کتاب در سرزمین پری ها؛ جلد سوم

کتاب قاصدک آرزوها جلد دوم از مجموعه در سرزمین پری‌ها نوشته کیکی تورپ و ترجمه نیلوفر عزیزپور است. مجموعه در سرزمین پری ها را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

 درباره مجموعه در سرزمین پری ها 

چهار دوست صمیمی داستان به نام‌های کیت، میا، لینی و گبی مشغول بازی کردن هستند که ناگهان با لمس یک گل جادویی وارد یک سرزمین عجیب به اسم نورلند می‌شوند. آنها در این سرزمین شگفت‌انگیز گم می‌شوند و ملکه این سرزمین به اسم ملکه کلاریون همراه تینکربل، راهی پیدا می‌کنند که بتوانند آنها را به خانه‌شان بازگردانند اما دختران گم‌شده تازه از این سرزمین خوششان آمده است. آنها دوست دارند بیشتر بمانند و ماجراجویی کنند. اگر دوست دارید بدانید کیت، میا، لینی و گبی در این سرزمین چه می‌کنند. مجموعه در سرزمین پری ها را دنبال کنید. 

خواندن مجموعه در سرزمین پری ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کودکان ۷ تا ۱۲ ساله مخاطبان این داستان‌اند. 

بخشی از کتاب قاصدک آرزوها (سرزمین پری‌ها؛ جلد سوم) 

میا واسکوئِز۲ صبح روز شنبه که از خواب بیدار شد در دلش ذوق عجیبی داشت. انگار قرار بود آن روز اتفاق بزرگی بیفتد.

چشم‌هایش را مالید و سعی کرد آن اتفاق را به یاد بیاورد. بعد یک‌دفعه یادش آمد: ناکجاآباد.

این کلمه او را از رختخواب بیرون کشید. دوید طرف پنجره و به حیاط پشتی نگاه کرد. ابرهای سفید دنبال هم در آسمان آبی حرکت می‌کردند. چمن‌ها بلند شده و گل‌های باغچه شکوفه زده بودند. اما حواس میا فقط به حصار چوبی بلند بود.

روز قبل، میا، خواهر کوچکش گَبی۳ و دوست‌هایش کِیت۴ و لِینی۵ فهمیده بودند که با رد شدن از کنار یکی از تخته‌های حصار که لَق شده بود، می‌توانند به جزیرهٔ جادویی ناکجاآباد بروند. هیچ‌کس نمی‌دانست که راهِ بین دو دنیا چطور به وجود آمده... حتی پری‌هایی که بار اول با جادویشان دخترها را به ناکجاآباد آورده بودند. اما به نظر میا، این رؤیایی بود که به واقعیت تبدیل شده بود؛ حالا هر وقت دلش می‌خواست، می‌توانست به دنیای پری‌ها برود، آن هم فقط با رد شدن از بین حصار حیاط پشتی خودش!

میا زود دامنی خال‌خالی و تی‌شرت صورتی مورد علاقه‌اش را پوشید. موهای سیاه فرفری‌اش روی شانه‌هایش ریخته بود. اول به صندل‌های زیبایش فکر کرد، اما بعد، به‌جای آن‌ها، کتانی‌اش را پوشید. کتانی برای ماجراجویی بهتر بود... و همیشه توی ناکجاآباد کُلی ماجرا بود که باید به‌دنبالشان می‌رفت. وقتی میا لباس پوشید، باعجله از پله‌ها پایین و به آشپزخانه رفت. یک کاسه غلات صبحانه ریخت و بعد خودش را روی صندلی کنار خواهرش سُر داد. گَبی یک دامن توری صورتی و یک جفت بال پری پوشیده بود، لباسی که هر روز می‌پوشید. او با مداد شمعی عکس یک پری را می‌کشید.