعمال شود، ولی هرگز نمی‌پذیریم اصولی که بر دوستی ما حاکم‌اند، بر روابط دیگران نیز اعمال شوند هرچقدر هم این اصول کامل باشند، و این کار شدنی باشد.

اینکه دوستی نوعی انفصال یا عصیان است از ایرادات آن نیست بلکه از خوبی‌های آن است، زیرا 'امکان حمایت اجتماعی را برای افرادی خاص مهیا می‌کند که ارزش‌های نامتعارف و سبک زندگی نابهنجارشان آنها را قربانیِ تعصب دیگران می‌کند... به‌واسطهٔ این سبک زندگی‌های نامتعارف که با کمک دوستی حفظ می‌شوند، نیروهای کارآمدی برای تغییر اجتماعی پدید می‌آیند'. اما دوستی حتی یا بهتر بگوییم به‌خصوص‌ـــــ امروز که کاملاً در قلمرو خصوصی قرار دارد اصلاً نمی‌تواند شالوده‌ای باشد که سیاستی جدید و عادلانه‌تر را بر آن بنا کرد. 

فاطمه
۱۴۰۰/۱۰/۰۵

کتاب خوبیه فقط خیلی جاها یک مطلب رو زیادی کش می‌ده و توضیح می ده.

مهدی
۱۴۰۱/۰۱/۲۸

چرا لینک درست نکرده اید برای یادداشت ها. آدم کلافه میشه😠😠😠

Amir G
۱۴۰۲/۱۱/۰۱

عنوانی زیبا ولی… کتاب در حالت کلی حرف های قشنگی هم داشت ولی به شدت خسته کننده میشه و مطالب رو کش میده، مطالب جانبی اونقدر گفته میشه که حوصله سر بر میشه وگرنه حجم کتاب به هیچ وجه اینقدر نبود پ.ن:

- بیشتر
vafadar
۱۴۰۱/۰۵/۰۴

یه کد تخفیف گیرم اومده بود ، چک کردم نشر گمان جز اوناس که تخفیف رو قبول نمیکنن ، اصلا حال نکردم با این حرکتت نشر گمان ، ضایع هستی خروار خروار ...

