کتاب درآمدی بر فلسفه های معاصر غرب
معرفی کتاب درآمدی بر فلسفه های معاصر غرب
درآمدی بر فلسفه های معاصر غرب کتابی نوشته دکتر محمد اصغری است که فلسفه معاصر غرب را از از هوسرل تا روتی برسی کرده است.
درباره کتاب درآمدی بر فلسفه های معاصر غرب
فلسفههای معاصر غرب بهمثابه جنگلی پر از درختان کوتاه و بلند است که چنان درهم تنیده شدهاند که گاهی تشخیص ریشهها، تنهها و شاخ و برگهای آنها از یکدیگر دشوار میشود. این وضعیت فلسفههای معاصر مغرب زمین است که تنها یک صفت برای آنها مناسب است: تنوع و کثرت. بیشک عصر ما عصر استقبال از تفاوتها و کثرتها و دوری از اینهمانیها و وحدتهایی است که از افلاطون تا هایدگر، فیلسوفان آن را قلمرویی یگانه میدانستند که حقیقت در آن خانه دارد. البته این تنوع و پیچیدگی از یک سو، محصول بافت تاریخی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فلسفی، علمی، هنری و رسانههای جمعی قرن بیستم است و از سوی دیگر، همین بافت نیز بیتأثیر از فلسفهها و اندیشههای فلسفی و علمی به ارث رسیده از قرن نوزدهم نیست. بنابراین، تعامل بین این دو عامل و تأثیر و تأثر از یکدیگر قابل چشمپوشی نیست.
این کتاب علاوه بر طرح هسته مرکزی اندیشه این فیلسوفان سه گزینه را نیز در تشریح فلسفههای فیلسوفان معاصر رعایت کرده است. این سه گزینه عبارتاند از «دورههای» فکری که تقریباً نزد بسیاری از فیلسوفان معاصر برخلاف فیلسوفان مدرن امری بدیهی است و در بسیاری از کتابها به صراحت به این گزینه اشاره نشده است؛ «نفوذ فیلسوفان» و «نفوذ» آن فیلسوف بر سایرین. شکی نیست که فیلسوفان معاصر در شبکه روابط فکری خود از یک سو از فیلسوفان گذشته و روزگار خویش الهام گرفتهاند و از سوی دیگر تأثیر خود را بر اندیشه فلسفی فیلسوفان زمان خویش و فیلسوفان بعدی گذاشتهاند.
این کتاب بهنحوی حاصل چندین سال تدریس نویسنده در حوزه فلسفه معاصر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه تبریز است. از آنجا که غالب کتابهایی که دانشجویان فلسفه مجبورند برای آشنایی با فلسفه معاصر بخوانند کتابهای ترجمهای هستند و در حوزه فلسفه معاصر کتابهای تألیفی کمتر از انگشتان یک دست هستند و از طرفی شمول سه حوزه بزرگ فلسفی یعنی «فلسفههای قارهای»، «فلسفههای تحلیلی» و «فلسفههای پراگماتیستی» را همزمان دربرندارند؛ لذا برای رفع این کاستی مهم و غیرقابل اغماض، این کتاب به زبان ساده و گویا فلسفههای معاصر و فیلسوفان برجسته در جریانها و مکاتب فلسفی این دوره مهم را برای دانشجویان بیان میکند.
خواندن کتاب درآمدی بر فلسفه های معاصر غرب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مخاطب این کتاب بیشتر دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فلسفه هستند.
بخشی از کتاب درآمدی بر فلسفه های معاصر غرب
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس مشهور امریکایی، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بینشهای جدیدی را در افق فلسفی غرب چه در امریکا چه در اروپا و حتی چه در ژاپن به وجود آورد. نظریات فلسفی او، که به پراگماتیسم مشهور شد، در سراسر امریکا و جهان بهسرعت انتشار یافت؛ نظریاتی از قبیل نظریه پراگماتیکی حقیقت، تجربهگرایی رادیکال، نظریه پراگماتیکی معنا، توجیه ایمان، معنای تجربه و فلسفه دین از مهمترین اندیشههای جیمز است که در اینجا به برخی از آنها اجمالاً نگاهی خواهیم انداخت.
ویلیام جیمز پنجمین فرزند هنری جیمز در ۱۱ ژانویه ۱۸۴۲ در نیویورک در خانوادهای بسیار مذهبی به دنیا آمد. شفلر در توصیف فضای خانه پدری جیمز مینویسد که «فضای خانواده گرم و دوستداشتنی و در عین حال عقلانی و منطقی بود و عقاید در تبادل آزادانه نظرات و بدون دیکتهشدن از بالا شکل میگرفتند. پدر موضوع برانگیزانندهای مطرح میکرد و آن را به میان بچهها میانداخت تا با آن دندانهایشان را تیز کنند و در اشتیاق رد نظر او یا کسی دیگر هنر اندیشیدن جدلی را بیاموزند (شفلر ۱۳۸۱: ۱۵۰). مشخص است که در چنین فضایی که بحث و استدلال و گفتوگو حاکم بود تصور اینکه یکی از پنج بچه این خانواده فیلسوف شود، چندان دور از انتظار نبود. جیمز در هجده سالگی به هنر نقاشی بهویژه به نقاشیهای هنرمند امریکایی، ویلیام هونت، علاقهمند شد و چیزی نگذشت که از رفتن به سراغ هنر دلزده شد و از آن دست کشید، ولی ذوق هنری تا آخر عمر در سبک نوشتاری تمامی نوشتههای جیمز دیده میشود. جیمز در سال ۱۸۶۱ برای خواندن شیمی و آناتومی تطبیقی به مدرسه علمی لارنس در هاروارد رفت. سه سال بعد وارد مدرسه پزشکی هاروارد شد. در سال ۱۸۶۹ مدرک پزشکیاش را گرفت ولی به دنبال طبابت نرفت، در عوض در سال ۱۸۷۳ مربی آناتومی و فیزیولوژی در هاروارد شد. در سال ۱۸۷۵، به تدریس روانشناسی در هاروارد پرداخت و در سال ۱۸۷۹ تدریس فلسفه را شروع کرد. از همین زمان (۱۸۷۹) به بعد در مقام فیلسوف بزرگ در امریکا صاحب شهرت شد. بسیاری از مقالات و کتابهای او از این دوره به بعد نوشته و منتشر شدند. اما در عین حال سختترین سالهای عمر جیمز نیز بود، چون پدرش را در سال ۱۸۸۱ از دست داد و سال بعد مادرش از دنیا رفت و سه سال بعد سومین فرزندش، هرمان، به خاطر ذاتالریه فوت کرد. او تدریس فلسفه را تا ۱۹۰۷ ادامه داد و در همین سال بازنشسته شد و در ۱۶ اوت ۱۹۱۰ درگذشت.
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خوبیه هرچند بیشتر به فلاسفه قاره ای پرداخته تا تحلیلی