دانلود و خرید کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی الن کلین ترجمه مهدی قراچه‌داغی
تصویر جلد کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی

کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی

نویسنده:الن کلین
انتشارات:نشر البرز
امتیاز:
۴.۲از ۳۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی

کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی اثری از الن کلین با ترجمه مهدی قراچه داغی است. این کتاب به شما ۵۲ راهکار برای متحول کردن زندگی پیشنهاد می‌کند تا دیگر به هیچ چیز و هیچ کسی اجازه ندهید که روز، حال خوب و زندگی شما را تحت تاثیر خود قرار دهد.

درباره کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی

نمی توانی روز مرا خراب کنی اثری بی‌نظیر است که قرار است به شما بیاموزد چگونه در برابر رفتارهای اشتباه دیگران و همچنین موقعیت‌های ناراحت‌کننده واکنش نشان دهید تا روزتان خراب نشود. الن کلین در این کتاب ۵۲ راهکار را معرفی می‌کند که به شما در متحول کردن زندگی کمک می‌کنند. 

هر بخش از این کتاب سه موضوع را با مخاطبان درمیان می‌گذارد: بخش اول که با نام تماس بیدار شونده شناخته می‌شود از موقعیت‌هایی حرف می‌زند که توانایی تخریب یک روز خوب را دارند. این موقعیت‌ها می‌تواند از هرچیزی باشد. از یک اتومبیل که در اتوبان جلوی شما می‌پیچد گرفته تا حرف زشتی که یکی از همکارانتان به ناحق حواله شما می‌کند. بخش بعدی مراحل عملی برای چرخش را به شما می‌آموزد. این تمرین پیگیری نام دارد. شما می‌توانید هر چیزی را به طور دیگری ببینید و برای خودتان تعبیر و تفسیر کنید. مثلا همان اتومبیلی که جلوی شما پیچیده است؛ حقیقت این است که ما دقیقا نمی‌دانیم چه اتفاقی برای راننده آن اتومبیل افتاده است، اگر متوجه شویم که یکی از عزیزانش در بیمارستان است، شاید حق را به او بدهیم. 

بخش سوم هم قرار است به ما کمک کند تا دیدگاهی تازه و درست به دست بیاوریم. دیدگاهی که هم لب ما را به خنده بگشاید و هم کمکمان کند تا از اتفاقی که رخ داده است، صرف‌نظر کنیم.

الن کلین در کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی، داستان‌های طنز بسیاری می‌نویسد که به شما در درک موضوع کمک می‌کنند. او همچنین از نقل‌قول‌های الهام‌بخش بسیاری استفاده می‌کند تا مطالب بیان شده را واضح کند و همچنین انگیزه برای تغییر زندگی را در وجودمان زنده نگه دارد.

کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی یک کتاب عالی برای تمام افراد است. با این حال اگر از خواندن کتاب‌های حوزه موفقیت و خودیاری لذت می‌برید، این کتاب گزینه عالی برای شما است. 

درباره الن کلین 

آلن کلین ۲۶ آوریل ۱۹۳۸ متولد شد. او یکی از پیشگامان ژلوتولوژی (Gelotology) و طنز درمانی است. او در سال ۱۹۷۴ همسرش را که ۳۴ ساله بود بر اثر بیماری از دست داد و همین الهام‌بخش او شد تا به سراغ طنز و طنزدرمانی برود. اما پیش از اینکه به این کار مشغول شود به عنوان طراح صحنه تئاتر و تلویزیون فعالیت می‌کرد. او همچنین در فاصله سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ رئیس انجمن طنز کاربردی و درمانی بود.

درباره مهدی قراچه داغی

مهدی قراچه‌ داغی، در سال ۱۳۲۶ در کاشان چشم به جهان گشود. قراچه ‌داغی مترجم کتاب‌های روان‌شناسی، تربیت کودک و نوجوان، کسب‌وکار، اقتصاد و رمان است. او کار ترجمه را از سال ۱۳۵۱ آغاز کرد و تا حالا بیش از ۵۱۰ عنوان کتاب را ترجمه کرده‌است. از میان آن‌ها بیش از ۳۵۰ عنوان در حوزه روان‌شناسی بوده ‌است.

بخشی از کتاب نمی توانی روز مرا خراب کنی

به‌تازگی در یک میهمانی با نویسنده‌ای گفت‌وگو می‌کردم. از من پرسید که چه می‌نویسم، وقتی گفتم کتابی به‌نام «نمی‌توانی روز مرا خراب کنی»، خنده سر داد و پرسید: «چرا کسی نمی‌تواند روز تو را خراب کند؟»

پاسخی فوری برای او نداشتم، امّا وقتی بعداً به این موضوع فکر کردم، فهمیدم پاسخ پرسش او این است: «زیرا من به او چنین اجازه‌ای نمی‌دهم.» و این جوهر این کتاب است. می‌توان به روش‌هایی ساده و، در ضمن محکم، به کسی یا به هر وضعیتی اجازه نداد که روز شما را خراب کند.

مدت‌ها طول کشید که فهمیدم وقتی کسی با مشکلی روبه‌رو می‌شود، ممکن است به حکایت مربوط به مشکل خود، بیش از آنکه بخواهد مشکلش را از بین ببرد، وابسته باشد.

جری گیلیس (نویسنده)

خب، شما دوران کودکی دشواری داشته‌اید، پدر و مادرتان بر سر شما فریاد می‌کشیده‌اند. شغل‌تان را از دست داده‌اید، با خودروتان تصادف کرده‌اید، رئیس بدی دارید، شغلی را که می‌خواستید پیدا نکرده‌اید، پدر و مادرتان از هم طلاق گرفته‌اند. پروازتان لغو شده، همسرتان شما را ترک کرده و و و. بعضی از این‌ها ممکن است مدت‌ها پیش اتفاق افتاده باشد و شماری دیگر چند ساعت قبل. مهم نیست. مهم این است که شما از قدرتی برخوردارید که بار این مشکلات را بر دوش‌های خود حمل نکنید. راهش این است که این‌ها را به شکلی دیگر برای خود بازگو کنید.

این قضیه ساده ویرایش کردن حکایت از آن‌رو مؤثر است که، به قول ویلسون، تلاش برای اینکه بفهمیم چرا حادثه‌ای دردناک اتفاق افتاده، ذهن آدم را خراب می‌کند. اشخاص با فکر کردن شکل پیدا می‌کنند «چرا مرا ترک کرد؟»، «چرا او این‌همه از من نومید شد؟» قالب‌ریزی ذهنی، اگر زیرکانه و حساب شده باشد، به ما کمک می‌کند از شرّ این احساس‌ها خلاص شویم.

ویل دانلی، معلم یوگا که همسرش پس از یازده سال زندگی مشترک، بر اثر بیماری‌ای مهلک جانش را از دست داد، توضیح می‌دهد که چگونه این ضایعه او را بدحال کرد و چگونه او توانست بر این مشکل غلبه کند:

«پی بردم همان داستانی را که در زمینه ترک همسرم برای دیگران توضیح می‌دهم، برای خودم نقل می‌کنم. البته این داستانی واقعی و منصفانه بود، امّا به نظر می‌رسید هرگاه که این حکایت را برای کسی بازگو می‌کنم، به جای آنکه مرا سبک کند، حالم را بدتر می‌کرد. هر بار که ماجرا را برای کسی تعریف می‌کردم. بیشتر احساس قربانی بودن به من دست می‌داد.

«متوجه شدم که خودم را با تلاش‌ها و تقلاهایم تعریف می‌کردم. هر بار که ماجرای فوت همسرم را برای کسی بازگو می‌کردم، دستخوش احساس بسیار بدی می‌شدم. و بخشی از من مرا به زیر می‌کشید، کلافه‌ام می‌کرد. من به این نتیجه رسیده بودم که اگر فکری به حال خودم نکنم، این درد و تألم هرگز مرا رها نمی‌کند.

حکایت و یا مهم‌تر از آن، آن‌طور که من داستان را شرح می‌دادم، باید تغییر می‌کرد.

امروز به صورتی آگاهانه بر بخش‌هایی از داستان متمرکز می‌شوم که ببینم چقدر انعطاف دارم؟ به این فکر می‌کنم که عشق در زندگی‌ام چه کارها که نکرده است. اکنون وضعیت تغییر کرده است و من دنیا را به شکلی متفاوت می‌بینم.»

توجه داشته باشید حکایت‌هایی که برای خودمان بازگو می‌کنیم، در زندگی ما نقشی اساسی ایفا می‌کنند. امروز شما چه داستانی را برای خود بازگو می‌کنید؟

اخم نکنید

راشل والی، روان درمانگر، در سایت خود می‌نویسد:

«کسی در ترافیک جلو شما می‌پیچد. چه آدم مسخره‌ای، یک قرار ملاقات به نتیجه نمی‌رسد. او حتماً شما را دوست ندارد. یکی از همکاران‌تان از سمت دیگر اتاق نگاهی به شما می‌اندازد. «حتماً آخرین ایمیل شما او را ناراحت کرده است.»

من، برای اینکه از این رخدادها ناراحت نشوم، از سیاستی استفاده می‌کنم که اسمش را «داستان به سبک دیگر» گذاشته‌ام. هرگاه اتفاقی می‌افتد که به من انرژی منفی می‌دهد و یا مرا اندوهگین یا عصبانی می‌کند، برای خودم داستان را به شکل دیگری تعریف می‌کنم.

برای مثال، فرض کنیم کسی در ترافیک جلو من می‌پیچد.

نخستین واکنشم این است که به او بگویم: «هی، مراقب باش احمق!» سپس امکان دارد عصبانی شوم، و آدرنالین خونم بالا برود و سعی کنم جلوی او بپیچم تا تصور نکند می‌تواند با من این‌گونه رفتار کند.

امّا پیش از آنکه اقدامی بکنم یا حرفی بزنم، با خودم فکر می‌کنم «آیا دلیل دیگری برای این حرکت وجود دارد؟»

«شاید در حال رانندگی، از تلفن همراهش شنیده است که یکی از افراد خانواده‌اش را ناگهان به بیمارستان برده‌اند و از این‌رو نتوانسته بر خودش مسلط باشد.»

شاید دردی در قفسه سینه‌اش احساس کرده و به این نتیجه رسیده که باید خودش را بی‌درنگ به بیمارستان برساند.

شاید روز بسیار بدی را پشت‌سر گذاشته و زنش او را ترک کرده است.

شاید حشره‌ای در چشمش رفته و هنگامی‌که در آینه‌اش نگاه کرده، خودرویی را ندیده است.

شاید در بزرگراه عصبی شده و اشتباهی مرتکب شده است.

و شاید هم او به راستی آدمی مسخره است.

hmd@
۱۴۰۰/۰۴/۰۴

این کتابو کامل نخوندم ولی تا اینجایی که هستم متوجه شدم این کتاب یه اکسیر آرامبخش واسه کسایی که حرص و جوش هر چیز و هر کس و هر اتفاقی رو میخورن. این کتاب با شما حرف می زنه و

- بیشتر
shima mahdavi
۱۴۰۰/۰۳/۲۳

نسخه کاغذیشو تهیه کردم و هر وقت انبار باروت ِ انرژی های منفی و حال بد هستم چند تا از قسمتاشو میخوندم و حالم جا میاد به دوستان پیشنهاد میکنم

khanom mohandes
۱۴۰۰/۰۴/۰۵

حقیقتش من این کتابو با یه ترجمه ی دیگه خوندم خیلی روون تر بود؛ ولی وقتی نمونه ی این کتابو با این ترجمه خوندم یکم یاده کتابای دانشگاه افتادم که خیلی اکادمیک و خشکه...البته این نظرِ من و با احترام

- بیشتر
mahsa
۱۴۰۰/۰۶/۱۴

🔺️ متاسفانه ترجمه‌ی خوبی نداشت و بیشتر شبیه ترجمه‌های صورت گرفته با نرم افزار بود! 🔺️ از کتاب‌هایی نبود که خیلی عمیق به موضوع بپردازد. به طور مثال کتاب انسان در جست‌وجوی معنا خیلی پربارتر بود. 🔺️به شخصه در روند کتاب یک

- بیشتر
A.A.Gh.1998
۱۴۰۰/۱۲/۲۸

ببینید اولا این کتاب مناسب همه نیست! یعنی فقط برای اونایی هست که به راحتی روزشون خراب میشه و کنترل خودشونو از دست میدن. یه مقدار کتاب مثل کتاب های روان‌شناسی زرد میمونه. اینایی که دعوت به خوش بینی میکنن

- بیشتر
Dear Moon
۱۴۰۱/۰۷/۱۰

نوشته ی روانی داشت و توصیه های خوبی میکنه این کتاب.این کتاب کمک بزرگی به من کرد واقعن!

حسن نیکدهقان
۱۴۰۰/۰۶/۳۱

کتاب بدی نیست ولی نمیشه گفت که خیلی کاربردیه.بیشتر از اینور و اونور مطالب جمع اوری شده و شده یه کتاب انگار طرز نگارش نویسنده یا شاید هم ترجمه با ادبیات و زندگی عامه ما ایرانیها همخوانی نداره و بعضی جاها

- بیشتر
azade_salkhorde721
۱۴۰۱/۰۲/۱۵

همه چیز این کتاب عالیه بشدت توصیه میکنم.

Nassim
۱۴۰۳/۰۱/۲۰

کتاب خوب و کاربردیه از خوندنش لذت بردم

az
۱۴۰۱/۰۴/۱۹

این کتاب را به شکل صوتی شنیدم و بسیار لذت بردم

به کمک یکی از استادان کالج در «دانشکده ییل دراما» ثبت‌نام کردم. این دورهٔ آموزشی سه‌ساله بود و به مدرک کارشناسی ارشد ختم می‌شد. این مدرسه، در سال اوّل، دوازده دانشجو را پذیرفت و در سال دوّم چهار دانشجو را به این دلیل که گمان می‌کردند بی‌استعدادند، اخراج کرد. من یکی از نخستین کسانی بودم که از دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک اخراج شدم. به من گفتند که استعداد ندارم. دیری نگذشت که در شهر نیویورک به کار طراحی صحنه روی آوردم و طی زمانی کوتاه در تلویزیون سی‌بی‌اس طراح صحنه‌ای تمام‌عیار شدم. هم‌شاگردی‌های سابقم در دانشکده ییل هنوز برنامه‌های مدرسه را طراحی می‌کردند و این در حالی بود که من طراح تلویزیون ملی کشور شده بودم. چه‌کسی گفت که من بی‌استعدادم؟ چه‌کسی گفت من هرگز طراح صحنه نخواهم شد؟
مادربزرگ علی💝
رهایی یافتن از آنچه ما را ناراحت می‌کند آن‌قدرها ساده نیست امّا رها نکردن و دست نکشیدن ممکن است از این‌هم دشوارتر باشد.
Arefe
یک‌بار وقتی رابرت بنچلی، طنزپرداز، از باشگاهی واقع در منهتن بیرون می‌رفت به مردی که با لباس اونیفورم کنار در ایستاده بود گفت: «لطفاً برای ما یک تاکسی بگیرید.» مرد پاسخ داد: «می‌بخشید قربان، من دریادار نیروی دریایی هستم» و در این زمان بنچلی پاسخ داد: «پس در این‌صورت برای‌مان یک کشتی جنگی صدا بزنید.»
مادربزرگ علی💝
شما، هر ثانیه از روزتان، انتخابی می‌کنید، اما این انتخاب‌ها تنها دربارهٔ چیزهای مادی نیستند ـ شما، بی‌آنکه متوجه باشید، هربار که به موقعیتی واکنش نشان می‌دهید، آنچه را انتخاب می‌کنید با حالت احساس شما نیز رابطه دارد. ویکتور فرانکل در مورد موضوع انتخاب حرف‌های زیادی دارد. او زمان اسارتش در اردوگاه مرگ نازی‌ها به همراه یک زندانی دیگر همه روزه موضوعی را برای خندیدن انتخاب می‌کردند. این کار به او امید می‌داد که تا روز بعد دوام بیاورد. «همه‌چیز را می‌توان از یک مرد یا از یک زن گرفت، امّا امکان انتخاب را نمی‌توان از کسی گرفت».
مادربزرگ علی💝
با رها کردن همه‌چیز درست می‌شود. کسانی‌که رها می‌کنند دنیا را صاحب می‌شوند. اما وقتی تقلا و تلاش می‌کنند، دنیا فراسوی تصاحب کردن است.
A PERSON
اینکه چه می‌کنید، خشمگین می‌شوید یا نمی‌شوید، تأثیرش در جهان به اندازهٔ لیوان آبی است که به آبشار نیاگارا بریزید. چه خشم را انتخاب کنید یا خنده را، تأثیر زیادی در جهان بر جای نمی‌گذارد، با این تفاوت که خنده روز شما را شاد می‌کند و خشم روزگارتان را تیره و تار. وین دایر نویسنده
:)
من نمی‌گویم که نخواهید از دنیا مکانی بهتر بسازید، اما سر خود را مرتب به دیوار کوبیدن و تلاش برای تغییر دادن چیزی یا کسی که اصلاً تغییرپذیر نیست، تلف کردن وقت و هدر دادن تلاش شماست.
A PERSON
«شما، بله شما، هر کسی که این نوشته را می‌خواند. شما انسانی زیبا، مهربان، شیرین، شگفت‌انگیز و به زبان ساده، در نوع خود بهترین هستید. هرگز این را فراموش نکنید.»
کاربر ۳۱۷۰۶۹۵
وقتی ما از دیگران متنفر می‌شویم، به آنان نیرویی مضاعف می‌دهیم و به آنان امکان می‌دهیم که در خواب ما، اشتهای ما، فشارخون ما، سلامت ما و خوشبختی ما تأثیر بگذارند
گنگ خواب دیده
این کتاب شبیه باتری‌ای است که شارژش را از دست می‌دهد. این یک زنگ بیدارباش است که به شما می‌گوید لازم است روحیه‌تان را، هربار که ناراحت یا خشمگین هستید، شارژ کنید.
شهرزاد بانو😇

حجم

۱۸۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۱۸۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان