دانلود و خرید کتاب صوتی سال سیل
معرفی کتاب صوتی سال سیل
کتاب صوتی «سال سیل» نوشتهٔ مهرداد صدقی با گویندگی حسن عابدی در نوین کتاب گویا منتشر شده است. سال سیل روایتگر ماجرای یک دلدادگی است که در گلدره رخ میدهد و کمکم اتفاقات عجیبی این روایت را متفاوت میکند.
درباره کتاب صوتی سال سیل
این داستان دربارهٔ عشقی است که میان صولت و ماهچهره وجود دارد ولی دست سرنوشت خوابهای دیگری برایشان دیده است. وقوع سیلی وحشتانگیز در منطقه گلدره و حوادث ناگواری که در پس آن رخ میدهد، مسیر داستان تغییر میکند. علاوه بر این اتفاقات، ناگهان یک عنصر مرموز و جادویی در داستان ظاهر میشود که گاهوبیگاه باعث لرزش غیرعادی در زمین میشود. پس از ظهور این موجود عجیب، سال سیل از یک داستان عاشقانه به داستانی فانتزی تغییر میکند.
کتاب صوتی سال سیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای ایرانی عاشقانه و فانتزی و جادویی پیشنهاد میشود.
درباره مهرداد صدقی
مهرداد صدقی، در سال ۱۳۵۶ در بجنورد به دنیا آمد. او را بیشتر به دلیل نوشتههای طنزش میشناسند. صدقی تحصیلاتش را در سال ۷۵ در رشته صنایع چوب و کاغذ دانشگاه گرگان آغاز کرد و در همین دانشگاه مقاطع ارشد و دکترا را هم ادامه داد. در حال حاضر او عضو هیئتعلمی دانشگاه گنبدکاووس است.
از آثار و نوشتههای مهرداد صدقی میتوان به مغز نوشتههای یک جنین، مغز نوشتههای یک نوزاد، نقطه ته خط، رقص با گربهها، آبنبات هل دار، آبنبات پستهای، آبنبات دارچینی، تعلیمات غیر اجتماعی و میرزا روبات اشاره کرد.
بخشی از کتاب صوتی سال سیل
«صدای بال زدن خروس قبل از آواز صبحگاهیاش، فِخ فِخ یکی از گوسفندها در طویله و از جا برخاستن سگ گله و تکاندن خود، یعنی کمکم وقت بیداری و جنبوجوش است. گوسفندی پوزهاش را از لای شکافهای درشتِ در طویله بیرون آورد. هنوز هوا آنقدر روشن نشده که چیزی ببیند اما فهمیده بود وقت بیداری است. گلرخ نگاهی به درونِ طویله تاریک انداخت. یادش نیامد چرا این کار را کرده.
باقر از دستشویی در آمد و گلرخ آفتابهٔ مسی را برای او نگه داشت تا وضو بگیرد. باقر کف دستش را مانند پیاله کوچکی کرد تا گلرخ در آن آب بریزد. بهسرعت آب را به صورتش افشاند و همزمان نفسش را مانند گفتن کلمه «پوف» یکدفعه به بیرون خارج کرد. خوشش میآمد که هنگام شستن صورت، آب به شکل قطرات ریز به اطراف پاشیده شود. با هر حرکت، زیر لب صلواتی هم میفرستاد.
باقر در حالیکه آستینش را برای وضو بالا زده بود، بهخاطر خوابی که دیده انگار یک دنیا حرف داشت. مثل روشنایی روز، تصاویر محو خواب، بهتدریج برایش روشن و روشنتر میشدند.
«دیشب باز خواب مرحوم پدرمِ دیدم. بهش گفتم پس مالی که به داراب گفتی قراره به ما برسه چی شد؟ به جاش گفت دیر آید و درست آید. بعدشم گفت چرا برای این آخر کیشتیت انقدر دست دست مُکنی؟ کارِ امروزِ به فردا ننداز باقر... مخوای اینم مثل سالار بشه؟»
باقر مسح کشید، صلواتی فرستاد و باز ادامه داد: «بهش گفتم خا الان که نزدیک محرمه برای صولت نمتانم کاری کنم. اونم گفت برای کار خیر، محرم و صفرِ بهانه نکن. حالا یک قدمی بردار، اصلش بمانه برای بعد... فکری شدم که نکنه برای همین، خبری از چیزی که داراب گفته بود نیست. یعنی شاید اول باید صولت داماد کنم بعد چیزی دستِمانِ بگیره.»
گلرخ پرسید: «این پسر که انگار ماهچهره سحر کردهش. از کنار گلدرهیَم که تکان نمخوره. هر روز مِره اونجا که ببینهش.»
«ها... هی بهش مِگم برات مایه جور کنم بری شهر یا جای دیگه، مِگه من تا وقتی زندهیم با همین حیوانا هر روز مرم صحرا، مرم گلدره... دیوانه شاخ و دم نداره که...»
زمان
۸ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۴۴۴٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۸ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۴۴۴٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
گوینده با مهارت بسیار متن رو با دقت و لهجه زیبا میخونه. این کتاب بر خلاف آبنبات های اقای صدقی متنش جدی تر اما با خیال پردازی بسیار زیاد هست که بسیار لذت بخشه اما من اصلا پایانش رو دوست
بولشویک همه چی با بلشوویک شروع شد. صولت جان آرام باش.
داستان تخیلی است ولی جوینده به شدت متن را جذابیت بیشتری بخشیده و اصلا دوست نداشتم کتاب تموم شه خیلی لذت بخش بود
آقای صدقی نویسنده خوبی هستن اما این کتاب متفاوته با بقیه داستانهاشون من چون شخصیت تخیلی مثل اژدها و داستان پراز غم رو دوست ندارم خوشم نیومد
بیشتر بدرد بچه ها می خوره و دایناسور و توهمات .... از نکات مثبت این کتاب گویندگی جذاب خواننده آدم رو به ادامه کتاب ترغیب می کنه