کتاب میرزا روبات
۳٫۶
(۱۳۹)
خواندن نظراتمعرفی کتاب میرزا روبات
مهرداد صدقی( -۱۳۵۶)، نویسنده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«این روزها آدم آهنی وظیفهشناس کم پیدا میشود. آدم آهنیهای روزگار ما فقط و فقط طبق برنامه کار میکنند. اگر وظیفهشناسی برایشان برنامهریزی شده باشد، وظیفه شناسند و اگر نه، نه. میرزا روبات اما فارغ از برنامه و برنامهریزی یک آدم آهنی وظیفهشناس بود. این را خود حاج نصرت بهتر از هرکسی میدانست، اما امان از روزگار غدار. ماجراهایی را که بر سر میرزا روبات رفت بخوانید تا متوجه شوید روزگار با آدم چه میکند، چه برسد به آدم آهنی».
رقص با گربه ها
مهرداد صدقی
نقطه ته خطمهرداد صدقی
مغزنوشتههای یک جنینمهرداد صدقی
غریزه وصلی؛ نسخهی کاملمهرداد صدقی
تعلیمات غیراجتماعیمهرداد صدقی
زمانی برای انقراض خاندان فخر ملکیسحر شریفنیک
دومین نشان مردیمهرداد صدقی
سال سیلمهرداد صدقی
آخرین نشان مردیمهرداد صدقی
دور دنیا با زیرشلواریعبدالله مقدمی
خواستگارینامهحمید کیان مهر
ننهنامهسحر شریفنیک
عشق با نان اضافهسیدسعید هاشمی
کافه خندهعلیرضا لبش
وام دماغسیدسعید هاشمی
۱۳ خاطره شیرین از سربازیرضا باباخانلو
آبنبات نارگیلیمهرداد صدقی
مغزنوشتههای یک نوزادمهرداد صدقی
لطفا با پوست نخوریدحسامالدین مقامیکیا
شدن
الهام یوسفی
۷ روایت خصوصی از زندگی سیدموسی صدرحبیبه جعفریان
کمال شعراحمد کمال پور
پاییز در راهروهادی منوری
انگیزه اشتباه کردنحسین خلیلی
جمعه ها هنوز خواب می بینندسودابه مهیجی
کفش های مجنون گم گشتعبدالرضا رضائینیا
آسمان شیشه ای نیست!مرتضی انصاری زاده
تشیع علوی و تشیع صفویعلی شریعتی
دوست داشتن از عشق برتر است و عشق فرزندعلی شریعتی
حجم
۲۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۲۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
۴,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
گفتگوی فارس نیوز با جناب آقای مهرداد صدقی: آرزویم تجویز "آبنبات"ها،به عنوان دارو است.گذر زمان خیلی چیزها را خنده دار می کند.حتی بسیاری از آرزوها،اهداف و تفکرات هر فرد.ممکن است در سال های بعد برای خودش هم خنده دار به
داستان درمورد رباتی هست به نام میرزا که زندگی خوبی رو کنار صاحبش میگذرونه اما بعد از مدتی یک رقیب چینی از راه میرسه که جای اون رو میگیره... ✧✧✧ داستان جالبی بود...خوندن بعضی از قسمت هاش باعث میشه یه لبخند بزرگ
کاش کتاب ابنباتها دنباله دار باشه ..با هر قیمتی میخرمش ( واقعا دوستشون داشتم و موقع خوندنش با خانواده زندگی کردم انگار تو لحظه لحظه اون خونه بودم )
این کتاب داستان زندگی یه ربات هستش که علی رغم خدماتی که به صاحبش "حاج نصرت" ارائه میده ، با یه ربات چینی جایگزین میشه و آواره خیابون ها میشه و بعدا طی اتفاقی باز قهرمان داستان میشه داستان طنز
با مزه بود و فضای خودشو داشت فضایی که از تخلیات نویسنده تراوش کرده بود... این چند صفحه چند روز طول کشید خوندنش اخه چرا...! چرا آخرش اون ربات رو انداختن توی کوره! آگه دنبال داستان کوتاه بامزه اید بخونید شاد شید...
قشنگ بود.ارزش خوندن داره.کوتاهه و بامزه
کتاب صد و شصت و چهارم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی ، جالب نبود .
داستان معمولی اما خوب تموم کرد از این که خوندمش پشیمون نیستم ولی راضی هم نیستم در یک کلام: لذیذ نبود
جالب نبود. فقط بعضی تشبیه هاش مثل چکیدن یه قطره روغن از چشمش کمی جالب بود. همین. داستان جذابی نداشت
عالی بود.. خوشمان امد☺