دانلود و خرید کتاب آنشرلی در گرین گیبلز لوسی مود مونتگمری ترجمه زهره میرزازاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب آنشرلی در گرین گیبلز اثر لوسی مود مونتگمری

کتاب آنشرلی در گرین گیبلز

معرفی کتاب آنشرلی در گرین گیبلز

کتاب آنشرلی در گرین گیبلز نوشته لوسی مود مونتگمری است که با ترجمه زهره میرزازاده منتشر شده است. این کتاب داستان‌ها و شیطنت‌های یک دختر کوچک به‌نام آن‌شرلی است که تا به‌حال چندین اقتباس سینمایی و انیمیشنی از آن شده است. انیمیشن آنشرلی با موهای قرمز در بین ایرانیان بسیار مشهور است.

درباره کتاب آنشرلی در گرین گیبلز

همه چیز از یک روز صبح شروع می‌شود که متیو برای آوردن یک پسربچه به ایستگاه قطار می‌رود، او و خواهرش ماریلا سالخورده شده‌اند و تصمیم‌ گرفته‌اند یک پسربچه را به فرزندی قبول کنند تا کنار آنها کار کند اما وقتی متیو به ایستگاه قطار می‌رسد با یک دختر مو قرمز کوچک روبه‌رو می‌شود، متیو و ماریلا حالا باید تصمیم بگیرند او را بفرستند خانه یا پیش خودشان نگهش دارند.

این کتاب داستان شیطنت‌ها و رفتارهای این دختربچه‌ بازیگوش است.

خواندن کتاب آنشرلی در گرین گیبلز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

درباره لوسی مود مونتگمری

لوسی مود مونتگمری در۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ در کلیفتون، نیوالندن کنونی واقع در جزیره  پرنس ادوارد چشم به جهان گشود. او در۲۱ ماهگی مادرش را در اثر بیماری سل از دست داد و پدرش که گرفتار حزن و اندوه مرگ همسر شده بود، حضانت او را به پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش سپرد و در هفت سالگی او را ترک کرد و به پرینس آلبرت رفت. لوسی که ۷ سال بیشتر نداشت به کاوندیش رفت تا با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کند، آن‌ها رفتار سختگیرانه‌ای با او داشتند. لوسی علی رغم داشتن خویشاوندانی در آن جا، بسیاری از دوران کودکی‌اش را در تنهایی گذراند و همین تنهایی به خلق دوستان و دنیاهای خیالی و ذهنی او و در نهایت تقویت قوه تخیل‌اش کمک کرد. او دوران آموزش ابتدایی را در کاوندیش گذراند، البته به جز یک سال که نزد پدر و نامادری‌اش به پرینس آلبرت بازگشت. در این زمان، لوسی اولین شعرش را به نام در کیپ لفورس در مجله  شارلوت در پرینس آلبرت منتشر کرد. او پس از یک سال به پرنس ادوارد بازگشت و پس از پایان تحصیالت پیش دانشگاهی در کاوندیش، به کالج پرنس ولز در شارلوت تاون وارد شد و توانست در رشته دبیری مدرک کارشناسی خود را دریافت کند.

مونتگمری بیشتر به خاطر مجموعه رمان‌هایی شناخته می‌شود که با آنشرلی در گرین گیبلز منتشر شده و در سال ۱۹۰۸ آغاز شد. آن شرلی در گرین گیبلز موفقیتی سریع را برای او به همراه داشت. شخصیت اصلی رمان، دختربچه‌ای یتیم به نام آن شرلی، مونتگمری را به شهرتی چشمگیر در دوران زندگی اش رساند و او در سطح بین‌المللی نیز مطرح کرد. رمان اول، با مجموعه رمان‌های دیگری با مرکزیت کاراکتر معروفش آن شرلی، ادامه یافت و دنباله‌دار شد.

مونتگومری در آخرین سال زندگی‌اش، نهمین کتابش را با شخصیت محوری آن نوشت که مجموعه‌ای از ۱۵ داستان کوتاه، ۴۱ شعر درباره ی آن و پسرش والتر که برای سربازی به جبهه رفت و کشته شد بود. این کتاب در روز مرگ وی به دست ناشرش رسید، اما به دلیل مبهمی به چاپ نرسید. یکی از محققان می‌گوید ممکن است لحن تاریک و ضدجنگ کتاب باعث چاپ نشدن آن در اواسط جنگ جهانی دوم شده باشد و بالاخره نسخه‌ی کامل آن پس از ۶۷ سال در اکتبر ۲۰۰۷ به چاپ رسید.

