بریده‌هایی از کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول

احساس خوبی داشتم. هر بار که به دنیای کتاب پناه می‌بردم، حال‌وروزم خوب می‌شد. درکل، هر بار که قدم به مکانی فرهنگی می‌گذاشتم، حالم خوب می‌شد. این محیط برایم از هر داروی آرام‌بخشی آرام‌کننده‌تر بود.

خاطرات برایمان ضروری هستند. آنها به ما یادآوری می‌کنند که از کجا آمده‌ایم و به کجا قرار است برویم.

«هرازگاهی برگشتن به جایی که اصل‌ونسبمون به‌حساب می‌آد، کار بدی نیست. قبول داری؟

زمانی‌که در هواپیمایی در حال سقوط نشسته‌اید، بستن یا نبستن کمربندایمنی، فرقی به حالتان نخواهد کرد.

درحالی‌که نگاهی به یارانه‌اش می‌انداخت گفت: «آهان! یوکوئه!»

«هرکس سه زندگی دارد: یک زندگی اجتماعی، یک زندگی شخصی و یک زندگی پنهانی.»

کتاب‌ها باعث می‌شوند بتوانید زندگی‌های دیگری را نیز تجربه کنید، ولی هیچ‌گاه برای دلداری‌دادنتان، شما را در آغوش نمی‌گیرند.

از یک‌سو به‌نظر می‌آمد این اتفاقات روز قبل رخ داده بودند و از سویی تو گویی ابدیتی از آنها سپری شده بود.

خاطرات برایمان ضروری هستند. آنها به ما یادآوری می‌کنند که از کجا آمده‌ایم و به کجا قرار است برویم.

یه وقتایی عقب‌نشینی از یه نبرد ازپیش‌باخته، بزرگ‌ترین پیروزی زندگی محسوب می‌شه.

زمانی‌که به یک زن علاقه‌مند می‌شوید، او را نه آن‌طوری که هست، بلکه آن‌طوری می‌بینید که دوست دارید باشد.

شور با عشق متفاوت است؛ به‌سان سرزمینی خالی از سکنه می‌ماند، به‌سان یک منطقهٔ جنگی بمباران‌شده.

به‌جز لحظه‌ای که در حال سپری کردنش هستیم، همهٔ لحظات دیگر خاطره‌اند.

بهترین راه دفاعی در برابر آدمای احمق، اینه که هیچ‌وقت مستقیم باهاشون طرف نشی. ازشون فرار کن.

اگر دیگران از چیزهایی که ما عاشقشان هستیم مطلع باشند، نقطه‌ضعف بزرگی خواهیم داشت. به‌خصوص اگر این دیگران، دشمنان ما باشند.

کسی که گذشته را کنترل می‌کند، اختیار آینده را نیز در دست خواهد داشت.

از یک‌سو به‌نظر می‌آمد این اتفاقات روز قبل رخ داده بودند و از سویی تو گویی ابدیتی از آنها سپری شده بود.

پیری زیبایی‌های بیش‌ازحد آشکار را از میان می‌برد و وزن و درخشش بیشتری به ظواهر ساده‌تر می‌دهد.

کتاب‌ها باعث می‌شوند بتوانید زندگی‌های دیگری را نیز تجربه کنید، ولی هیچ‌گاه برای دلداری‌دادنتان، شما را در آغوش نمی‌گیرند

«هرکس سه زندگی دارد: یک زندگی اجتماعی، یک زندگی شخصی و یک زندگی پنهانی.»

ولی مانون ترجیح می‌داد امیدش را حفظ کند؛ امید به اینکه سرانجام اتفاقی در زندگی‌اش رخ خواهد داد.

به‌هیچ‌عنوان این ضرب‌المثل را که در زندگی، به هرکسی همان اندازه که توانایی مقابله با آن را دارد فشار وارد می‌شود قبول نداشتم. به‌نظر من، سرنوشت، اکثر اوقات، موجودی عوضی بود که جان انسان‌های خوب را می‌گرفت، درحالی‌که تعداد زیادی آدم بد، سال‌های سال به عمر خود ادامه می‌دادند.

از زندگی خسته شده‌ام. اگر زندگی در این دنیا را همانند یک نبرد در نظر بگیریم، من آخرین ضربه را هم دریافت کرده‌ام.

از یک‌سو به‌نظر می‌آمد این اتفاقات روز قبل رخ داده بودند و از سویی تو گویی ابدیتی از آنها سپری شده بود.

این اثر طبیعی گذر سن است. پیری زیبایی‌های بیش‌ازحد آشکار را از میان می‌برد و وزن و درخشش بیشتری به ظواهر ساده‌تر می‌دهد.

پیری زیبایی‌های بیش‌ازحد آشکار را از میان می‌برد و وزن و درخشش بیشتری به ظواهر ساده‌تر می‌دهد.

خاطرات برایمان ضروری هستند. آنها به ما یادآوری می‌کنند که از کجا آمده‌ایم و به کجا قرار است برویم

زمانی‌که در هواپیمایی در حال سقوط نشسته‌اید، بستن یا نبستن کمربندایمنی، فرقی به حالتان نخواهد کرد.

از یک‌سو به‌نظر می‌آمد این اتفاقات روز قبل رخ داده بودند و از سویی تو گویی ابدیتی از آنها سپری شده بود.

کسی که گذشته را کنترل می‌کند، اختیار آینده را نیز در دست خواهد داشت.