کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول
معرفی کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول
کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول داستانی از گیوم موسو با ترجمه آریا نوری است. این داستان تریلری جدید برای طرفداران دختری در بروکلین است و از ماجرای ناپدید شدن دختری جوان پرده برمیدارد. ماجرایی که مانند رازی پنهان شده است و حالا بعد از سالها، فاش میشود.
درباره کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول
ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول داستانی از گیوم موسو، نویسنده داستان دختری در بروکلین است. ماجرایی جذاب که از راز ناپدید شدن دختری در نوزده سالگی پرده برمیدارد. ونکا راکول دختر جوان و زیبایی است. او در سال ۱۹۹۲ در نوزده سالگی در مدرسهای مشهور درس میخواند. مدرسه دوزبانه با مدرک بینالمللی و استانداردهای بالای آموزشی. اما ونکا که عاشق معلم فلسفهاش شده است، یکی از شبهای زمستان، خوابگاه را ترک میکند تا به دیدن معلم فلسفه، الکسیس، برود و با او فرار کند...
مدرسه در سال ۲۰۱۷ میخواهد پنجاه سالگیاش را جشن بگیرد. تمام دانشآموزان و فارغالتحصیلان دعوت شدند و تمام دوستان صمیمی دوران تحصیل ونکا راکول بعد از سالها دور هم جمع شدند. همه آنها در حالی دوباره همدیگر را میبینند که رازی وحشتناک در سینههایشان دارند. کاری که سالها پیش انجام دادهاند و زندگی همهشان را تغییر داده است...
گیوم موسو درباره نوشته شدن رمان ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول اینطور نوشته است: «من با تمام وجودم عاشق نیویورک هستم. به همین دلیل، ماجراهای اصلی این داستان در این شهر شکل میگیرند. بااینحال کمکم داستان بهسمت فرانسه کشیده میشود. خیلی وقت بود که دلم میخواست داستانی را روایت کنم که در کوت دازور رخ میدهد؛ جایی که در آن بزرگ شدهام. من علاقه خاصی به آنتیب دارم و درعینحال، خاطراتی فراموشنشدنی در آن برایم شکل گرفتهاند، ولی میل داشتن به چیزی بهتنهایی کافی نیست. نوشتن، فرایندی بسیار پیچیده و حساس است. وقتی قلم به دست گرفتم و شروع به نوشتن درمورد یک مدرسه در منطقهای برفی و ماجرای دانشآموزان محصور در آن کردم، بهخوبی میدانستم که زمانش فرارسیده است. همین هم باعث شد که ماجرای دختر جوان و شب را بهسمت جنوب فرانسه بکشانم. بااینحال هیچکدام از اتفاقاتی که در این کتاب رخ دادهاند، واقعیت ندارند. همه اینها ساخته تخیلات من هستند. بسیاری از جاهایی که در کتاب ذکر کردهام هنوز هم وجود دارند، ولی من آنها را به میل خودم تغییر دادهام تا دقیقاً همان چیزی شوند که دلم میخواست باشند.»
کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از طرفداران داستانهای جنایی هستید و به کتابهای معمایی و پلیسی علاقه دارید، کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول را به شما پیشنهاد میکنیم.
درباره گیوم موسو
گیوم موسو (Guillaume Musso) در سال ۱۹۷۴ میلادی در فرانسه به دنیا آمد. او از کودکی به نوشتن علاقه داشت و نوشتن را خیلی زود آغاز کرد. در نوزده سالگی به آمریکا سفر کرد اما چند وقت بعد دوباره به وطنش برگشت. چون به نیویورک علاقه داشت تصمیم گرفت داستانی بنویسد که در آن جا رخ میدهد و به این ترتیب کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول متولد شد.
گیوم موسو نویسندهای است که کتابهایش در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار دارند. در سال ۲۰۰۳ در پی تصادفی شدید داستان «و بعد» را نوشت. ماجرای این کتاب درباره مردی است که از مرگ برگشته است. این رمان موفق شد در فرانسه بیش از یک میلیون بفروشد و به بیست و سه زبان ترجمه شود. از روی آن فیلمی نیز با بازی جان مالکوویچ و اوانجلین لیلی ساخته شد.
گیوم موسو در سال ۲۰۰۹ به عنوان دومین نویسنده پرفروش شناخته شد و در سال ۲۰۱۱ سومین نویسنده پرفروش فرانسه بود. رمانهای او به بیش از سی و چهار زبان در دنیا ترجمه شدهاند.
بخشی از کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول
یکشنبه، بیستم دسامبر ۱۹۹۲، ونکا راکول، نوزدهساله، بههمراه الکسیس کلمان، استاد فلسفه بیستوهفتسالهاش، به پاریس گریخته بود. مدتی میشد که این دو نفر باهم رابطهای مخفیانه برقرار کرده بودند.
آخرینبار، هر دوی آنها را در هتلی در منطقه هفت، در نزدیکی بازیلیک سنکلوتیلد دیده بودند؛ آنهم در فردای روز فرارشان. پسازآن، دیگر هیچ اثری از حضورشان در پایتخت به چشم نخورده بود. دیگر هیچوقت پیدایشان نشده بود. با خانواده و یا دوستانشان تماس نگرفته بودند، گویی که بخار شده باشند! البته این گزارش رسمی ماجرا بود.
مقاله روزنامه صبح نیس را در این مورد از جیبم بیرون آوردم. قبلاً به تعداد موهای سرم آن را خوانده بودم. مقاله بهطور آشکار، درمورد چیزی صحبت میکرد که همه آن را میدانستند. در دنیای امروز همه درمورد حقیقت و شفافیت صحبت میکنند. این در حالی است که حقیقت اغلب آن چیزی که بهنظر میرسد نیست و در این مورد خاص، نه باعث میشد عدالت برقرار شود، نه برای کسی آسایش بههمراه میآورد و نه اجازه میداد کسی با خیال راحت به عزاداریاش بپردازد.
حقیقت، درمورد این پرونده، فقطوفقط بدبختی، شکار انسان و نیز تهمت و افترا را بههمراه داشت.
«وای خدایا ببخشید!»
یک دانشآموز پسر دبیرستانی با ظاهری نامتناسب، با کیفش به لیوان کوکا خورده و آن را روی زمین ریخته بود. با واکنشی سریع، قبلاز آنکه لیوان روی زمین بیفتد و بشکند، بهسرعت آن را گرفتم، سپس چندین دستمال برداشتم و شروع کردم به تمیزکردن میز، ولی شلوارم خیس شده بود. بهسرعت از جایم برخاستم و بهسمت دستشویی رفتم. پنج دقیقه زمان لازم بود تا بتوانم کاملاً لکههای نوشیدنی را از روی شلوارم پاک کنم. همینقدر هم زمان لازم بود تا لباسم را خشک کنم. بهتر از این بود که با این سرووضع در برنامه شرکت کنم و همگان گمان کنند که شلوارم را خیس کردهام! پسازآن، پشت میزم رفتم تا جلیقهام را که روی صندلیام انداخته بودم، بردارم. یک آن با دیدن چیزی که پیشِرویم قرار داشت، احساس کردم قلبم از حرکت ایستاده است. در غیاب من، یک نفر صفحه روزنامه را تا زده و یک عینک آفتابی روی آن قرار داده بود-ریبن کلابمستر با شیشههای رنگی. چه کسی این شوخی مسخره را با من کرده بود؟ نگاهی به پیرامون خودم انداختم. دینو با مردی که در نزدیکی جایگاه سوخت ایستاده بود، صحبت میکرد و آنا هم مشغول آبدادن به شمعدانیهایی بود که در آنسوی کافه قرار داشتند. بهجز سه سوپوری که پشت پیشخوان نشسته و مشغول استراحت بودند، مابقی مشتریها بیشتر بچههای دبیرستانیای بودند مشغول کار با تلفنهمراه و یا مکبوکشان.
لعنتی...
وقتی عینک را با دست خودم گرفتم، تازه متوجه شدم که با یک توّهم مواجه نیستم. از جایم که بلند شدم متوجه یادداشتی روی بریده روزنامه شدم. یک نفر، با خطی بزرگ و دقیق نوشته بود:
انتقام...
حجم
۳۲۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۲ صفحه
حجم
۳۲۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۲ صفحه
نظرات کاربران
توما و مکسیم بعد از سالها به بهانه شرکت در جشن سالگرد تاسیس برمیگردن به مدرسه سابقشون تا با گذشتهشون رو به رو شن. گذشتهای که سالهاست با مخفی کردنش دارن ازش فرار میکنن اما الان چیزی داره اونو زیر
من تا کنون سه کتاب از گیوم موسو خوانده ام ، سانترال پارک، که افتضاح بود، آوای فرشته که شبیه فیلم نامه های سرگرم کننده هالیوودی بود و کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول. باید اعتراف کنم که کتاب ونکا راکول
داستانی نفس گیر با روایتی متفاوت تر از داستان هایی در این ژانر. داستان حقیقتی را در اختیار خواننده می گذارد و قدم به قدم به سمت کشف حقیقت بزرگ پیش می رود. داستانی که می شود یک نفس خواند و از
ی کتاب سراسر هیچان ک هر فصل با یک راز روبرو میشی ک بر ملاشدنش غافلگیرت میکنه..و با وجود تموم این رازهایی ک اکثرن هم دردسرسازن در اخر کتاب با تیزهوشی ی زوج عاشق در ارامش بپایان می سه
من تازه صفحه ۳۷ رسیدم و خسته شدم، از بس این مکان و اشخاص رو به کار برده، یه آدم عادی به خاطرات فکر می کنه نه به شخصیت های بزرگ و قدیمی یا مکان ها، انگار نویسنده فقط خواسته
مثل تمام کتاب های گیوم موسو، این یکی هم عالی بود. واقعا نمیشد قاتل و سرگذشت شخصیت ها را از ابتدا تشخیص داد. داستان جذابی بود👌🏻
کتاب بسیار جذاب یکی از بهترین کتاب های جنایی با داستانی ظریف که نویسنده رو دنبال داستانش میکشد منتها یکم زیادی توصیف میکرد...
خیلی وارد جزییاتی می شه که اصلا لازم نیست و الکی سطرهای طولانی از جزییات می نویسه
انتظار بیشتری داشتم!! البته داستان پردازی خوبی داشت و جوری بود که کامل پیگیر داستان میشدی، اما خود موضوع داستان یه جوری بود! یه سری مطالب ربطی به موضوع نداشتن و الکی گفته شده بودن(به خصوص ابتدای کتاب که کاملا
پر از اسامی خاص اشخاص و اماکن،خسته کننده،کمتر باورپذیر بود