بخشی از کتاب آنشرلی در گرین گیبلز

بعدازظهر یک روز آفتابی در ماه ژوئن بود. خانم لیند که داشت از پنجره آشپزخانه به بیرون نگاه می‌کرد، ماتیو کاتبرت را سوار بر کالسکه‌ای دید و تعجب کرد. با خودش گفت: ماتیو کاتبرت کجا می‌رود؟ چرا بهترین لباس‌هایش را پوشیده؟ او هم کم حرف است و هم خجالتی و هیچ وقت به دیدن کسی نمی‌رفت. خانم لیند که همیشه دوست داشت از کارهای مردم آونلی باخبر شود. بنابراین تصمیم گرفت سری به مزرعه گرین گیبلز بزند. چون ماتیو با خواهرش ماریلا در آن جا زندگی می‌کرد. او توانست در گرین گیبلز ماریلا را در آشپزخانه پیدا کند. ماریلا کاتبرت زنی بلند قد و لاغر بود. موهای سیاهش را که رگه‌های خاکستری داشت، پشت سرش محکم گره زده بود. ماریلا گفت: عصر بخیر راشل، عصر خوبی است مگر نه؟ نمی‌خواهی بنشینی؟

 خانم لیند پاسخ داد: دیدم ماتیو بیرون می‌رفت. ترسیدم تو مریض شده باشی. گفتم که شاید ماتیو دنبال دکتر می‌رود. ماریلا گفت: اوه، نه، حالم کاملا خوب است. ماتیو به برایت ریور رفت تا از پرورشگاه نووا اسکوتیا یک پسربچه بیاورد. چون پسربچه امشب با قطار به آن جا می‌رسد.« خانم لیند نمی‌توانست آن چه را که شنیده بود، باور کند. ماریلا و  ماتیو می‌خواستند پسربچه‌ای را به فرزندی قبول کنند. حتما که کار دنیا وارونه شده بود. پرسید: تو داری راست می‌گویی ماریلا.  ماریلا پاسخ داد: بله، البته که راست می‌گویم. ماتیو پیر شده. او دیگر توان قبلی را ندارد. تصمیم گرفتیم یک پسربچه بیاوریم تا در کارهای مزرعه به او کمک کند.

 

نظرات کاربران

afsaneh_&_fatemeh
۱۴۰۰/۰۴/۲۶

فاطمه🌿 کتاب آنه شرلی رو با ترجمه ی خانوم سارا قدیانی از انتشاراتِ قدیانی بخونید،این خلاصه وار نوشته شده و کاملا بیخوده. در رابطه با اون کتاب باید بگم:یه ترجمه ی فوق العاده،شخصیتهای دوست داشتنی و حس و حال وهوای خیلی زیبایی

- بیشتر
ن. عادل
۱۳۹۹/۱۲/۱۰

چه جلد زشتی.

Maedeh
۱۴۰۰/۰۶/۰۶

این کتاب خیلی خلاصه نوشته شده و داستان اصلی نیست و ترجمه خوبی نداره توصیه میکنم کتاب آنی شرلی در گرین گیبلز با ترجمه سارا قدیانی و انشارات قدیانی رو بخونید البته طاقچه این کتاب رو نداره باید نسخه چاپیش رو

- بیشتر
دنیا
۱۴۰۱/۰۲/۲۹

کتاب های ال. ام . مونتگمری . عالین ولی اگر میخواین فصل های بیشتری از آنشرلی رو بخونید من بهتون نشر قدیانی رو معرفی میکنم که تمام جلد های آنشرلی رو داره اما در کل داستان خیلی خوبیه توصیه می کنم🌹🌹

حوران گردندهی
۱۴۰۰/۰۲/۱۲

داستان واقعی این نبود آخرش باید آنه با گیلبرت ازدواج میکنه

BARAN
۱۴۰۲/۰۲/۳۰

همه چی عالی خوب فقط اومم این جلدش یکم زشته ها آنه خیلی قشنگ تر این حرفاست حتی با کک و مک و موهای قرمزش

تــیـکــاٰ♪
۱۴۰۲/۰۷/۳۰

کتاب خلاصه ای داستان های آنشرلی رو گفته و مثل کتاب ۸ جلدی آنشرلی قشنگ نیست و شخصیت پردازی خوبی نداشت در کل کتاب خوبی نبود

Dina
۱۴۰۰/۱۲/۲۷

من از این کتاب خیلی خوشم می یاد

آنیلا
۱۴۰۰/۱۰/۱۰

کتاب جذابی بود از خوندنش لذت بردم 😍😍 این جلد بیشتر مناسب کودکان هست 💗💓

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۲۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۳۲۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان