کتاب اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی
معرفی کتاب اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی
اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی اثر رضا داوری اردکانی است. کتاب حاضر یکی از آثار برگرفته از طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور است.
طرح جامع اعتلا مجموعه پروژههایی بههمپیوسته و مسئلهمحور است که بر مبنای منشور پژوهشگاه در سالهای اخیر مبنی بر درپیشگرفتن رهیافت بومی و کاربردیسازی علومانسانی شکل گرفته و برپایة خردجمعی و تعاطی افکار خبرگان، نخست طی یک سال و نیم، از گذرگاه انجام فاز مطالعاتی و تدوین RFP عبور کرده سپس وارد اجرای طرحها شده است.
این طرح کلان برپایه این منطق شکل گرفت که برای بومیسازی و کاربردیسازی علومانسانی لازم است سه مقولة مهم بهصورت متمایز کاویده شوند و نهایتاً از همة طرحها تلفیق صورت گیرد.
۱.مبانی و ریشههای علومانسانی جدید ارزیابی و نقد شوند. (کارگروه مبانی)
۲. قلمرو و فرایند شکلگیری و سیر تاریخ ورود و استقرار این رشتهها در ایران نظر افکنده شود و نقد گردد. (کارگروه بازشناسی انتقادی و تاریخ)
۳. شیوهها و مظاهر کاربست آنها و تعامل این رشتهها با جامعة ایران در چرخة ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. (کارگروه کاربست)
از گذرگاه این کندوکاوها، اتصال یا عدم پیوند آن با گنجینههای میراثی و تناسب یا تغایر احتمالی آنها نسبت به نیازهای جامعة امروز روشن میشود. از سوی دیگر، این طرحها با تکیه بر میراثهای فرهنگ بومی و دینی و با پشتوان بهرهگيری از مطالعات جهانی و ملّی و بهصورت شبکه برنامه محصولگرا و همافزايانه شکل یافتهاند و با رویکرد بینرشتهای و با مشارکت محققان توانای پژوهشگاه و صاحبنظران سرآمد سطح ملّی تدوین شدهاند.
درباره کتاب اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی
از زمانِ شکلگیری تمدن و اجتماع بشری، «زیست اخلاقی» به یک مسئله بدل شده است. این پرسش که «کدام عمل از حیث اخلاقی رذیلت است و کدام فضیلت» همواره فکر و ذهن آدمیان را به خود مشغول داشته و مباحث و مناقشات گستردهای را رقم زده است. اما در جهان امروز، با فروپاشی بسیاری از پیشفرضها و اسطورههای برسازندۀ مبانی اخلاق، این مسئله اهمیتی مضاعف یافته است که مبانی اخلاق و شروط کشف و تحقق آن چیست؟
در همین مسیر، استاد، دکتر رضا داوری اردکانی، در اثرِ حاضر به بررسیِ موضوعِ اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی پرداخته است. این دفتر حاوی گزارش پژوهشی است درباره اخلاق و مقام آن در زندگی انسانی و وضعی که در کشور ما پیدا کرده است و نسبتی که با علم و آموزش و پژوهش و بهخصوص با علوم انسانی دارد.
فارغ از ضرورت موضوع و محتوای ارزشمندِ اثر، باید خاطرنشان کرد: نگارندۀ این اثر خود از بزرگترین اندیشمندان ایرانِ معاصر است. ازاینروی، این کتاب بیش از آنکه یک پژوهش متعارف دانشگاهی باشد، نظریهپردازی یک اندیشمند اصیل و بسیار مجرّب است. البته استاد در این راه، خود را به شیوههای نگارشِ آکادمیک و قواعد دستوپاگیر مقالهنویسی و ارجاعدهی محدود نکرده و کوشیده است تا یافتههایش را به شیوایی تبیین کند.
بخشی از کتاب اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی
جهان کلی شئون و وجوه بسیار دارد و در این عالم است که شئون دین و سیاست و اخلاق و علم و هنر از هم تفکیک شده و مقامی تازه پیدا کردهاند یا لااقل میتوانیم بگوییم که یکی در قیاس با دورانها و جهانهای سابق کماثر شده و شأن دیگر اهمیت بیشتر یافته و حتی دایرمدار کار جهان شده است. بههرحال علم و سیاست در جهان جدید دو شأن عمدهاند. در علم دروغ وجود ندارد و گزارش احکام نادرست بر اثر اشتباه را دروغ نمیخوانند، بلکه به آن خطا اطلاق میکنند. اما در عالم سیاست خبر و انتشار آن، اگر نه بهطور مطلق، غالباً و بیشتر در اختیار قدرت است یا باید با نظام قدرت سازگار باشد و چون چنین شده است میگویند سیاست با اخلاق کاری ندارد و به آن گوش نمیدهد. اما آیا فهم جهان این وضع را میپسندد و اگر میپسندد و آن را روا میدارد، چگونه خبردادن برخلاف قاعدة گردش جهان و فهم آن را دروغ بدانیم و بگوییم حکومت دروغ میگوید. اما آدمیان همیشه و در همهجا از یک فهم و یک نظم اطاعت نمیکنند و حتی گاهی قصد خلاف و سرپیچی در سر میپرورند آنها توان و نیروی سرپیچی را از کجا آوردهاند؟ فهم تازه و سرپیچی از نظم موجود با هم ملازماند. سرپیچی از جایی آمده است که فهم آغاز شده است. فهم و سرپیچی و تاریخ و مرگ با وجود بشر در زمین قریناند. آدم با نافرمانی از بهشت به این زمین تبعید شد. اگر نهی و منع تخلفناپذیر بود، آدم ناگزیر به آن سر مینهاد و همچنان بهشتی میماند، اما همین که کسی را از کاری منع و نهی میکنند برای او اختیار قایلاند. به آدم هم اختیار داده شده است. اصلاً تشریع با فرض اختیار مناسبت دارد. مشکل این است که اگر آدم به نهی و منع گوش کرده بود دو سر حلقة آفرینش به هم نمیرسید و «لو لاک لما خلقت الافلاک» مخاطب نداشت و موجودی که باید مظهر تام اسمای الاهی باشد به وجود نمیآمد و خلقت ناقص میماند. اگر بگویند این مطالب ربطی به اخلاق ندارد، توجه کنند که جستوجوگر باید به هر جا سر بزند تا ببیند مطلوبش آنجا هست یا نیست. وقتی میخواهیم بدانیم اخلاق چیست، باید به اصل و آغاز برویم و ببینیم آیا واقعاً انسان موجود (یا حیوان) اخلاقی است. این تعریف و وصف انسان را چه بپذیرند چه نپذیرند، به نظر من اخلاق در زندگی آدمی چیزی است نظیر و بدیل عقل. اگر میگویند همة آدمیان اخلاقی نیستند، میگویم همه کموبیش احساس اخلاقی دارند و مگر همة آدمیان عاقلاند؟! معمولاً میگویند و میپرسند که اخلاق حکم خرد یا فرع آن است. این سخن ظاهراً موجه، انتزاعی و صوری است و به این جهت باید اندیشید که چگونه اخلاق فرع عاقلبودن است. اگر منظور از عقلْ عقل عملی باشد، وقتی گفته میشود انسان عاقل است مثل این است که بگویند انسان اخلاقی ـ سیاسی است و اینجا دیگر بحث اصل و فرع مطرح نیست. اگر واقعاً میدانستیم عقل چیست و چرا و چگونه به نظری و عملی تقسیم شده است، مسئلة اخلاق هم روشن میشد. در این تأمل مخصوصاً باید مواظب باشیم که میان اخلاقیبودن انسان و پدیدآمدن علم اخلاق و وجود عقل یا ظهور بحث عقلی اشتباه نکنیم.
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۸ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۸ صفحه