ما برای هر دسته از دوستانمان جنبهٔ متفاوتی از شخصیتمان را بروز می‌دهیم. کاملاً ناخودآگاه می‌بینم که جلو یکی از دوستانم شوخ‌طبعم، جلو دیگری بزرگ‌منش و بخشنده، جایی دیگر بدخلق و ناخن‌خشک، با کسی خردمند و باوقار و با دیگری سبک‌سر و بی‌خیال. با تعجب به خودم می‌نگریستم که چگونه چهره‌ام نزد هر دوست ناگهان تغییر می‌کند. [۷] اگر دوستتان را در جمع دوستان دیگرش ببینید، احتمالاً کمتر از او خوشتان می‌آید، زیرا جنبه‌هایی از شخصیت او را می‌بینید که وقتی پیش شماست دلیلی برای بروزشان ندارد.
Hengameh Khosravi
ویل دورانت در تاریخ تمدن می‌نویسد اولین چیزی که پارسیان به فرزند می‌آموختند هنر زندگی بود.
مروارید ابراهیمیان
میان تمام فرصت‌های عطاشده به انسان فانی و از میان تمام سرنوشت‌های مقدر، تا زمانی که دیوارهای این زندان مرا تنگ در بر گرفته‌اند، حتی اگر جهانی میان من و تو فاصله اندازد، تو را در بندبند وجودم نگاه خواهم داشت، نه با لب‌های خاموش و نه با رویِ برگرفته تو را در خود نگاه خواهم داشت، در خیالم تو را در آغوش می‌کشم، هر لحظه و هرجا پیشم خواهی بود. [۶۱
shadi
ارسطو می‌گوید حتی اگر همهٔ دیگر چیزهای نیکِ جهان را به ما ببخشند، هیچ‌کس نمی‌پذیرد که بی‌دوست زندگی کند.
مروارید ابراهیمیان
ارسطو می‌گوید بعضی از ما به این دلیل جذب دیگری می‌شویم که نفعی از آن رابطه به دست می‌آوریم؛ بعضی به‌دلیل لذتی که می‌بریم وارد رابطه با دیگری می‌شویم؛ و بعضی هم کشیده می‌شویم به‌سمت آرِته (aretê) یا "کمالِ" طرف مقابل ـ‌یا به‌عبارتی معروف‌تر "فضیلت"، که همان‌طور که خواهیم دید معنای آن نزد ارسطو با ما متفاوت است. [۹]
مروارید ابراهیمیان
به عقیدهٔ ارسطو چیزهایی که به آنها اهمیت می‌دهیم در نهایت در یکی از این سه دستهٔ بنیادین جای می‌گیرند: منفعت عملی، لذت و فضیلت.
احسان رضاپور
در فصل قبل دیدیم که سورن کی‌یرکگور اصرار داشت عشق مسیحی به همسایه بر همهٔ اشکال دوستی برتری دارد. استدلال او درست است که می‌گوید ارجح دانستن یعنی فرق گذاشتن. به‌عقیدهٔ او، تمایز قائل شدن میان یک نفر با بقیهٔ مردم دنیا و عشق ورزیدن به یک نفر بیش از دیگران "به‌نوعی به سخره گرفتن خداست"
marzieh rezaee
ارسطو قبلاً متذکر این نکته شده بود که دوستان قاعدتاً باید زمانی دراز را کنار هم بگذرانند و این کار وقتی عدهٔ دوستان زیاد باشد بسیار دشوار است. اینکه کسی خود را صمیمانه وقف عده‌ای بسیار کند نه‌فقط شدنی نیست، بلکه از لحاظ روانی پرهزینه و آشفته‌کننده است.
marzieh rezaee
می‌توانستیم با هم حرف بزنیم و بخندیم و به هم مهربانی کنیم. می‌توانستیم در لذتی که کتاب می‌دهد شریک شویم. در غم‌وشادیِ یکدیگر شریک بودیم. جدل‌هایمان بی‌غرض بود، مثل موقعی که آدم با خودش در کشمکش است. معدود مشاجراتی نیز که رخ می‌داد نمک یکدلی‌مان بود. از هم یاد می‌گرفتیم و به هم می‌آموختیم. هرکداممان را که نمی‌دیدیم دلمان برایش تنگ می‌شد و وقتی بازمی‌گشت شادمانه خوشامدش می‌گفتیم.
مروارید ابراهیمیان
در پیِ دارو مباش، "کوه‌ها" همانا مردان خردمندند، "گیاهان" را بگیر همان کتاب‌های ایشان، و "مرگ" چیزی جز نادانی نیست، و "حیات" و "زنده‌شدن" نیز همان آگاهی و خرد است، یعنی آن اکسیر حیات همان دانشی‌ست که حکیمانِ خردمند در سخن و کتاب‌هایشان ثبت کرده‌اند.
مروارید ابراهیمیان
بعضی دیگر معتقدند گوهر دوستی آنجا نهفته است که دوستان سنگ صبور یکدیگرند و رازهای مگوی‌شان را با هم در میان می‌گذارند.
مروارید ابراهیمیان
"کارهای زمانه میل به ادبار دارد، و عدل ناپیدا و جور ظاهر، و علم متروک و جهل مطلوب."
مروارید ابراهیمیان
هریک از دوستی‌های ما ـ برخی کمتر و برخی بیشتر ــ جزئی از فردیت شخصیت‌مان را تشکیل می‌دهند. هریک ما را به مسیری خاص و متفاوت با دوستی‌های دیگر می‌کشانند. این وضعیت ممکن است خود ما را به وجودی چندپاره تبدیل‌کند که بدون دلیل، وحدت یا انسجام در جهات مختلف در حرکت است. اما این خودِ چندپاره چیزی است که همهٔ ما در ابتدا با آن روبه‌روییم ــ خودی تصادفی که از اجزایی اتفاقی تشکیل شده است، اجزایی که در زمان‌ها،‌ در زمینه‌ها و از آدم‌های مختلف، از کتاب‌ها، تصاویر و موسیقی‌های متنوع و از محیط‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی گوناگون برداشته شده‌اند. فردیت مستلزم آن است که این اجزا در یک کل سامان داده شوند تا دیگر اتفاقی نباشند ــ کلی منسجم که هریک از این اجزا در پدید آمدن آن آشکارا سهیم‌اند.
مهدی
از میان تمام فرصت‌های عطاشده به انسان فانی و از میان تمام سرنوشت‌های مقدر، تا زمانی که دیوارهای این زندان مرا تنگ در بر گرفته‌اند، حتی اگر جهانی میان من و تو فاصله اندازد، تو را در بندبند وجودم نگاه خواهم داشت، نه با لب‌های خاموش و نه با رویِ برگرفته تو را در خود نگاه خواهم داشت، در خیالم تو را در آغوش می‌کشم، هر لحظه و هرجا پیشم خواهی بود.
Sav
همان‌طور که کیث توماسِ تاریخدان گفته است، دوستان اساساً بر سه نوع بودند: "خویشاوندان نسبی و سببی که می‌شد بی رودربایستی از کمک و مشورتشان بهره‌مند شد... متحدان، پشتیبانان و شرکا که در وقت نیاز می‌شد رویشان حساب کرد... و کسانی که دوستی اجتماعی عمومی‌تری با هم برقرار می‌کردند که بیرون از دایرهٔ نزدیکان شکل می‌گرفت. این نوع دوستی نیز معمولاً ناظر به فایده بود."[۹] در تمام این موارد "ارزش دوستان به فایده‌شان بود و لازم نبود که حتماً از هم خوششان بیاید". [۱۰]
marzieh rezaee
ودخواسته و آزادانه شکل بگیرد که در آن نه‌فقط روان‌هایشان این لذتِ تمام را درک کند بلکه بدن‌هایشان نیز در این اتحاد شریک شود، چنان‌که مرد به‌تمامی درگیر رابطه شود، قطعاً این دوستی کامل‌تر و پربارتر خواهد بود. اما این جنس تاکنون موفق به ایجاد چنین رابطه‌ای نشده است و مکاتب باستانی نیز متفق‌القول زن را از آن بیرون دانسته‌اند.
marzieh rezaee

حجم

۷۴۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۷۴۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان